رضا شاه؛ دموکراسی و انتخابات

یکی از موضوعات که مورد توجه تاریخ‌نگاران و یا مقامات حکومت پهلوی اول، قرار گرفته و به آن پرداخته‌اند، نحوه «انتخابات» در دوران رضاخان است.

شکایت از افسران نظامی، ممنوع

ارتشبد فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا پهلوی، درباره رضاخان چنین می‌گوید: «رضاخان به حزب و تحزب اعتقادی نداشت و بنا بر تربیت قزاقی خود، تنها به ارتش متکی بود. از ارتش نیز آنچه برایش مهم بود، پادگان تهران بود. استانداران و همه مقامات استان‌ها تابع شخص فرمانده لشکر بودند و با این شرط، استاندار و فرماندار می‌شدند. مقامات کشوری استان‌ها فقط نامی بود و همه کاره، افسران عالی‌رتبه بودند. رضاخان عادت نداشت افسران عالی‌رتبه خود را عوض کند؛ بنابراین در تمام مدت سلطنتش آن‌ها را در مشاغل حساس کشوری و لشکری گمارد. هیچ فردی حق نداشت از نظامی‌ها شکایت کند، وگرنه شاکی تحت تعقیب و مؤاخذه قرار می‌گرفت. یک بار شخصی از کریم بوذرجمهری نزد مادر محمدرضا شکایت کرد و او نیز شکایت را به رضاخان داد و تقاضای رسیدگی کرد. رضاخان عصبانی شد و با خشونت از اتاق بیرون رفت و گفت: به هیچ فردی اجازه نمی‌دهم از افسران من، نزد من شکایتی بیاورد. آن‌ها اشتباه نمی‌کنند.»عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط پهلوی، جلد ۱، خاطرات حسن فردوست، ص ۷‌۶ ‌- ‌۷‌۸.

انتخاب نماینده با تهدید

رضاخان، وزیر جنگ، در نامه ای در تاریخ ۱۳‌۰۲‌/۴/‌۳ درباره انتخابات با لحن تهدیدآمیزی می‌نویسد: «ایالات جلیله فارس، شخصاً کشف فرمایید مقتضی است در عوض ضياءالواعظين و ضیاءالادبا (نماینده‌های دوره ۴ و ۵ مجلس شورای ملی) اقدام فرمایید حاجی آقا و سلطان العلما، رئیس اداره معارف (حاج سید محمد سلطانی) انتخاب شوند و الا خاتمه خوشی ندارد. افراد مذکور با وجود خاتمه یافتن انتخابات با تهدید رضاخان، به مجلس پنجم شورای ملی راه یافتند.فرهاد رستمی، پهلوی‌ها (خاندان پهلوی به روایت اسناد)، جلد ۱، ص۲۸.

انتخاب نمایندگان مشهد توسط فرمانده لشکر خراسان

محمد ارجمند که سال‌ها از نزدیک به عنوان یکی از مأموران تلگراف، در دستگاه رضاخان خدمت می‌کرد، در خاطرات خود در زمینه انتصابی بودن نمایندگان، مطالب جالبی آورده است. او در جایی از اثر خود درباره چگونگی انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان در مشهد که خود نقش امرای لشکر را در آن انتخابات داشته، می‌نویسد: «بعد از خلع سلطنت از احمد شاه و سلسله قاجار، برای انتخاب پادشاه جدید، مطابق قانون اساسی، دستور انتخاب وکلای مجلس مؤسسان و اعزام آن‌ها به مرکز، به همه ولایات مخابره شد که از هر شهری به تعداد وکلای آن شهر یک برابر افزوده شود و نمایندگانی از اشخاص قابل اعتماد انتخاب کنند و به مرکز اعزام دارند. از شهر مشهد که دارای چهار وکیل بود، قرار شد هشت نفر انتخاب شوند که چهار نفرشان همان وکلای مشهد باشند و چهار نفر دیگر به آن‌ها اضافه شوند. نسبت به چهار نفر اضافی، مرتضی‌خان از سرتیپ جان محمدخان (امیر وقت لشکر خراسان) کسب تکلیف نمود و او دستور داد، یک نفر خودِ ارجمند (منظور نویسنده کتاب خاطرات) باشد و سه نفر دیگر هم حسن کفایی (اخوی آقای آقازاده) و دانش بزرگ‌نیا و حاج قائم مقام‌التولیه را انتخاب کنند.محمد ارجمند، شش سال در دربار پهلوی، ص۶۹.سید حسین فلاح‌زاده، رضاخان و توسعه ایران، ص۱‌۱۸.

حسینعلی را حسنعلی بخوانید

ارجمند درباره مسئله دیگری که درخور توجه است و به حوزه انتخاباتی گلپایگان مربوط می‌شود، چنین می‌نویسد: «در انتخابات دوره ششم یا هفتم که زمام امور انتخاباتی در دست تیمورتاش بود، به واسطه اصراری که شاهزاده مجلل‌الدوله(حسینعلی) دولتشاهی به وکیل(نماینده) شدن داشت، تیمورتاش نام او را در فهرست انتخابات می‌گنجاند و سپس دستور انتخاب او از حوزه گلپایگان صادر و آراء به اسم او در صندوق‌های انتخاباتی ریخته می‌شود. وقتی استخراج آراء شروع شد و اولین گزارش از گلپایگان حاکی از قرائت آرا به نام مجلل‌الدوله به مرکز رسید؛ شاه از آن با خبر گردید و خیلی عصبانی شد و به تیمورتاش اعتراض کرد. تیمورتاش به دنبال آن به فرماندار گلپایگان دستور می‌دهد که آرایی را که به نام «حسینعلی دولتشاهی» در صندوق ها ریخته بودند، با نام «حسنعلی دولتشاهی» بخوانند به این ترتیب حسنعلی دولتشاهی، برادر مجلل‌الدوله، که از همه چیز بی‌خبر، در وزارت دارایی کار می‌کرد، وکیل شد!».محمد ارجمند، شش سال در دربار پهلوی، ص ۱‌۳‌۵‌-۱‌۳‌۴.سید حسین فلاح‌زاده، رضاخان و توسعه ایران‌، ص۱‌۱۹.

