در صورت تداوم وضعیت موجود درهمسایگی ایران و اینبار برخلاف تحولات پس از سرنگونی صدام (۲۰۰۳)، شرایط به سمتی در حال حرکت است که جمهوری اسلا ایران متضرر اصلی آن است. به بیان دیگر، نتیجه قابل پیشبینی تداوم روند تحولات فعلی در محیط همسایگی و منطقهای ایران، صورت بندی نظم جدیدی در منطقه است که با پیامدهای زیر برای کشور است:
1- تغییر نظم منطقهای و تغییر موازنه قوا به ضرر ایران: منطقه خاورمیانه و خلیج فارس دارای نظمی سیال و همواره در حال تغییر است. از تحول نظم دوستونی (دو ستون ایران و عربستان) دوره جنگ سرد به نظام موازنه قوای سهجانبه (ایران – عراق – عربستان) پس از جنگ سرد تا شکلگیری مجدد نظم دوقطبی (بین ایران و عربستان) پس از سرنگونی صدام با برتری محسوس ایران، جملگی حکایت از سیالیت نظم منطقه و پتانسیل تغییر مداوم آن دارد. در این بسترسیال و لغزان، تمایل و گرایش فعلی عراق برای احیای استقلال سیاسی و نقش منطقهای خود، چرخش راهبردی ترکیه از ارویاگرایی به خاورمیانه و آسیاگرایی، شکستن حصر ژئوپلیتیک رژیم صهیونیستی از طریق پیشبرد سیاست عادیسازی مناسبات با اعراب، بازگشت افغانستان به سالهای تحت حاکمیت طالبان و سر برآوردن کشورهایی چون آذربایجان و پاکستان با تمایل به کنشگری منطقهای، نشانههایی جدی از حرکت خزنده نظم منطقهای به سوی نظمی با قطبهای متعدد است که مهمترین پیامد منفی آن تغییر موازنه قوای فعلی و تغییر صفحه شطرنج خاورمیانه برخلاف خواست و منافع جمهوری اسلامی ایران و بهطور کلی محدود کردن نفوذ منطقهای و امکان کنشگری تعیینکننده آن است. در این راستا، تلاش برای تضعیف و فروپاشی محور مقاومت و شکلگیری اتحادها و ائتلافهای چندگانه از سوی دیگر قطبهای قدرت منطقهای برای مهار ایران از جمله پیامدهای قابل پیشبینی نظم جدید است. بهطور کلی، تعدد و همزمانی تحولات فوق در محیط پیرامونی ایران پدیده نادری است که در حال شکلدهی به نظمی جدید در منطقه است؛ نظمی که در صورت تثبیت، بزرگترین متضرران جمهوری اسلامی ایران است.
۲- افزایش تهدیدها و کاهش ضریب امنیت ملی: بهطور طبیعی یکی از مهمترین پیامدهای تغییر محیط امنیتی همسایگی و منطقهای به ضرر ایران، افزایش تهدیدها و کاهش ضریب امنیت ملی کشور است. بهطور کلی، بین قدرت و توان یک کشور و میزان تهدیدها و آسیبپذیریهای آن، رابطه معکوسی وجود دارد؛ به این معنی که به هر میزان که از قدرت و توان یک کشور کاسته شود، بر تهدیدها و آسیبپذیریهای آن افزوده میشود. در حال حاضر روند تحولات به سمتی در حرکت است که میتواند تهدیدهای متعددی را متوجه امنیت ملی کشور کند. خطر درگیری نظامی با آذربایجان و رژیم صهیونیستی، حملات مکرر رژیم صهیونیستی به نیروهای ایرانی حاضر در سوریه، تضعیف گروههای حامی محور مقاومت و خلع سلاح آنها از سوی کشورهای میزبان، افزایش حضور اطلاعاتی- امنیتی اسراییل در مرزهای کشور و افزایش خرابکاری در داخل کشور، خطر حملات تروریستی از ناحیه داعش خراسان و گروههای مورد حمایت عربستان سعودی در خوزستان و سیستان و تحریک اقوام و اقلیتها به ویژه در نواحی مرزی، تحریک اعتراضات داخلی و … از جمله مواردی هستند که به موازات روند تضعیف موقعیت مطقهای امکان افزایش آنها از سوی رقبا و دشمنان منطقهای و بینالمللی وجود دارد.
