موسسه روابط بین الملل هلند معتقد است ایران، روسیه و ترکیه فرآیند ایجاد زنجیرههای ارزش، زیرساخت، مسیرهای حمل و نقل و ترتیبات نظارتی جدیدی را برای قفقاز درنظر دارند که دیگر به اقتصاد بازار لیبرال جهانی پیوند زده نمیشوند؛ بلکه آنها قصد دارند با تشکیل یک زیرسیستم، قفقاز را به یک مرکز اقتصادی تبدیل کنند.
«موسسه روابط بین الملل هلند» در تحلیلی جامع به چگونگی تاثیر تحولات سوریه، اوکراین و غزه بر تغییر پویایی قدرت در قفقاز پرداخته و آورده است: در سال ۲۰۱۷، ایران، ترکیه و روسیه نشستی را در آستانه برگزار کردند تا بدون دخالت غرب وضعیت جمهوری عربی سوریه را مشخص کنند. آنها در کنار این نشست، ایجاد درک از یک خط مشی استراتژیک در مورد سرزمین شامات (سوریه، لبنان و عراق) را در پیش گرفتند. از آن زمان، جنگ در اوکراین، همکاریهای ایران، روسیه و ترکیه را گسترش داد و حوزه قفقاز را هم در بر گرفت. در این چارچوب روسیه با وجود ناتوانی در تضمین امنیت منطقهای، اما به دلیل نیاز به دور زدن تحریمها، برای ایجاد شبکهای از مشارکتهای اقتصادی نزدیکتر بین خود، ایران و ترکیه تلاش کرد.
این سه کشور اکنون فرآیند ایجاد زنجیرههای ارزش، زیرساختها، مسیرهای حمل و نقل و ترتیبات نظارتی جدید را در قفقاز آغاز کردهاند که دیگر به اقتصاد بازار لیبرال جهانی پیوند زده نمیشوند؛ بلکه آنها قصد دارند خودشان یک زیر سیستم را تشکیل دهند و هدف این است که قفقاز به یک مرکز اقتصادی تبدیل شود که سه شریک را به هم پیوند میدهد. دستیابی به این هدف مستلزم ایجاد روابط امنیتی پایدار است. با اینحال مسائلی همچون منطقه سیونیک ارمنستان جنوبی، روابط چالشی بین ایران و آذربایجان و جنگ در غزه آزمونهای مهمی برای این ترتیبات اقتصادی نوپا بین روسیه، ترکیه و ایران محسوب میشوند.
در بخشی از این تحلیل آمده است: دلیل حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل توافق ابراهیم، محاصره ۱۶ ساله غزه و ادامه اشغال سرزمینهای فلسطین توسط اسرائیل بوده است. این محاصره از سوی ترکیه هم که میزبان برخی از رهبران سیاسی حماس نیز است با انتقاد شدیدی همراه شد. ایران نیز از دو نیرویی حمایت میکند که پی در پی اسرائیل را تهدید میکنند: حماس و حزب الله. در نتیجه تهران و آنکارا به راحتی در مقابل اسرائیل قرار دارند و آن موضوع موجب میشود تا هر اختلافی را که در سوریه و عراق دارند کنار بگذارند.
بر این اساس، همزمان با کارزار نظامی اسرائیل برای نابودی حماس در غزه، این واقعیت آشکار شده است که آذربایجان به عنوان متحد ترکیه، روابط خوبی با اسرائیل دارد اما روابطش با ایران در همان سطح نیست.
در این چارچوب، موضوع غزه توانایی ترکیه را برای ایجاد توازن در اتحاد خود با آذربایجان و مشارکت منطقهای با ایران کاهش میدهد. بخشی از این امر به دلیل مخرب بودن کارزار نظامی اسرائیل و تأثیر آن بر افکار عمومی مسلمانان است و بخشی نیز به دلیل نقش آفرینی گسترده ایران در جنگ غزه با حمایت از «محور مقاومت» (همچون انصارالله و حزب الله) می باشد. یک مشکل دیگر در چارچوب روابط ترکیه با آذربایجان این است که تل آویو ارتباط نزدیکی را با حزب دمکرات کردستان عراق و کردهای سوریه (YPG/PYD) برقرار کرده حال آنکه آنکارا نسبت به موضوع کردها بسیار حساس است. همین امر میتواند تنشها را افزایش دهد زیرا مناطق تحت کنترل کردها میتواند سکوهایی برای حملات یا جمع آوری اطلاعات علیه ایران و ترکیه تبدیل شود.
پایه ریزی چارچوب امنیتی جدید در قفقاز
در بخش نتیجهگیری این مقاله با عنوان «ایران به دنبال موقعیت امنیتی جدیدی برای قفقاز است» چنین بیان میدارد که شاید تهران تمایل داشته باشد قفقاز را بخشی از حوزه نفوذ روسیه بداند اما کاهش توانایی روسیه برای ایفای نقش بیشتر به دلیل جنگ اوکراین، طرز تلقی تهران را تغییر داده است. قفقاز از یک سو، نمایانگر فضای فرصت اقتصادی برای ایران است با اینحال از طرف دیگر، برای تهران وضعیت امنیتی و خطوط قرمز آن دارای اهمیت است.
طبق این تحلیل، جنگ اوکراین به روسیه، ایران و ترکیه درک قویتری از منافع مشترک برای شناسایی و انجام ابتکارات دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی جمعی را داده است. تهاجم اسرائیل به غزه به دلیل دیدگاههای ضداسرائیلی که در تشکیلات سیاسی هر سه کشور وجود دارد، این روند را بیشتر تسریع کرده است. اظهارات سیاسی مسکو در مورد غزه نیز با ترکیه و ایران، در راستای حمایت از حماس تغییر کرده است؛ مقایسه پوتین از محاصره غزه با محاصره لنینگراد توسط نازیها گویای همین امر است.
این اندیشکده هلندی معتقد است ترکیه میخواهد خود را به عنوان یک «ضامن» در ترتیبات امنیتی برای حل بحران کنونی غزه، نشان دهد. ایران نیز سیاست «نگاه به شرق» را دنبال میکند که بعد اقتصادی آن به تأمین مالی «محور مقاومت» کمک میکند. میتوان استدلال کرد که بحران غزه به مثلث روسیه، ترکیه و ایران رونق بیشتری بخشید. این مثلث نوظهور که از روند آستانه در طول جنگ داخلی سوریه متولد شد، به تدریج رشد کرد و اکنون محتاطانه جنوب قفقاز را هم در بر میگیرد.
با این حال، در روابط سه کشور اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد. سیونیک در جنوب ارمنستان و منافع رقیب باکویی-ارمنی-ایرانی یکی از موضوعات است. همچنین روابط آذربایجان با ترکیه و اسرائیل از نقاط اصلی اصطکاک است. از دیگر نقاط تنش، مشارکت امنیتی نوپای ایران و ارمنستان است. علاوه بر این، به نظر میرسد ایران مایل باشد به عنوان مجرای تامین تسلیحات ارمنستان از هند عمل کند، کشوری که تامینکننده اصلی سلاح برای ایروان در دو سال گذشته بوده است. از آنجایی که ایران، جمهوری آذربایجان را به دلیل تسهیل اقدامات مخفی اسرائیل به عنوان یک خطر امنیتی میبیند، همکاری نظامی نزدیکتر تهران با ارمنستان امکان ایجاد یک موقعیت امنیتی با محوریت بازدارندگی را فراهم میکند. این رویکرد اما خطر ایجاد اصطکاک با ترکیه را در پی دارد.
این اتاق فکر در پایان آورده است: در مجموع، جنگ در اوکراین، قفقاز را به یک فرصت اقتصادی تبدیل کرد، اما چشمانداز امنیتی آن نیز سیالتر شده است. در حالی که ذینفعان اصلی برای مدیریت این وضعیت پویا و منعطف با هم کار میکنند، آنها هنوز به وضوح نقش خود را مشخص نکرده اند. علاوه بر این جنگ غزه نیز فشارها و انگیزههای جدیدی را به این ترکیب نیمه باثبات اضافه کرده است.