غافلگیری از ایروان؟

برداشت‌ها از ناتو و اهدافش درگیر فضای جنگ سرد هستند. پس از پایان پیروزمندانه این جنگ در ابتدای دهه 1990 و برتری غرب، با وجود از بین رفتن پیمان ورشو، ناتو نیز باید به سمت کاهش فعالیت‌ها حرکت می‌کرد. این سازمان اما به جای کنار نشستن، کشورهای بلوک شرق را یک به یک بلعید و حتی با جذب سه جمهوری بالتیکی-شامل لیتوانی، لتونی و استونی- که بخشی از شوروی بودند، سیری‌ناپذیری خود را به نمایش گذاشت.

تلاش برای بلعیدن تمام شرق اروپا و گسترش به قفقاز، که از دهه 2000 به‌طور آشکاری پیگیری می‌شد، کماکان زنده هستند و امروز از گسترش بیشتری برخوردار شده‌اند. «گونتر فلینگر» رئیس کمیسیون اروپا در گسترش ناتو اخیرا در پیامی در صفحه کاربری خود در شبکه اجتماعی «ایکس» از ارمنستان درخواست کرد که به ائتلاف ناتو بپیوندد. او نوشته است: «ما باید همه اینها را تجزیه‌و‌تحلیل کنیم و بفهمیم که منافع ملی ارمنستان چیست، چه چیزی سودمند است، چه چیزی فواید کوتاه‌مدت دارد، چه چیزی میان‌مدت است و چه چیزی طولانی‌مدت است.» او پیش از این نیز در آخرین روزهای تابستان در پیامی خطاب به «نیکول پاشینیان» نخست‌وزیر ارمنستان از این کشور خواسته بود به ناتو بپیوندد. فلینگر به رئیس‌جمهور آمریکا گفته بود: «جو بایدن، از ارمنستان محافظت کن.»
«ماریا زاخاروا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز چهارشنبه گذشته در نشست خبری هفتگی خود به ارمنستان هشدار داد که باید خطرات و عواقب پیوستن به ناتو را در نظر داشته باشد. این دیپلمات روس به ارمنی‌ها هشدار داد عضویت در ناتو باعث کشیده شدن کشورها به درگیری، از دست رفتن حاکمیت و استقلال و ناتوانی در تحقق منافع ملی می‌شود. این هشدار درحالی‌ از سوی روسیه صادر شده که این کشور از سال 2022 به دلیل تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو، کی‌یف را در تهاجم نظامی بزرگی قرار داده است. علاوه‌بر روسیه، ایران نیز نسبت به حضور ناتو در محیط شمالی خود ابراز نگرانی کرده است. سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران سال گذشته خطاب به رهبران عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در نشست سمرقند گفته بود پیگیری سیاست‌های ناتو [توسط کشورهای مورد نظر برای عضویت در این سازمان] به هر شکل، تهدیدی برای مناطق مختلف ایجاد می‌کند و جمهوری اسلامی ایران از منافع و امنیت ملی خود و منطقه پاسداری می‌کند.

