بررسی اهداف اسرائیل از ترور فرمانده‌ ارشد ایرانی در سوریه

انتخاب زمان و مکان این اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی و چرایی ترور یکی از معروفترین سرداران سپاه در سوریه قابل تامل است و نتیجه ی این تامل ما را به چند نتیجه مهم خواهد رساند.

در ساعات گذشته رژیم صهیونیستی درحمله موشکی به زینبیه دمشق، سردار سیدرضی موسوی از همرزمان قدیمی حاج‌قاسم که یکی از مستشاران ایران در دمشق بود را به شهادت رساند.
انتخاب زمان و مکان این اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی و چرایی ترور یکی از معروفترین سرداران سپاه در سوریه قابل تامل است و نتیجه ی این تامل ما را به چند نتیجه مهم خواهد رساند.
اولین نکته‌ی لازم به بررسی این است که چرا رژیم صهیونیستی سید رضی را برای ترور انتخاب کرد و چه سودی از این ماجرا میبرده است؟!
اطلاعاتی که از این فرمانده‌ی شهید و وظایفش در سوریه وجود دارد نشان می‌دهد ایشان بیش از آنکه بر عملیات نظامی تمرکز داشته باشند، وظیفه‌ی تدارکات جنگ با داعش در سوریه را برعهده داشتند و به همین مناسبت شخصیت و چهره‌ای شناخته شده در جبهه‌ی مقاومت به حساب می آیند همانطور که ایشان پیش از شهادت در مستند حاج قاسم سلیمانی کنش رسانه‌ای نیز داشته است و اساسا هدف غیرقابل دسترسی برای ترور نبوده است و از این جهت رژیم صهیونیستی بیش از اینکه بخواهد با ترور شخصیتی پنهان و مرموز راهبردی را در منطقه عوض کند، صرفا با این ترور به دنبال واکنش‌گیری از  جبهه‌ی مقاومت و ایران بوده است.
نکته‌ی دومی که قابل بررسی است زمان این عملیات تروریستی است
پس از اینکه جبهه‌ی مقاومت از سمت یمن فشار مضاعفی به اسرائیل وارد کرده و افکار عمومی خواستار آتش‌بس و پایان جنگ غزه هستند، این اقدام اسراییل صرفا میتواند در راستای دستاوردسازی تحلیل شود، آن هم دستاورد برای رژیمی که بعد از ۸۰ روز کشتار کودکان و زنان و غیرنظامیان در غزه، حتی نتوانسته یک فرمانده ی ارشد حماس را ترور یا اسیر کند.
نکته ی سوم؛ چرا این ترور در سوریه انجام شده است؟
طبق تحلیل صهیونیستها، سوریه به خاطر حضور مستشاران ایرانی زیادی که در جنگ با داعش شرکت داشتند میتوانست محل احتمالی بازگشایی جبهه‌ی جدید علیه اسراییل باشد، از همین رو آنها با این حمله قصد تضعیف روحیه در این جبهه را داشتند و همچنین صهیونیست‌ها واکنش مقاومت برای بازگشایی جبهه‌ی جدید از جولان اشغالی را در پی این ترور پیشبینی میکنند!
با بررسی موارد فوق این سوال در ذهن مخاطب ایجاد میشود که چرا اسراییل با تحریک ایران به دنبال ورود مستقیم ایران به جنگ با خودش است؟!
الف) افکار عمومی جهان به شدت علیه اسراییل است و ورود مستقیم ایران به جنگ میتواند باعث ایجاد دست بالا برای اسراییل جهت تشکیل ائتلافی منسجم علیه مقاومت شود
ب) میزان جنایات صهیونیستها در غزه به حدی است که حامیان اصلی این رژیم هم در فرستادن سلاح به اسراییل با احتیاط عمل میکنند و اسراییل میتواند با باز کردن پای ایران به جنگ کمکهای تسلیحاتی زیادی را برای مقابله با حزب الله از امریکا دریافت کند
ج) حیات سیاسی نتانیاهو و ماندن او در قدرت، به استمرار جنگ بستگی دارد و بعد از ویران کردن غزه و عدم دستیابی به موفقیتی نظامی، او بیش ازهر زمان دیگری مورد انتقاد داخلی قرار دارد و آتش بس در غره میتواند پایان عمر سیاسی او قلمداد شود، پس ایجاد جنگی جدید عامل حیات او خواهد شد.
نتیجه‌گیری
با بررسی موراد فوق میتوان تا حدودی فضا را روشنتر تحلیل کرد اما سوالی که وجود دارد این است پاسخ ایران چه خواهد بود؟! پاسخ ایران قطعا هر چه باشد به گونه ای خواهد بود که اسراییل نتواند از آن بهره ای ببرد و اگر به دنبال شروع جنگ هستند خوب است مرور کنند این جنگ امروز قرار نیست آغاز شود بلکه ۴۰ سال است آغاز شده است و کار را به جایی رسانده است که رژیم صهیونیستی برای حیاتش مجبور شده است دور خود دیوار بکشدو این جنگ تا آزادی قدس هم ادامه خواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید