با هر معیار قابل تصور، تهدید چندبعدی ایران برای نظم منطقهای و بینالمللی و نهتنها در حوزه هستهای در حال رشد است. استفان بلنک، همکار ارشد و مشاور موسسه تحقیقات سیاست خارجی و عضو سابق مک آرتور در دانشکده جنگ ارتش ایالات متحده در نشریه آمریکایی هیل ضمن بیان این مطالب نوشت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تازگی در گزارش خود مدعی شده که ایران در عمل مانع از اجرای توافقهای قبلی در زمینه پادمانهای هستهای شده است.
گزارشهای دیگر نشان میدهند که این کشور به سرعت در حال حرکت به سمت دستیابی به سلاح هستهای قابل استفاده بدون محدودیتهای خارجی است. هیل مدعی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل سال جاری ذرات اورانیوم غنیشده تا حدی نزدیک به درجه بمب را در یکی از تأسیسات هستهای ایران کشف کرد. به همین ترتیب، همانطور که ایالات متحده هشدار داد، توانایی تهران برای ساخت بمب هستهای در حال افزایش است. هر چند این تهدید جدی است، به هیچ وجه تنها تیری نیست که در تهران وجود دارد. باید بدانیم که دستیابی به سلاح هستهای صرفا یکی از حلقههای استراتژی ایران برای اجرای یک راهبرد جهانی و نه فقط یک کارزار در خاورمیانه است. شواهد فراوانی مبنی بر حمایت ایران از آنچه آن را محور مقاومت مینامد، متشکل از حوثیها در یمن، نیروهای شیعه در عراق، حزبالله و اخیرا حماس وجود دارد.
نشریه هیل در ادامه این گزارش مدعی است: هدف ایران از هماهنگی با این گروهها در مسائل مربوط به سلاح، اطلاعات و پشتیبانی در خدمت سه هدف است: نابودی دولت اسرائیل، فشار بر حاکمان سنی در سرزمینهای عربی و بیرون راندن آمریکا و شرکای آن از خاورمیانه. جنگ کنونی غزه ممکن است با ایران هماهنگ شده باشد یا نباشد، ایران این اتهام را رد کرده و اظهار داشته که جبهه مقاومت جنگ را گسترش نخواهد داد. اما دور ماندن از درگیری مستقیم با اسرائیل یا ایالات متحده، کاملا با استراتژی بلندمدت ایران که به نیروهای نیابتی خود برای حفظ فشار مداوم بر واشنگتن، تل آویو و شرکای آنها متکی است، مطابقت دارد. به تازگی از این نیروهای نیابتی برای انجام حملات سطح پایین متعدد علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و کشتیهای تجاری در دریای سرخ استفاده شده است.
ایران مانند شرکای خود، روسیه و چین، به دنبال به راه انداختن کارزار چندجانبه و چندبعدی از جمله حضور سایبری جهانی علیه اسرائیل و ایالات متحده است و از تمام ابزار قدرت در اختیار خود استفاده خواهد کرد و چتر بازدارندگی را هم برای حمایت از حملات حماس علیه اسرائیل گسترش داده و هم برای بازداشتن دشمنان از هر گونه تهدید ایران.گزارش شده که ایران از حمایت گروههای طرفدار خود برای گسترش نفوذ ایدئولوژیک در آمریکای لاتین برخوردار است. بنابراین حزبالله رهبری عملیات جمعآوری کمکهای مالی و تبلیغاتی را بر عهده گرفته است. دیگر سازمانهای طرفدار ایران مانند التجمع (اتحادیه عربی و اسلامی حامی مقاومت) نیز نقش مهمی در گسترش نفوذ ایران در آمریکای لاتین از طریق اینترنت، وبسایتها و دیگر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی دارند. یکی از گزارشها اشاره میکند که جنگ روانی در مقیاس بزرگ که ماهوارهها، شبکههای اجتماعی و رسانههای اسپانیایی زبان را برای ترویج اهداف ایران برای حمله به غرب در آمریکای لاتین به کار میگیرد، برجسته شده است. طبیعتا شرکای اصلی ایران در اینجا کشورهای طرفدار روسیه یعنی کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه هستند.
این ارتباط، مشارکت رو به رشد با روسیه را تقویت میکند که هم همکاری اقتصادی و هم همکاریهای نظامی را در بر میگیرد. این فراتر از راهاندازی کارخانه تولید هواپیماهای بدون سرنشین در روسیه است. روسیه برای ایران ماهواره ساخته و پرتاب کرده و با فروش جنگندههای SU-۳۵ و بالگردهای Mi-۲۸ به تهران موافقت کرده است. هیل در ادامه مدعی شد که تسلیحات به غنیمت گرفته شده اوکراینی که از روسیه به ایران منتقل شدهاند، یک سرمایه فنی-نظامی بالقوه برای صنعت دفاعی ایران است. هر دو کشور هم اکنون دست به دست هم دادهاند تا راههایی را برای دور زدن تحریمها پیدا کنند که بدون شک شامل همکاری نظامی دوجانبه است.
ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در نشستی در ۷ دسامبر در مسکو درباره جنگ غزه، همکاریهای اقتصادی و تجاری مشترک و احتمالا همکاریهای نظامی بیشتر بحث کردهاند. این همکاری میتواند عمیقتر شود. در ماه اکتبر، روسیه به سازمان ملل اطلاع داد که نیازی به رعایت محدودیتهای بیشتر در زمینه ارسال فناوری موشکی به ایران نمیبیند. در مقابل، ایران ممکن است موشکهای بالستیک را برای استفاده علیه اوکراین به روسیه منتقل کند.
بهطور کلی تهدیدات برای امنیت بینالملل؛ جهانی، متنوع و رو به رشد است. این تهدیدات جهانی که بسیاری از کشورها از شرق تا غرب و خاورمیانه را در برگرفته شامل قاچاق، جنگ اطلاعاتی، شورش و تروریسم هستند و به طور فزایندهای شامل فناوریهای جدید، تسلیحات هستهای بالقوه و همکاری گسترده نظامی دو تا چندجانبه میشوند. با نظر به چنین وضعیتی، نگرانیهای فزایندهای در مورد همکاری رو به رشد ایران با کره شمالی نیز وجود دارد که میتواند نظام اشاعه را احیا کند، مانند انتقال تکنولوژی هستهای کره شمالی به سوریه در سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۶. این احتمال به هیچ وجه پنهان نیست، همانطور که شواهد اخیر نشان میدهد. همه اینها ما را ملزم میکند
تا سیاست قویتری را تدوین و اجرا کنیم تا ایران را از کمک به نیروهای نیابتیاش بازدارد و وضعیت هستهای موجود را سر و سامان دهد. جنگ کنونی در غزه، منادی خطراتی است که ما با عدمتوجه کافی به احتمالات پیش رو آن را میپذیریم، بهویژه که اگر ایران بتواند خود را بیشتر با مسکو یا پکن هماهنگ کند. بدیهی است که در مورد ایران و همچنین شرکا و نمایندگانش، دیپلماسی به تنهایی به عنوان سیاست یا استراتژی کافی نیست.