   خط سیر ناتو و نکات آن
1.غرب تلاش دارد دو کشور همسایه مولداوی و اوکراین در شرق اروپا، سه کشور همسایه قفقاز شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان را به همراه کشورهای آسیای میانه به‌ویژه قزاقستان و ازبکستان را به عضویت ناتو درآورد. این سه نقطه، در یک خط از شرق اروپا و آسیای مرکزی قرار داشته و اروپا یا غرب را از نظر جغرافیایی به‌طور مستقیم به قلب اوراسیا می‌کشاند. نگاه جداگانه به عضویت اوکراین یا ارمنستان به ناتو خطاست و باید تلاش برای گسترش شرق را در یک قالب کلان برای دستیابی به نقطه استقرار در قلب اوراسیا و فضای میانی قدرت‌های شرقی دید.
2. غرب با تلاش برای حضور در قلب اوراسیا، به دنبال تسلط بر منابع موجود در سیبری متعلق به روسیه، سین‌کیانگ متعلق به چین و ایران است که در غرب آسیا واقع شده است. سیبری و سین‌کیانگ به‌عنوان دو منطقه وسیع، بکر و پر از منابع، باعث قدرت‌گیری غیرقابل مهار چین و روسیه می‌شوند. غرب قصد دارد با تجزیه این مناطق از چین و روسیه یا حداقل قرار‌گیری در مجاورت سیبری و سین‌کیانگ، این دو منطقه را کنترل کند تا در صورت تلاش پکن و مسکو برای گریز، بتواند از این نقطه استقرار برای مبارزه برای مهار آنها بهره گیرد. حضور در سراسر منطقه شمالی ایران، درحالی‌که غرب در جنوب و ناحیه غربی آن نیز حضور دارد، می‌تواند به تسلیم شدن تهران در برابر ناتو منتهی شود. این اتفاق باعث خواهد شد تسلط بی‌چون‌وچرای غرب بر غرب آسیا بار دیگر احیا شود.
3. بزرگ‌ترین مزیت غرب، «فناوری» است. استفاده از این مزیت برای سلطه‌گری محدودیت‌های خاص خود را داراست. روزنامه «فرهیختگان» پیش از این در گزارشی با عنوان « شیپورزنی صلیبیون» که یک‌سال قبل در تاریخ 11 بهمن 1401 منتشر شد، به این موضوع پرداخته بود. براساس این گزارش فناوری‌ها که ناشی از فعالیت‌های علمی و مدیریتی به حساب می‌آیند یک دارایی «فکری» تلقی می‌شوند اما علی‌رغم ذهنی بودن، همچنان به «زمین» وابسته بوده و نیازمند استخراج معادن هستند. سازمان معادن و فلزات چین در سال 2019 و در میانه جنگ تجاری‌ای که ترامپ به راه انداخته بود، محدودیت‌هایی را درباره عرضه محصولات معدنی نادر خود به آمریکا اعلام کرد. این مواد در محصولاتی مانند گوشی تلفن همراه تا جنگنده‌ها به کار می‌رفتند. خبرگزاری روسی اسپوتنیک نیز در گزارشی اعلام کرده بود آمریکا به دنبال دستیابی به معادن تیتانیوم اوکراین است که در جهان کمیاب هستند. تیتانیوم جزء فلزات پایه به‌شمار می‌رود و به همین دلیل در رده فلزات استراتژیک قرار گرفته اما 50 درصد از ذخایر و 22 درصد از تولید آن به روسیه مربوط است. این مساله نشان می‌دهد غرب هرچقدر در مباحث علمی و ذهنی قدرتمند باشد، همچنان نیازمند «زمین» است. غرب تلاش دارد در سال‌های آینده با استفاده از فناوری‌های جدید از نیاز خود به انرژی‌های فسیلی بکاهد اما موادی که این محصولات استفاده می‌کنند ازجمله باتری‌ها، نیازمند موادی هستند که در خاک کشورهای آسیایی و آفریقایی نهفته‌اند. بنابراین وابستگی غرب بدون آنکه رفع شود از یک‌چیز (سوخت) به چیزی دیگر (مواد معدنی) تغییر می‌کند. همچنین فناوری به بازار فروش نیاز داشته و همزمان مساله صدور فناوری توسط غرب یکی از ابزارهای قدرت نرم این جبهه در جهان به حساب می‌آید. از این رو اعمال تحریم‌های فناوری توسط غرب علیه دیگر بازیگران دشواری‌ها و زیان‌های خود را برای تحریم‌کنندگان دارد. غرب قصد دارد تعدادی از عوامل محدودیت‌زا بر سر بهره‌گیری حداکثری‌اش از ابزار فناوری برای مهار دیگران را از بین برده و از قید و بندهای مهار‌کننده رها کند. در این صورت غرب می‌تواند فناوری را با شیب تندتری به لبه حمله و تقابل با دیگران تبدیل کند. غرب با‌ گذار به قلب اوراسیا و تسلط بر بخشی از آن و کنترل قسمت‌های دیگر، می‌تواند ضمن رها‌سازی خود از بند محدودیت‌ها بر سر استفاده حداکثری از فناوری علیه دشمنان،  آنها را در جنگ اقتصادی سرخورده کند، زیرا چین و روسیه که امروزه عقب‌ماندگی فناوری از غرب را با تسلط بر منابع و فلزات کمیاب موازنه می‌کنند، با از دست دادن تسلط خود بر زمین، عملا موازنه را باخته‌اند.
4. ناتو بیشتر از یک نهاد دفاعی یا حتی تهاجمی، شبیه به یک نهاد کنترلی شده است. شبیه به امپراتوری مقدس روم که زمانی تقریبا سراسر اروپا، شمال آفریقا و بخش‌های وسیعی از غرب آسیا را در بر می‌گرفت. این امپراطوری در دوره‌ای کل جهان غرب را تحت کنترل داشت. امروزه آمریکا به‌عنوان هسته مرکزی غرب و ناتو به دنبال کنترل تمام جهان غرب و همچنین نواحی پیرامونی آن است. بر این اساس امکان کنار آمدن روس‌ها با مجموعه‌ای مانند ناتو یک خیال است که در دوران پس از فروپاشی شوروی نیز تعبیر نشد.

