سال نوی میلادی، خاورمیانه جدید؟

ایالات متحده و اسرائیل بار دیگر در تلاش هستند تا نظم جدیدی را این بار از طریق نسل زدایی در خاورمیانه ایحاد کنند. به طور قطع تحقیر شرق‌ شناسانه فلسطینیان توسط امریکا جزء لاینفک حفظ کل ماموریت امپراتوری امریکا بوده که هدف خود را “ماموریت تمدن سازی غربی” معرفی کرده است. مورد عراق یکی از مناطق خاورمیانه است که برای دهه ها مورد حمایت حساب شده در لفاظی های امریکا بوده و تایید می کند خاورمیانه جدید به سختی دست کم از نظر رفاه انسان ها خاورنمیانه بهتری می باشد.

ستون نویس الجزیره و از ویراستاران نشریه چپگرای ژاکوبین است. او برای “نیویورک تایمز” و “میدل ایست آی” نیز مقاله و یادداشت می‌نویسد. فرناندز چندین سال است که دست به تبعید خودخواسته از ایالات متحده زده و سفری بین المللی به کشور‌های مختلف از اروپا تا خاورمیانه و امریکای لاتین داشته است. از کتاب‌های نوشته شده او می‌توان به “تبعید: رد امریکا و یافتن جهان” (۲۰۱۹ میلادی) و “شهدا هرگز نمی‌میرند: سفر از طریق جنوب لبنان” (۲۰۱۶ میلادی) اشاره کرد.

در ژوئیه ۲۰۰۶ میلادی در میانه جنگ اسرائیل علیه لبنان که در نهایت حدود ۱۲۰۰ نفر که اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها غیرنظامی بودند کشته شدند “کاندولیزا رایس” وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آن حمله را به مثابه “درد‌های تولد یک خاورمیانه جدید” معرفی کرد.

در حالی که این استعاره بدون شک شرق شناسانه بود، اما سوالاتی را مطرح کرد، زیرا هدف از فرآیند زایمان معمولا کشتن نوزاد نیست. اینکه رایس و “جورج دابلیو بوش” رئیس اش در مقام رئیس جمهور وقت ایالات متحده قرار بود چه نقشی در آن حمله استعاری در عمل ایفا کنند نیز قابل بحث بود با این وجود، تشنه خون بودن آنان یکی از گزینه‌های بالقوه بود. این امر به ویژه با توجه به تصمیم ایالات متحده به منظور ارسال سریع بمب برای ارتش اسرائیل با هدف کمک به شکل گیری خاورمیانه جدید صدق می‌کرد.

رایس در حمایت از استدلال ایالات متحده مبنی بر اینکه آتش بس باید به هر قیمتی شده خنثی شود تا از بازگشت به “وضعیت قبلی” در لبنان جلوگیری شود به تشبیه “درد زایمان” استناد کرد. با این وجود، حمایت عمومی فزاینده از حزب‌الله در لبنان و منطقه وسیع‌تر در طول جنگ اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی دقیقا همان خاورمیانه تازه متولد شده‌ای نبود که ایالات متحده و اسرائیل تصور می‌کردند از بطن کشتار جمعی بیرون بیاید. با این وجود، هر چه دشمن بزرگتر باشد فرصت‌های بیش تری برای مامایی قتل در آینده فراهم می‌شود.

البته تابستان ۲۰۰۶ میلادی متعلق به دوره قبلی جشن‌های کشتار اسرائیل بود زمانی که کشتن ۱۲۰۰ نفر در ۳۴ روز هنوز فوق العاده تکان دهنده تلقی می‌شد. هم چنین، در آن دوران برای مثال در عملیات سرب گداخته در نوار غزه که طی آن اسرائیل حدود ۱۴۰۰ نفر را ظرف مدت ۲۲ روز در دسامبر ۲۰۰۸ و ژانویه ۲۰۰۹ به قتل رساند. ارتش اسرائیل در جریان عملیات لبه حفاظتی در غزه در سال ۲۰۱۴ میلادی ۲۲۵۱ نفر را ظرف مدت ۵۰ روز به قتل رساند.

ما اکنون ظاهرا وارد عصری شده ایم که درد‌های زایمان به طرز فاحشی تشدید شده اند. حمله اخیر اسرائیل به نوار غزه تنها در دو ماه و نیم نخست آن بیش از ۲۰۰۰۰ فلسطینی را به قتل رساند و ویرانی در منطقه تحت محاصره در مقیاسی بوده که ذهن بشر به سختی قادر به درک و پردازش آن می‌باشد. ایالات متحده مانند تحولات لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی حمایت خود را از تجاوزگری اسرائیل افزایش داده و همزمان به طور مکرر علیه آتش بس یا توقف وحشیگری اسرائیل موضع گیری کرده است.

دست کم از منظر زیبایی‌شناختی “وضعیت قبلی” مدت‌هاست که در غزه از بین رفته سرزمینی که اکنون شبیه پیامد‌های هولوکاست هسته‌ای به نظر می‌رسد. همان طور که در حال حاضر وجود دارد جدیدترین “خاورمیانه جدید” با نسل زدایی فلسطینیان به دست صهیونیست‌ها تعریف می‌شود. مشکل اسرائیل آن است که هر اندازه هم که بمباران انجام دهد واقعا نمی‌تواند مردمی را نابود کند که حاضر به دست کشیدن از وجودشان نیستند.

“آنتونی بلینکن” وزیر امور خارجه ایالات متحده در اواسط ماه دسامبر بار دیگر از ادامه جنگ دفاع کرد و استدلال نمود: “چطور ممکن است که هیچ خواسته‌ای از متجاوز وجود نداشته باشد و صرفا از قربانی خواسته‌ای مطرح شود”؟ هر کسی که از حداقل منطق برای درک برخوردار باشد ممکن است تعجب کند که بفهمد منظور او از “قربانی” دولتی می‌باشد که مسئول کشتار بیش از ۲۰۰۰۰ فلسطینی در غزه ظرف مدت دو ماه و نیم بوده است. در هر حال، وارونه سازی واقعیت به طور یکسان از سوی نظام سیاسی و رسانه‌های امریکا صورت گرفته است.

گفتمان شرق شناسانه نیز همین گونه است. از زمان شروع این کشتار اخیر توسط اسرائیل مقام‌های امریکایی حماس و به طور کلی فلسطینیان را به عنوان “اغتشاشگران غیر متمدن” محکوم کرده و مدعی شده اند که آنان خود باعث شدند آخرالزمان فعلی بر سرشان نازل شود.

به طور قطع تحقیر شرق شناسانه فلسطینیان توسط امریکا جزء لاینفک حفظ کل ماموریت امپراتوری امریکا بوده که هدف خود را “ماموریت تمدن سازی غربی” معرفی کرده است. مورد عراق یکی از مناطق خاورمیانه است که برای دهه‌ها مورد حمایت حساب شده در لفاظی‌های امریکا بوده و تایید می‌کند خاورمیانه جدید به سختی دست کم از نظر رفاه انسان‌ها خاورمیانه بهتری می‌باشد.

“تونی کارون” روزنامه نگار پیش‌تر با اشاره به استعاره به کار برده شده توسط کاندولیزا رایس با مضمون “درد زایمان” در سال ۲۰۰۶ میلادی در نشریه “تایم” نوشته بود که عراق “نمایشگاه A از خاورمیانه جدید دولت بوش بود و این آشفتگی خونینی است که روز به روز بدتر می‌شود. ”

باید دید که از نسل زدایی کنونی غزه چه چیزی می‌تواند متولد شود یک “آشفتگی خونین” دیگر که به طور طبیعی برای نوزادان، کودکان و افراد بزرگ‌تر که در واقع باید با آن زندگی کنند و نه برای قاتلان شان یعنی تل آویو و واشنگتن بسیار آشفته‌تر است. فارغ از هر اتفاقی که در سال جدید رخ دهد نوزادی که در آمریکا و اسرائیل به دنیا آمده به هیچ وجه در خاورمیانه قابل دوام نیست و نسل زدایی باید فورا سقط شود.

دیدگاهتان را بنویسید