به تازگی سه جلوه و نمود عینی از قرارگرفتن نظام حکمرانی آمریکایی در بنبست، ظاهر شده که در نوع خود توجهات زیادی را نیز جلب کرده و تحلیل و تفسیرهای زیادی را هم برانگیخته است.
در این چهارچوب، جریان های سیاسی و رسانه ای آمریکایی و دیگر اهرم های تبلیغاتی در این کشور به هر نحو ممکن سعی داشته تا از افشای نقطه ضعف ها و شکاف های ایجاد شده در ایده هژمونی جهانی آمریکا جلوگیری کنند و به هر نحو ممکن که شده نوعی تنفس مصنوعی را به کالبد بی جانِ ایده هژمونی جهانی آمریکا بدهند. با این حال، علی رغم تمامی این تلاش ها، باز هم شاهد افشای رسوایی هایی بزرگ برای آمریکا در این رابطه هستیم.
در این راستا به تازگی 3 جلوه و نمود عینی دیگر از قرارگرفتن نظام حکمرانی آمریکایی در بن بست، ظاهر شده که در نوع خود توجهات زیادی را نیز جلب کرده و تحلیل و تفسیرهای زیادی را هم برانگیخته است. مسائلی که نه فقط در حوزه سیاست داخلی، بلکه در عرصه بین المللی نیز حامل چالش های عدیده و جدی برای حکمرانی آمریکایی هستند.
یک: خودسوزی خلبان آمریکایی در اعتراض به جنگ غزه
به تازگی یک خلبان نیروی هوایی آمریکایی در اعتراض به جنایات رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه علیه مردم فلسطین و البته همدستی دولت آمریکا با صهیونیست ها در ارتکاب به جنایات مذکور، مقابل سفارت رژیم اشغالگر قدس در واشنگتن دست به خودسوزی زد. این خلبان آمریکایی به دلیل شدت جراحات درگذشت و البته که این اقدام وی، بازتاب های داخلی و بین المللی گسترده ای پیدا کرد.
این رویداد حداقل 2 هزینه راهبردی را برای نظام حکمرانی در آمریکا در پی داشته است. اولا، خودسوزی خلبان آمریکایی نشان داد که تا چه اندازه سناریوپردازی های آمریکایی ها با محوریت این مساله که کشورشان یک مدینهفاضله جهانی است، غلط و گمراه کننده است.
در حقیقت در یکچنین کشوری یک انسان برای اینکه مانع از همدستی دولت کشورش در قتل عام و نسل کشی مردم فلسطین شود، مجبور به آتش زدن خود و فدا کردن جانش می شود. رویدادی که در به اصطلاح کشورِ مهد دموکراسی در دنیا، حامل پیام های معناداری است. جالب اینکه دولت آمریکا اعلام کرده که این موضوع را درک می کند، اما در نهایت بر اساس منافع خود در موضوع غزه عمل می کند!
دوم اینکه اقدام اخیر خلبان آمریکایی در سطح بین المللی نیز تا حد زیادی اعتبار متصور آمریکایی ها را زیر سوال برد. در واقع، روند رسوایی های آمریکا در بحبوحه جنگ غزه با خودسوزی خلبان آمریکایی در اعتراض به همدستی دولت کشورش با جنایات صهیونیست ها در جنگ غزه، ماهیت جدی تری گرفته و البته که برخی به وجود مقاومتهای جدی در ارتش آمریکا علیه نوعِ کنشگری واشنگتن در مورد جنگ غزه نیز اشاره داشته اند.
دو: جنجال رئیس جمهورِ حسابدار در آمریکا
“نیکی هیلی”، رقیب اصلی ترامپ در انتخابات درون حزبی جمهوری خواهان با محوریت انتخابات سال 2024 آمریکا به تازگی در موضع گیری گفته است که میزان بدهی دولت آمریکا به قدری زیادی است که رئیس جمهور آتی این کشور باید یک حسابدار باشد. هیلی گفته است آمریکا اکنون بیش از 34 تریلیون دلار بدهی دارد و مدیریت این بحرانِ بزرگ مستلزم آن است که فردی رئیس جمهور آمریکا شود که در حد یک حسابدار متبحر تخصص داشته باشد. البته که پیشتر ژانت یلین(وزیر خزانه داری آمریکا) نیز بحران بدهی آمریکا را بسیار بزرگ و خطرناک توصیف کرده بود.
این موضع گیری نیز با بازتاب های گسترده ای در عرصه بین المللی رو به رو شد و نشان داد که تا چه اندازه میان تصویر رویایی که رهبران آمریکایی از کشورشان به جهانیان ارائه می کنند و واقعیت های عینی این کشور شکاف و گسست وجود دارد. نکته قابل تامل اینکه هیچکدام از روسای جمهور یا دولت های آمریکایی در طی سال های اخیر نیز نتوانسته اند به نحو موثری بحران بدهی آمریکا را مخاطب قرار دهند و راه حلی را برای آن بیابند.
مساله ای که نشان می دهد آمریکا عملا از حیث اقتصادی نیز که همواره این حوزه را پاشنه آشیل قدرت خود معرفی کرده، رو به سقوط است و راه حل معتبری را برای جلوگیری از این وضعیت پیش روی خود نمی بیند.
سه: دورویی عجیب آمریکا در مساله تشکیل دولت مستقل فلسطینی
در نهایت باید گفت که دولت آمریکا در روزهای اخیر بر شدت لفاظی های خود با محوریت تعهدش به تشکیل دولت مستقل فلسطینی افزوده است. این در حالی است که پارلمان صهیونیست ها به تازگی در اقدامی، مصوبه کابینه نتانیاهو، مبنی بر شناسایی تشکیل یک جانبه یک دولت مستقل فلسطینی را با اکثریت آرا تصویب کرده است.
نکته قابل تامل اینکه دولت آمریکا در شرایطی از ایده تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی حمایت می کند که بیشترین حمایت ها را از رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ افروزی اش علیه نوار غزه و مردم فلسطین انجام میدهد. با این حال، حداقل به 2 دلیل عمده و محوری، ریاکاری مقام های ارشد آمریکایی در ایراد لفاظی هایشان با موضوع تشکیل دولت مستقل فلسطینی را نباید باور کرد.
اولا، اساسا تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی در راستای منافع راهبردی آمریکا در منطقه غرب آسیا قرار ندارد و خود می تواند ایجاد کننده چالش های جدی برای آمریکایی ها باشد. البته که دهه ها انفعال آمریکا در این رابطه نیز بسیاری را به این فکر وامی دارد که چه شده که آمریکایی ها اکنون به فکر تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی افتاده اند و سال ها از واردکردن هرگونه فشار به رژیم اشغالگر قدس در زمینه عمل به تعهداتش در رابطه با تشکیل یک دولت فلسطینی بر پایه توافقات اسلو خودداری کرده اند؟
دوم اینکه آبرو و اعتبار بین المللی آمریکا در بحبوحه جنگ غزه به قدری به باد رفته که بسیاری از ناظران و تحلیلگران معقتدند که آمریکا با طرح موضع گیریهای مختلف مبنی بر ضرورت تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به نوعی سعی دارد تا حدی وجهه بین المللی اش را نزد افکار عمومی جهان احیا کند و از شکل گیری این ذهنیت که واشنگتن به نحوی تمام عیار همدست صهیونیست ها است، جلوگیری کند. مسائلی که همه و همه حاکی از هزینه های سنگین جنگ غزه برای آمریکا به ویژه از منظر بین المللی هستند.