   هشدارها و مراقبت‌ها
شدت و ضعف تحرکات ناتو برای ‌گذار به قلب اوراسیا که می‌تواند ناشی از قبض و بسط‌های مقطعی در ظرفیت و امکان چنین‌گذاری باشد، نباید با اتمام نقشه یکسان انگاشته شود. غرب در کمین است تا حتی با صرف زمانی طولانی بتواند این نقشه را به سرانجام برساند. با این حال به نظر می‌رسد نقشه غرب با قید فوریت زمانی نیز همراه است زیرا رشد خیره‌کننده چین، قدرتمندتر شدن محور مقاومت و بی‌احترامی روس‌ها به بازدارندگی غرب در اروپا زمان زیادی برای این مجموعه باقی نگذاشته است.

   موانع در برابر ناتو
1. بدون قفقاز، غرب به فضای میانه اوراسیا نمی‌رسد. عبور از این منطقه کوچک که با روسیه و ایران محصور شده، آسان نیست.
2. گسترش ناتو صرفا نیازمند اراده رهبران، همراهی اعضا و همچنین وجود زمینه‌های منطقه‌ای نیست. حضور ناموفق ناتو در غرب آسیا و افغانستان که باعث از هم پاشیدگی قوای جنگی این مجموعه شد، نشان داد گسترش ناتو بدون هزینه و ضعیف شدن اعضا امکان‌پذیر نیست. یکی از دلایل مبادرت روسیه به جنگ در 2008 در گرجستان و اقدامات بعدی از سال 2014 در اوکراین می‌تواند تضعیف قوای نظامی غرب به دنبال کشورگشایی‌های ناموفق دهه 2000 باشد.
3. گذار ناتو به اوراسیا باید از میان ملت‌های مختلفی بگذرد. این عبور اگر در حداقلی‌ترین شرایط با مقاومت ملت‌ها و ظهور گروه‌های مقاومتی ملی و نهضتی روبه‌رو نشود نه‌تنها کمکی به غرب نمی‌کند بلکه با تضعیف توانمندی‌های ناتو می‌تواند به ضربه‌پذیرتر شدن جغرافیای اصلی این مجموعه منتهی گردد.
4. در سوریه و یمن با وجود اختلافات و بروز تفاوت‌های ظاهری، شرقی‌ها در بسیاری از موارد سیاست‌هایی نزدیک به یکدیگر اتخاذ کرده‌اند. با افزایش زمینه‌های حضور ناتو در منطقه، تقابل شرق با این نقشه نیز افزایش می‌یابد.

 

سیدمهدی طالبی

دیدگاهتان را بنویسید