حقایق خلاف خواسته های نتانیاهوست

حقایق نشان می دهند، حملات مرگبار اسرائیل بر غزه که سبب مرگ هزاران فلسطینی که شامل شش هزار طفل و کودک بیگناه و ویرانی غزه شده است، برخلاف توقع اسرائیل و امریکا، به داعیه ی بر حق فلسطین و مفکوره ی تشکیل دو دولت مستقل در کنار هم، روح تازه و قوت بیشتر بخشیده است.

درحالی که حملات ویرانگراسرائیل بر شمال و جنوب غزه با قساوت تمام ادامه دارد، تحلیلگران و ناظران بین المللی و منطقه ای، هنوز درباره ی مقاصد و انگیزه های اصلی ایجاد این جنگ هولناک و عامل و ایجادگر اصلی آن، بحث و ابراز نظر می کنند. در میان تمام نظریات و بحث ها دو نظریه بیشتر جلب توجه می کند:

عده ای به این باورند که اسباب جنگ و فاجعه ای به این عمق و گسترده گی را امریکا و اسرائیل عمداً فراهم کردند تا با به راه انداختن جنگی ویرانگر و مرگبار بر غزه، هم کار حماس را یکسره کنند و هم پای حزب الله و ایران را به جنگ بکشند. هر دو را که بسیار شکننده و آسیب پذیر هستند، چنان تضعیف کنند که هر دو از بلندپروازی ها باز افتاده و تا صدسال دیگر به حال نیایند.

اما گروه دومی برعکس به این معتقدند که مقاومتگران حماس در همدستی و حمایت کامل ایران، بسیار آگاهانه و پلان شده با یورش عظیم و برق آسا بر اسرائیل، جنگ را شروع کرده، می خواستند اسرائیل را چنان در چاله ی سیاهی در غزه فروببرند که در ازای برآمدن از این دوزخ آتشین، ” ببر کاغذیِ ” اسرائیل به جهان رو شود، هم اسرائیل و هم حامی بزرگ اش امریکا، در منطقه از نفس باز افتند و بالاخره هر دو به خواسته های بر حق مردم فلسطین تمکین کنند. البته طرفداران نظریه ی دوم، نقش مخفیانه ی روسیه و چین را به دلیل علاقمندی هر دو کشور برای به چالش کشیدن امریکا در منطقه ی خاورمیانه، از نظر دور نمی دارند.

حالا اینکه کدام نظریه صائب است: آیا اسرائیل و امریکا این تله را گذاشتند تا حریفان شان را به دام اندازند یا حماس و ایران پیش برنده سناریوی خود هستند، ما نمی دانیم؛ آنچه می دانیم این است که آقای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل فقط پانزده روز قبل از یورش هفتم اکتبر، به تاریخ 22 سپتامبر 2023، در هفتاد و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، با نمایش دادن نقشه ی جدید خاورمیانه، شامل اسرائیل واحد و یک دست، که غزه و کرانه ی غربی در آن دیده نمی شود، خیالات و نقشه هایی در سر داشته است: خیال محو کامل حماس از غزه و تسخیر کامل آن باریکه، خیال کوچ دادن اجباری بیش از دو میلیون اهالی غزه به صحرای سینا و بعداً تصرف و تسخیر تمام کرانه ی باختری و در کل خیال پایان بخشیدن به داعیه ی فلسطین برای همیشه.

آن طور که معلوم است برای تحقق این همه تخیلات، از قبل مقدماتی هم از سوی اسرائیل چیده شده بود که عادی شدن و تحکیم روابط دیپلماتیک با کشورهای قدرتمند عربی و به دست آوردن مهر تایید آنان بر این نقشه های شوم، از زمره ی این مقدمات بود.

اکنون عده ی زیادی از ناظران و تحلیلگران جهانی به این باور رسیده اند که تعلل و چشم پوشی عمدی اسرائیل بر یورش برق آسای هفتم اکتبر حماس و در ادامه ی آن، حمله ی خونین خودی اسرائیل توسط چرخبال ها بر شرکت کننده گان بی گناه کنسرت، همه پیش زمینه ها و بهانه هایی بود برای هجوم مرگبار بر غزه و تحقق همان تخیلات و نقشه های خطرناک. عنوان کردن افسانه های دروغین سر بریدن اطفال توسط حماسی ها که حتا توسط جوبایدن هم گفته شد، هم از زمره ی همان مقدمات و بهانه ها بود.

اما آیا این نقشه های شیطانی تطبیق خواهد شد؟ آیا غزه و حماس نابود شده و به داعیه ی فلسطین نقطه ی پایان گذاشته خواهد شد؟ هرگز نه. نه غزه از نقشه پاک خواهد شد، نه حماس محو و نه داعیه ی فلسطین پایان خواهد یافت.

در تصویر پسا جنگ، احیای دوباره ی غزه، تقویت بیشتر از پیش حماس و حتا تشکیل دولت مستقل فلسطین به وضوح دیده می شود.

حقایق نشان می دهند، حملات مرگبار اسرائیل بر غزه که سبب مرگ هزاران فلسطینی که شامل شش هزار طفل و کودک بیگناه و ویرانی غزه شده است، برخلاف توقع اسرائیل و امریکا، به داعیه ی بر حق فلسطین و مفکوره ی تشکیل دو دولت مستقل در کنار هم، روح تازه و قوت بیشتر بخشیده است.

اسماعیل فروغی

دیدگاهتان را بنویسید