حمله رژیم اسرائیل به غزه، شیرجهزدن در باتلاق بود. امروز رژیم صهیونیستی با شرایطی مواجه است که پیش از عملیات غافلگیرکننده حماس، به ذهن کسی خطور نمیکرد. تلآویو در تله است و «امنیت» موهوم رژیم اسرائیل از همیشه آسیبپذیرتر مینماید؛ آیا امریکا میتواند در چنین شرایطی برای صهیونیستها «امنیت» بخرد؟
اگر یک سال پیش رسانهای عنوان میکرد حماس به اراضی اشغالی حمله میکند و دهها اسرائیلی را به اسارت میگیرد، صهیونیستها ماهها در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی با «حزبالله» لبنان درگیر میشوند، «انصارالله» یمن به کشتیهای امریکایی، اسرائیلی و متحدانشان حمله میکنند، اراضی اشغالی آماج موشکهای ایران میشود، شهروندان و دانشجویان امریکایی و اروپایی در دفاع از فلسطین قیام کرده و خواستار قطع روابط دولتهای متبوعشان با رژیم صهیونیستی میشوند، اروپاییها برای به رسمیتشناختن کشور مستقل فلسطین صف میکشند و معترضان ساکن اراضی اشغالی خواستار توافق با حماس میشوند، کمتر کسی این تصور را قابلتحقق میدانست، اما این «رویا» برای فلسطین و این «کابوس» برای رژیم اسرائیل محقق شده است.
رژیم صهیونیستی در هشت ماه گذشته تهمانده اعتبار بینالمللیاش را به تاراج داد و در ازایش جز محکومیت از سوی افکار عمومی جهان و سایه بازداشت از سوی دادگاههای بینالمللی به دست نیاورد. با این حال تمام آنچه تلآویو در این جنگ باخت، با فروپاشی افسانه «بازدارندگی» قابل قیاس نیست؛ افسانهای که تأمینکننده اصلی امنیت صهیونیستها بود و حال امریکا در تلاش است با پیمانهای جدید در خاورمیانه، بخشی از امنیت به بادرفته را احیا کند. نسخه قدیمی کاخ سفید در این سناریو، پیمان امنیتی میان واشنگتن، تلآویو و ریاض است.
چرا عربستان؟
از دوران ریاست جمهوری «فرانکلین روزولت»، عربستان سعودی به عنوان یک منفعت حیاتی برای امریکا در خاورمیانه تعریف شد. واشنگتن از جنگ جهانی دوم به بعد تلاش کرد با پشتیبانی نظامی از سعودیها، این کشور استراتژیک در غرب آسیا و جهان عرب را در اتحاد با خود نگه دارد. سعودیها اما در سنوات گذشته نشان دادهاند مختصات و اقتضائات دوران افول امریکا و گذر جهان از حالت تکقطبی را بهخوبی درک کردهاند و در نظمهای جدید، علاوه بر کشورهای منطقه به چین و روسیه تمایل بیشتری دارند.
این قرابت در شرایطی که رژیم صهیونیستی در باتلاق خودساخته جنگ دستوپا میزند، برای اصلیترین متحد تلآویو خوشایند نیست و بر همین اساس آمریکاییها را به تکاپو وا داشته تا هم عربستان، متحد دیرین را دوباره به خود نزدیک کنند و هم برای بقای رژیم اسرائیل وقت اضافه بخرند؛ بهویژه که انتخابات ریاستجمهوری امریکا نیز در پیش است و موفقیت در این زمینه کارت وسوسهکنندهای برای جو بایدن محسوب میشود.
امریکا دنبال چیست؟
برقراری روابط صلحآمیز بین تلآویو و ریاض، همیشه خواست آمریکاییها برای محکمکردن جای پای خود در خاورمیانه بوده و حتی اگر بایدن هم بخواهد از این رویا دست بکشد، امکان ندارد جمهوریخواهان کنگره تن به تصویب معاهدهای بدهند که شامل عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل نباشد.
هدف ایالات متحده، کاهش روابط رو به رشد عربستان سعودی با چین و روسیه، به ویژه در زمینههایی مانند مخابرات و فناوری نظامی است؛ هدفی که در چارچوب حفظ سلطۀ دلار آمریکا در تجارت جهانی نفت و مقابله با نفوذ چین در خلیج فارس درک و دنبال میشود. واشنگتن همچنین به دنبال همکاری عربستان برای تثبیت قیمت نفت است، که میتواند بر اقتصاد جهانی و هزینههای انرژی داخلی ایالات متحده تأثیر بگذارد، بهویژه پیش از انتخابات ریاست جمهوری 2024.
عربستان چه میخواهد؟
عربستان سعودی قبل از حمله رژیم صهیونیستی به غزه، به دنبال یک پیمان دفاعی متقابل با ایالات متحده بود که متضمن تعهد به دفاع از یکدیگر در صورت حمله باشد؛ مشابه معاهدات دفاعی ایالات متحده با متحدان ناتو . ریاض همچنین علاقمند به دستیابی به فناوری پیشرفته نظامی ایالات متحده از جمله جتهای جنگنده F-35، هواپیماهای بدون سرنشین MQ-9 Reaper و مهمات هدایتشونده دقیق بود؛ مشابه آنچه که آمریکا قولش را به عنوان بخشی از توافق عادیسازی با رژیم اسرائیل به امارات متحده داده است. عربستان سعودی به عنوان بخشی از این توافق، یک برنامۀ هستهای غیرنظامی را دنبال میکرد. بهای این توافق قبل از جنگ غزه، بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی سعودیها بود، اما امروز و با گذشت هشت ماه از جنگی که به شهادت بیش از 36هزار فلسطینی اعم از زن و کودک منجر شده، معلوم نیست کشورهایی که به تلآویو دست دوستی و پیمان بدهند، چه بهایی خواهند پرداخت؟
آن هم در شراطیط که مشخص نیست آیا ضمانتهای دفاعی ایالات متحده برای عربستان سعودی، که انتظار میرود از یک پیمان کامل به سبک ناتو کمتر باشد، در معاهدهای که مستلزم تصویب کنگره است، گنجانده شود یا خیر.
همچنین ممکن است توافق در مورد همکاری هستهای با مخالفت کنگره روبرو شود؛ جایی که بسیاری از قانونگذاران، ریاض را به مداخله در یمن، نوسانات قیمت نفت و قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار در سال 2018 محکوم کردهاند. با این حال، به نظر میرسد که اگر رژیم اسرائیل جزئی از معاهدۀ پیشرو باشد، بایدن میتواند تایید کنگره و سنا را کسب کند.
«متیو میلر»، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، در اینباره گفت که اجزای پیمان امنیتی شامل اجزای به هم مرتبطی چون عادیسازی رابطه با اسرائیل و راهی برای تشکیل کشور فلسطین خواهد بود و به گفته او «هیچکدام بدون دیگری جلو نمیروند.»
رژیم اسرائیل چه خواهد کرد؟
رژیم اسرائیل از منافع سیاسی و اقتصادی عادیسازی با عربستان سعودی سود میبرد و پیمان با ریاض، میتواند راه را برای پذیرش گستردهتر رژیم اسرائیل در جهان اسلام هموار کند. با این حال، دولت راستگرای صهیونیست تمایلی به دادن امتیازات قابلتوجه به فلسطینیها ندارد، موضوعی که عربستان سعودی به عنوان بخشی از توافق خواستار آن است.
سعودیها در ازای عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل، خواهان گامهای عملی و غیرقابل بازگشت برای تشکیل یک کشور فلسطینیاند، اما دولت راستگرای رژیم اسرائیل از دادن امتیازات حداقلیتر به تشکیلات خودگردان نیز امتناع میکند.
«بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم اسرائیل نشان داده است که به هیچ عنوان با راهکار دو دولتی همراه نیست. علاوه بر این، ائتلافی که او با آن توانست به قدرت بازگردد شامل عناصر راست افراطیای است که به شدت مخالف امتیاز دادن به فلسطینیها هستند و رویای الحاق کرانۀ باختری و غزه به اراضی اشغالی را در سر میپرورانند.
در چنین شرایطی نتانیاهو دائماً با تهدید ترک ائتلاف و فروپاشی دولتش نیز مواجه است و دادن امتیازات واقعی به فلسطینیها برای او عملی نیست؛ با این اوصاف بعید به نظر میرسد که سرنوشت معاهده امنیتی رژیم اسرائیل، عربستان و امریکا، در عمر دولت نتانیاهو که حتی برنامۀ مشخصی برای آتشبس در نوار غزه نیز ندارد، مشخص شود و بایدن باید به دنبال شانسهای محتملتر و کارتهای بهتری برای برد در انتخابات باشد.