3- افرایش ضریب تحریمپذیری و تضعیف ظرفیتهای ژئوپلیتیکی: واقعیت این است که تحولات منطقهای اخیر اثر جانبی مهمی بر افزایش ضریب تحریمپذیری، دور زدن و تضعیف ژئوپلیتیکی کشور و کاهش مناسبات تجاری و اقتصادی با کشورهای همسایه و ایران با کشور کشورهای همسایه و منطقه داشته است. جدا از کاهش حجم مناسبات تجاری ایران با کشورهای منطقه که در پی بازگشت تحریمهای ایالات متحده با افت محسوسی مواجه شده. به نظر میرسد استراتژی اصلی برای تضعیف و مهار ایران، حذف آن از معادلات منطقهای از طریق خالی کردن و دور زدن ئوپلیتیکی آن است. از نمونههای واضح میتوان به کارشکنی جمهوری آذربایجان در مسیر تجارت ایران با ارمنستان، قفقاز شمالی، روسیه و اروپا و همچنین دشوار شدن تبادلات تجاری با افغانستان پس از قدرت گرفتن طالبان اشاره کرد.
علاوه بر این تحولات منطقهای نشان از تمایل عراق به واردات برق از عربستان، تمایل پاکستان به تأمین گاز مورد نیاز خود از روسیه و ازبکستان از طریق افغانستان، تضعیف اهمیت بندر چابهار در پی تحولات اخیر افغانستان و عملیاتی شدن کریدور داخل ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان با حضور ترکیه در شمال افغانستان و شکلگیری محور ترانزیتی افغانستان، ترکمنستان. آذربایجان و ترکیه دارد. همچنین در حالی که ترکیه هنوز قراردادهای تأمین گاز خود با ایران را تمدید نکرده است. وزیر انرژی این کشور از انعقاد یک قرارداد سه ساله برای خرید ۱۱ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی با جمهوری آذربایجان خبر داده است. این در حالی است که قراردادهای ترکیه با ایران، زمستان امسال به پایان میرسند و هنوز تمدید نشدهاند. به هرحال قرارداد ترکیه با آذربایجان و پروژه خرید گاز از روسیه، احتمال حذف ایران از بازار انرژی ترکیه را افزایش داده است.. اینها همه در حالی است که ترکیه که در دوران تحریم دریچه تنفس اقتصادی ایران به شمار میرود، با احداث خط ریلی ترانزیتی بین استانبول تا شیان چین، عملا ایران را از مسیر ترانزیت کالا به اروپا حذف کرد و باکو و تفلیس را جایگزین شهرهای ایرانی کرده است.
در این سوی کشور، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی پس از عادیسازی روابط قصد دارند با ایجاد یک خط ریلی بین ابوظبی تا حیفا، خلیج فارس را به دریای مدیترانه متصل کنند. این مسیر ریلی از کشورهای عربستان سعودی و اردن نیز خواهد گذشت و امکان انتقال کالاهای کشاورزی از اسراییل به خلیج فارس را فراهم میکند. پروژه دیگری که بین اسراییل و امارات در خط لوله انتقال نفت ایلات – اشکلون است. اسراییل اعلام کرد که برای انتقال نفت امارات به اروپا از طریق خط لوله اشکلون به ایلات به توافق مقدماتی دست یافته است. این خط لوله در صورت عملیاتی شدن این امکان را برای تل آویو فراهم خواهد کرد که نقش فعالتری در تجارت انرژی، سیاستهای نفتی و سرمایهگذاریهای عمده انرژی منطقه ایفا کند و همچنین امنیت انرژی خود را نیز تا حد زیادی تضمین کند. همچنین در یکی از تازهترین تحولات، وزرای خارجه ایالات متحده امریکا، رژیم صهیونیستی، امارات و هند در نشستی مجازی مورد تأسیس یک مجمع همکاریهای اقتصادی به توافق رسیدند که بسیاری آن را کواد جدیدا اطلاق کردهاند که هدف اصلی آن علاوه بر توسعه همکاریهای فیمابین، مهار چین و ایران است، از مهمترین توافقهای این نشست ایجاد یک دالان هندی – عربی – مدیترانهای از هند به امارات و از امارات به اسراییل و اروپاست که ایران را در مرزهای جنوبی دور میزند.
۴- انزوای منطقهای ایران: مجموعه تحولات سیاسی محیط همسایگی و منطقهای ایران و کنار موافقتنامههای چندجانبه مرتبط با توسعه زیرساختهای ژئوپلیتیکی را چه پروسه بدانیم و چه پروژه، جملگی به یک سمت و سو در جریان است: حذف ایران از معادلات منطقهای و منزوی کردن آن. بنابراین اگر جلوی این روند فزاینده گرفته نشود. این احتمال که در آینده نه چندان دور شاهد حصر دیپلماتیک، اقتصادی و ژئوپلیتیک کشور باشیم، بسیار است. جمهو اسلامی ایران، امروز به شکلی راهبردی تنها مانده و از هر گونه اتحاد جدی و متصل به قدرتهاء منطقهای و فرامنطقهای محروم است. در این شرایط بیم آن میرود که در نتیجه تحولات اخیر تنهاتر شود؛ موضوعی که با وجود نظم منطقهای استوار بر «توازن تهدید»، چشماندازی بسیار نگرانکننده را ترسیم میکند.