منتخبین را ساکنان حوزه انتخابیه نمی‌شناختند

در انتخابات دوره ششم تقنینیه که اولین انتخابات در دوران سلطنت رضا شاه بود به اختصاص در شهرستانها نظامیان و امرای لشکر و فرماندهان پادگانها مداخله کردند و گروهی را به مجلس شورای ملی و به اصطلاح «خانه ملت» روانه ساختند که بیشتر آنان را ساکنان حوزه انتخابیه خودشان نیز نمی‌شناختند. در دوره ششم، شخصیت‌های مخالف همچون مدرس، بهار، مصدق‌السلطنه و یکی، دو شخصیت سیاسی دیگر از این دست را راه داد، ولی آن‌ها را در اقلیت مطلق باقی گذاشت؛ به‌طوری که جرئت نیافتند در جهت مخالفِ مقاصد شاه، گامی بردارند. از دوره هفتم به بعد حتی یک نفر از شخصیت‌های مخالف به‌عنوان نماینده مجلس شورای ملی، به خانه ملت وارد نشد و هر که در آنجا بود، نماینده شاه بود، نه نماینده ملت.نعمت‌الله قاضی(شکیب)، علل سقوط حکومت رضاشاه، ص۴۹.سید حسین فلاح‌زاده، رضاخان و توسعه ایران، ص ۱۱۸.

نظر فرمانده لشکر کردستان این است

در تلگرافی از رئیس دفتر شاهنشاهی خطاب به ریاست وزرا آمده است: راجع‌به انتخاب یک نفر نماینده سقز، نظر فرمانده لشکر کردستان این است که علی اشرف وزیری و افتخار ناهید که هر دو ملاّک هستند، صلاحیت انتخاب شدن را دارند. مقرر فرمایید، یکی از این دو نفر برای سقز در نظر گرفته شود و دستور فرمایید در انتخاب او مساعدت شود.فرهاد رستمی، پهلوی‌ها (خاندان پهلوی به روایت استاد)، جلد ۱، ص ۱۵۹.

باید به هر قیمتی که شده انتخاب شوند

درباره دخالت وزارت دربار و شخص تیمورتاش در امر انتخابات، مدارک و اسناد متعددی وجود دارد؛ برای مثال، او در ۲۳ خرداد ۱۳‌۰۹، با صدور بخشنامه‌ای محرمانه به حکام ایالات در خصوص نحوه برگزاری انتخابات دوره هشتم مجلس شورای ملی، طی دستورالعملی به آنان مبنی بر اینکه «طبق صورتی که ارسال گردیده است، باید جدیت لازم به‌عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند»، حکام را از هرگونه مسامحه در این خصوص برحذر داشت و متذکر شد در غیر این صورت «مورد بی‌میلی اعلی‌حضرت واقع خواهند شد» و تأکید کرد «اعلی‌حضرت اقدس شهریاری علاقه‌مند هستند که باید اشخاص مفصله المندرجه… به هر قیمتی باشد انتخاب شوند» و تهدید کرد «در صورتی که توان انجام این مأموریت را ندارید، از تاریخ ملاحظه این حکم تا ۴۸ ساعت از خدمت استعفا دهید».یعقوب آژند و دیگران، اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، ص ۶۵‌-‌۶۷‌.

به شرط اینکه فرخی انتخاب نشود

فرماندار یزد در ۱۲ مهر ۱۳‌۱۱ خورشیدی، از وزارت دربار (تیمورتاش) استعلام می‌کند: «موقع شروع انتخابات دارد می‌رسد و هنوز هیچ‌گونه تصمیمی از طرف حضرت اشرف (رضا شاه) نرسیده است و بلاتکلیف هستم». تیمورتاش در پاسخ به استعلام فرماندار یزد می‌نویسد: انتخابات یزد آزاد است، به شرط آنکه «فرخی یزدی» انتخاب نشود. نامه تیمورتاش این‌گونه است: «چون هیئت تفتیشیه راپُرت‌های غیر مساعدی نسبت به نمایندگان حالیه یزد داده بود، لهذا کاندیدا شدن آن‌ها از طرف دولت و تحمل زحمات در انظار خوب نبود. در همان حال، نظر به نبودن کاندیدای قطعی معین دیگر، چنین تصویب شد که انتخابات یزد کاملاً آزاد باشد و هر کس که حقیقتاً حایز اکثریت شد، انتخاب بشود. بنابراین به همین ترتیب رفتار بکنید، ولی شرط حتمی این است که «فرخی» نباید انتخاب شود، وَاِلا دکتر طاهری، آقای سید کاظم، کوراوغلی، نواب، دکتر افشار یا هر کس دیگری که انتخاب شود، حرفی نیست.»يعقوب آژند و دیگران، اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، سند شماره ۳۸/۱، ص ۸۵.

دیدگاهتان را بنویسید