آیا رژیم‌صهیونیستی به‌دنبال جنگ با ایران است؟

اقدامات رژیم صهیونیستی بر خلاف آنچه که آنها روایت می‌کنند، اقدام برای کشاندن جمهوری اسلامی به جنگ نیست؛ هر چند ممکن است این آرزوی بخشی از حاکمیت رژیم صهیونیستی باشد؛ اما کلیت رژیم صهیونیستی حاضر نیست با ایران وارد جنگ شود.
 روز شنبه حمله تروریستی رژیم‌صهیونیستی در منطقه المزه سوریه، منجر به شهادت ۵ تن از مستشاران نظامی ایران شد. با توجه به شرایط رژیم صهیونیستی  در نبرد با مقاومت فلسطین و شکست در تحقق اهدافش مبنی بر نابودی حماس، این مسئله وجود داشت که نتانیاهو برای گریز از این شکست، به دنبال گسترش ابعاد جنگ بوده و با چنین اقداماتی سعی در کشاندن ایران به جنگ را خواهد داشت.
در چنین شرایطی مشخصا نوع مواجهه جمهوری اسلامی ایران مهم خواهد بود؛ چراکه در چنین مختصاتی هدف اصلی، پیروزی مقاومت و شکست رژیم است و رفتار ایران در این معادله باید به‌گونه‌ای باشد که روند شکست صهیونیست‌ها تسریع شود. اما از طرف دیگر، حملات تروریستی رژیم باعث شده تا برخی از تحلیل‌گران، عدم پاسخ ایران را به ضعف و انفعال جمهوری اسلامی در این معادله نسبت داده و نسخه‌ی دیگری برای مقابله تجویز کنند. در این شرایط و توجه به دونکته مبنی بر عدم ورود ایران به جنگ و همچنین دادن پاسخ سخت، امری است که باید مورد توجه قرار گرفته و نوع رفتار ایران برای مرتفع کردن هر دو هدف نیز مهم تلقی خواهد شد. از این رو رجانیوز پیرامون دو مسئله مذکور با مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل بین‌الملل به گفتگو نشست.
مشروح این مصاحبه را در ادامه مشاهده خواهید کرد.
مواجهه جمهوری اسلامی نسبت به ترورهای دامنه‌دار رژیم صهیونیستی باید به چه نحوی باشد؟ آیا در چنین شرایطی، نیاز به پاسخ مستقیم و فوری نیست یا نسبت به این امر تحلیل دیگری دارید؟
در خصوص حملات رژیم صهیونیستی، چه در ترور شهید سید رضی موسوی، چه شهید صالح العاروری و چه اتفاقاتی که در کرمان افتادند، این که ما چه مواجه‌ای داشته باشیم، نکته بسیار مهمی است. ما دو بخش داریم. در یک بخش با رژیم صهیونیستی و البته با آمریکایی‌ها، جنگ سخت داریم و این جنگ هم مربوط به یکی دو ماه اخیر و طوفان الاقصی نیست. باید در تبیین اتفاقاتی که رخ می‌دهند، دقت کنیم. ما با امریکایی‌ها یک جنگ طولانی داشته‌ایم که از نظر من بسیاری از مسائل در این جنگ می‌گنجند. از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که تلاش شد علیه انقلاب نوپای اسلامی ایران کودتا صورت بگیرد؛ چه بعد از آن، جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس، چه تحریم‌هایی که بر کشور ما تحمیل شدند، چه اتفاقاتی که در سوریه و افغانستان و عراق افتادند، چه ائتلاف‌ها و اتحادهایی که برای جلوگیری از الگوگیری انقلاب اسلامی ایران در منطقه صورت گرفتند  و چه اتفاقاتی که امروز شاهدشان هستیم، ترور دانشمندان هسته‌ای و نیروهای امنیتی‌مان، همه اینها را باید در یک قالب دید و آن هم در قالب جنگ بزرگ‌تر میان گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان استعماری امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است.
بنای ما از همان ابتدا این بود که با حضور هر بیگانه‌ای، چه نیابتی، چه مستقیم مقابله شود. اساساً فلسفه انقلاب اسلامی حضور بیگانه را در منطقه برنمی‌تابد و به دنبال یک همگرایی منطقه‌ای با حضور همه کشورهای منطقه است. از همان زمان دشمنی با انقلاب اسلامی ایران شروع شد و آنها در ابعاد مختلف تلاش کردند با گفتمان ما مخالفت کنند و در این فرآیند، ضرباتی را متحمل شدند و ضرباتی را هم به انقلاب اسلامی وارد کردند. اما نکته مهم مسیر پیش‌رونده‌ای است که انقلاب اسلامی در پیش گرفته و امروز ما به اینجا رسیده‌ایم.
لذا وقتی می‌خواهیم با اتفاقاتی که می‌شنویم و دل ما را به درد می‌آورند – از ترور شهید بزرگوار حاج قاسم گرفته تا شهید مغنیه، مصطفی بدرالدین و سایر شهدای جبهه مقاومت، شهید احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی و شهدای دیگری که در لبنان داشتیم – مواجهه کنیم؛ همه اینها را باید در چهارچوب این مواجهه و رویارویی بزرگ ببینیم که ما با وجود همه این شهدایی که تقدیم کردیم، امروز به پشت دروازه‌های فلسطین رسیده‌ایم و به چیزی که حضرت امام می‌خواستند که آزادی قدس شریف بود، نزدیک شده‌ایم.
ما این مسیر طولانی را طی کرده و به اینجا رسیده‌ایم. روزی چالش ما با امریکایی‌ها این بود که لایحه کاپیتولاسیون نباید در ایران تصویب شود، اما چالش امروز ما با امریکایی‌ها این است که رژیم صهیونیستی نباید باشد و آن را عامل همه بدبختی‌ها و بحران‌هایی می‌دانیم که به وجود آمده‌اند و باعث شده‌اند که این منطقه حاصلخیز و سرشار از نعمات خدادادی متاسفانه نتواند پیشرفت کند. امروز چالش ما با امریکا اینجاست، نه کاپیتولاسیون و این نکته بسیار مهمی است. بنابراین ما در مواجهه با ترورها که واقعاً دل ما را به درد می‌آورد، نباید مقطعی ببینیم، بلکه باید در قالب یک کل ببینیم و آن هم رویارویی جبهه مقاومت با جبهه استعماری است.
اشاره کردم وقتی که سرمایه‌های ما ترور می‌شوند، دلمان به درد می‌آید. هیچ کشوری نمی‌خواهد فرزندانش را غرق در خون ببیند و واکنشی نشان ندهد. این واقعاً دور از انصاف است. منتهی باید این نکته را در نظر بگیریم که ما در جنگ تحمیلی بیش از ۲۰۰ ، ۳۰۰ هزار شهید دادیم. اگر بخواهیم در متن جنگ دوره دفاع مقدس بیاییم، در مورد اینکه این همه شهید تقدیم کرده‌ایم، باید ناراحت باشیم و زانوی غم در بغل بگیریم؛ اما وقتی می‌بینیم که در کلیت با تقدیم این شهدا برای اولین بار اجازه ندادیم که دشمن یک وجب خاک را هم از سرزمین ما جدا کند و متعاقب آن در حوزه‌های دفاعی و علوم و فنون قوی‌تر شدیم، اتفاقاً آن ضرباتی که به ما وارد شدند و آن جوانانی که همگی نخبه بودند از بین ما رفتند، می‌بینیم که تقدیم آن جوانان و شهدا باعث این پیشرفت شده و ما با صبر، مسیر انقلاب را پیش بردیم.
لذا روی این نکته تاکید می‌کنم که باید حواسمان جمع باشد. اگر مقطعی نگاه کنیم، بدون شک با سئوالاتی مثل این مواجه می‌شویم که چرا جواب نمی‌دهیم؟ آیا ضعیف شده‌ایم و یا دشمن دارد ما را به سمت مورد نظر خودش می‌کشاند؟ اما خط اصلی انقلاب روشن است و ما از آن خط خارج نشده‌ایم و اتفاقا به همین دلیل، دشمن وادار شده دست به این گونه اقدامات وحشیانه و مخالف منشور سازمان ملل بزند.
تحلیل دیگری که در این‌باره وجود دارد این است که پاسخ مستقیم ما منجر به ورود مستقیم در جنگ شده و این همان چیزی است که نتانیاهو و کابینه وقت اسرائیل برای عبور از بحران غزه به دنبال آن هستند؛ چراکه در این صورت سوای از گسترش ابعاد جنگ، ایالات متحده نیز برای نجات اسرائیل مجبور به ورود مستقیم خواهد شد و این مطلوب رژیم صهیونیستی است. این مسئله را چطور تحلیل می‌کنید؟
من احساس می‌کنم اقدامات رژیم صهیونیستی بر خلاف آنچه که آنها روایت می‌کنند، اقدام برای کشاندن جمهوری اسلامی به جنگ نیست؛ هر چند ممکن است این آرزوی بخشی از حاکمیت رژیم صهیونیستی باشد؛ اما کلیت رژیم صهیونیستی حاضر نیست با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شود.
با توجه به این داده‌ها به اعتقاد من رژیم صهیونیستی این اقدام را با ابتکار عمل انجام نداده است. یعنی ابتکار عمل در دست رژیم صهیونیستی نبوده که بخواهد با این نوع اقدامات پای جمهوری اسلامی ایران را به جنگ بکشد. این تعبیری که برخی از تحلیلگران دارند، ممکن است در بخشی از حاکمیت رژیم صهیونیستی درست باشد، چون این بخش به دنبال این هدف هست، اما کلیت رژیم صهیونیستی قادر نیست با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شود و متحد او، امریکا هم در حال حاضر در موقعیتی قرار ندارد که بخواهد جبهه‌هایش را گسترده‌تر کند و وارد یک جنگ بزرگ‌تر شود؛ چون در رقابت با رقبای استراتژیکش عقب می‌ماند و لذا به دنبال این هدف نیست. امریکایی‌ها بیشتر به دنبال مدیریت و هدایت این رویداد به سمت هدف مورد نظرشان هستند تا به این وسیله به وضعیت خود و رژیم صهیونیستی سر و سامان بدهند.
بنابراین به اعتقاد من رژیم صهیونیستی از سر استیصال دست به این اقدام زده است. یعنی کنش نکرده، بلکه در واکنش به یک سری اتفاقات دردناکی که متحمل شده، دست به اقدامات کورکورانه‌ای مثل ترور هدفمند رهبران مقاومت می‌زند.
نکته دیگری که وجود دارد در رابطه با عدم پاسخ ماست. آنچه که مورد توجه‌ قرار گرفته این است که اگر پاسخ ندهیم، اهرم بازدارندگی ما دچار تزلزل شده  به همین تناسب رژیم ممکن است در حملات بعدی پیش‌روی کرده و ترورهای کیفی‌تر و سنگین‌تری علیه ما انجام دهد. این مسئله را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 
در خصوص این سئوال که اگر جواب ندهیم ممکن است وارد یک جنگ بزرگ‌تر بشویم، رقبای ما و همچنین افکار عمومی در داخل احساس می‌کنند که ما ضعیف هستیم. پرسش این است که در این زمینه، راهبرد چه می‌تواند باشد؟ من مجدداً شما را به راهبرد کلانی که از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته، توجه می‌دهم. ما آن خط را از طریق امامین انقلاب دنبال کردیم و دنبال خواهیم کرد.
نظر شخصی من این است که فلسفه وجودی انقلاب منافع استعماری و استکباری در منطقه را نخواهد پذیرفت و از آن طرف هم امریکا و رژیم صهیونیستی فلسفه وجودی انقلاب اسلامی را نخواهند پذیرفت.
بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که بالاخره روزی باید با منافع استعماری و استکباری برخورد کنیم. بزرگان کشور و رهبران بزرگ انقلاب اسلامی این موضوع را به‌خوبی می‌دانند. این موضوع منحصر به این روزها نیست که فکر کنیم در یک موقعیت دوگانه قرار گرفته‌ایم. اگر بزنیم ممکن است با غرب گرفتار جنگ شویم و اگر نزنیم، احساس خواهند کرد که ضعیف شده‌ایم. این استراتژی انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون که در آستانه چهل و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی قرار داریم، بوده است و همیشه کشور در مقاطع مختلف تلاش کرده که بهترین تصمیم را بگیرد.
به اعتقاد من با توجه به فلسفه وجودی انقلاب اسلامی ایران، ما سرانجام روزی با این منافع و نظام سلطه برخورد خواهیم کرد. بزرگان انقلاب این را به‌خوبی می‌دانند و قطعاً برای آن برنامه هم دارند. منتهی بدون شک برای رسیدن به آن نقطه، تمهیداتی دارند و آن تمهیدات این هستند که آن قدر خود را قوی کنیم که دشمن جرئت نکند به ما سوءقصد کند. این امری است که تا امروز صورت گرفته است.
در مقطعی ترامپ، رئیس جمهور امریکا اعلام کرد که اگر ایران مطالبات امریکا را نپذیرد و به درخواست‌های امریکا در منطقه تمکین نکند، ما با ایران وارد جنگ خواهیم شد و تصمیم نهائی را خواهیم گرفت. در همان موقع مقام معظم رهبری، اعلام کردند که نه جنگ خواهد شد، نه مذاکره خواهیم کرد. این نکته مهمی است.
من معتقدم آن فرمایش هنوز هم مصداق دارد. یعنی نه جنگ خواهد شد و نه ایران با رژیم صهیونیستی سازش خواهد کرد. این اقداماتی که صورت می‌گیرند و این دوگانه‌ای که شاید برای همه به وجود آمده، بیشتر بخش روانی داستان است. دشمن تلاش می‌کند ما را در این موقعیت دوگانه قرار بدهد؛ حال آنکه تکلیف جمهوری اسلامی ایران با موضوعاتی مثل رژیم صهیونیستی و حضور امریکا در منطقه روشن است. ما چیزی به نام دو راهی نداریم. یک هدف مشخص وجود دارد و انقلاب ما برای رسیدن به آن هدف یک راهبرد کلی دارد و از ابتدای انقلاب در چهارچوب آن راهبرد کلی حرکت کرده و تا امروز هم از این خط‌مشی عدول نکرده است و آن هم مسیری است که معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) ترسیم کرده بودند و رهبر معظم انقلاب دارند به درستی و نعل به نعل پیش می‌برند. این نکته‌ای است که باید به آن دقت داشته باشیم.
جمع‌بندی‌تان را هم در این‌باره بفرمائید.
من این ترورها را اقدامات ایذائی و تاکتیکی می‌بینم و نه راهبردی؛ چون رژیم صهیونیستی در موقعیتی قرار ندارد که بخواهد یک اقدام راهبردی انجام بدهد و متحد او امریکا هم با توجه به رقبای اصلی خود یعنی روسیه، چین، هند و سازمان‌های بین‌المللی‌ای چون بریکس و موارد دیگری که در مقابلش قرار گرفته‌اند، راهبردهای جدیدی را  ارائه بدهد.
باز از جمله مقام معظم رهبری استفاده می‌کنم که نه جنگ خواهد شد و نه ایران در مورد هیچ یک از درخواست‌هایی که غرب از جمهوری اسلامی ایران دارد، مذاکره خواهد کرد. ما این برهه را هم مثل هر برهه‌ای که در دفاع مقدس از سر گذراندیم، پیش خواهیم برد.
ما نباید در پروپاگانداهای غرب گرفتار بشویم و فکر کنیم چون چند تن از فرماندهان ما را ترور کرده‌اند، پس بلافاصله از راهبرد کلانی که داریم و تا امروز هم به‌خوبی پیش برده‌ایم، صرف‌نظر می‌کنیم و آن را نادیده می‌گیریم و دست به اقدامات ایذائی می‌زنیم. در فضای مجازی به این فکر دامن زده می‌شود که ایران منفعل شده است؛ در حالی که این موضوعی است که رسانه‌های غربی تصویر می‌کنند.
ما نباید خط سیر کلی روند را از یاد ببریم. اگر تحلیل‌های‌مان را بر آن اساس استوار کنیم می‌توانیم افکار عمومی را اقناع کنیم، ولی اگر در زمینی بازی کنیم که آنها برایمان طراحی کرده‌اند، طبیعی است که دلسردی و دلمردگی‌ای به وجود می‌آید که دارند با این سئوالات و تردیدها و شبهات در افکار عمومی ما ایجاد می‌کنند که موضوع خطرناکی است و تصمیم‌گیران ما را در موقعیتی قرار خواهد داد که ممکن است محاسبات اشتباهی کنند و این همه دستاورد را با یک محاسبه اشتباه از دست بدهند.
این بدین معنا نیست که هیچ اقدامی نمی‌کنیم. خط خبری این چند سال را اگر دنبال کنیم، می‌بینیم که جمهوری اسلامی ایران تا کنون چند بار به رژیم صهیونیستی و منافع امریکا در منطقه ضربه زده است. پس ما دست و پا بسته نبوده‌ایم.
امریکا و رژیم صهیونیستی با توجه به اتفاقاتی که رخ می‌دهند، ایران را جدا از مقاومت نمی‌بینند و دائماً در کارکردهای دیپلماتیک‌شان، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند.
پس ما می‌توانیم بگوئیم که جمهوری اسلامی ایران پاسخ را در جا و مکان و موقعیت مناسب خواهد داد؛ کما اینکه شاهد این گونه پاسخ‌ها در اربیل عراق و زدن هسته‌ها و کانون‌های تروریستی مناطق شرقی بودیم. قبل‌تر هم در محیط پیرامونی امنیتی رژیم صهیونیستی اقداماتی را انجام داده‌ایم.

دیدگاهتان را بنویسید