رئیسجمهور سابق در جلسه دورهای با وزیران و معاونان دولتهای یازدهم و دوازدهم که دوشنبه ۲۹ آبانماه برگزار شد، ابتدا به زمینهها و علل ورود خود به عرصه انتخابات خبرگان اشاره کرده است. اظهارات ابتدایی روحانی حاکی از این است که ابتدا او تلاش دارد خود را در ظرف حاکمیت تعریف کند تا به نوعی اظهارات رادیکال بعدیاش، جنس خروج از نظام به خود نگیرد
حسن روحانی درباره علت نامزدی خود برای مجلس خبرگان گفته است «اگر به عنوان یک نفر در خبرگان احتمال دهم که تأثیرگذار هستم، برای آینده و امروز اقدامی نکنم، مسئولم»!
حسن روحانی، رئیسجمهور سابق کشورمان هفته گذشته در آخرین مورد از سلسله اظهارنظرهای خود در خصوص انتخابات که به نظر میرسد در چارچوب رویکرد شخص وی و جریان اعتدال برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری تعریف میشود، به نوعی انتحار سیاسی کرد.
این اظهارات روحانی متفاوت از سایر صحبتهای پیشین او، رویکرد روحانی و جریان حامیاش را نمایان میکند. آنچه به نظر میرسد روحانی درصدد است با افزایش وزن سیاسی خود، بازیابی پایگاه اجتماعی میان اصلاحطلبان و قشر خاکستری جامعه و همچنین احیای موقعیت سیاسی در حاکمیت، بار دیگر به عرصه قدرت بازگردد.
روحانی؛ تلاش برای بقا یا بازیسازی؟
رئیسجمهور سابق در جلسه دورهای با وزیران و معاونان دولتهای یازدهم و دوازدهم که دوشنبه ۲۹ آبانماه برگزار شد، ابتدا به زمینهها و علل ورود خود به عرصه انتخابات خبرگان اشاره کرده است. اظهارات ابتدایی روحانی حاکی از این است که ابتدا او تلاش دارد خود را در ظرف حاکمیت تعریف کند تا به نوعی اظهارات رادیکال بعدیاش، جنس خروج از نظام به خود نگیرد. بهنوعی در وهله اول درصدد است وارد چانه زنی با نظام شود. روحانی با بیان اینکه من بر مبنای تکلیف و وظیفه در انتخابات ثبتنام کردم، میگوید: «شخصا معتقدم نباید انقلاب و نظام را رها کنیم و هیچ راهی جز صندوق رأی نداریم.
او به پشتوانه ادعای اینکه از پشت پردهها خبر دارد، گفته است: «با خیابان مشکل ما حل نمیشود و قهر و خانهنشینی هم مسأله را حل نمیکند و تنها راه این است که به صحنه بیاییم و مشارکت کنیم. گرچه این راه بسیار ناهموار، سخت و پیچیده است، ولی با سختی راه، وظیفه ما ساقط نمیشود.» او سپس متذکر میشود: «امام (ره) ولایت فقیه را ولی منتخب مردم میداند؛ یعنی ملت ایران این فرد را به عنوان ولیفقیه و رهبر نظامش انتخاب کردهاند؛ بنابراین منتخبان مجلس خبرگان باید از پشتوانه آرای بالایی برخوردار باشند. اگر رأی شرکتکنندگان در انتخاب مجلس خبرگان ۲۵ درصد باشد و منتخبین حدود ۱۰ درصد آرا را کسب کنند، آیا با پشتوانه ۱۰ درصد میشود منتخب ملت ایران را تعیین کرد؟»
وقتی روحانی سنگ اصلاحطلبان را به سینه میزند!
در انتخابات گذشته خبرگان، عدم احراز صلاحیت شخصیتهایی چون سید حسن خمینی که در خط سیاسی روحانی میگنجد، این جریان را با مشکل مواجه کرد. سید حسن خمینی در آن دوره به دلیل عدم حضور در آزمون خبرگان مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت. روحانی در تلاش است در اظهارنظرهای خود، پا جای پای مرحوم هاشمی گذاشته و میانداری سیاسی کند.
در این راستا با تأکید بر اینکه بزرگان نظام، مراجع، دلسوزان و احزاب باید به کمک بیایند که خبرگانی انتخاب شوند که در تصمیمگیری درصد زیادی از مردم را نمایندگی کنند، اشاره میکند که باید اصلاحطلبان را راضی کنیم به میدان بیایند و آن وقت شاهد تحول خواهیم بود. در واقع او می داند که در صورت وارد نشدن طبقه متوسط به انتخابات شکست خواهد خورد به همین دلیل وارد دوران قمار سیاسی و ریسک روحانی شده است.
در حقیقت روحانی میکوشد با این اظهارات، دو پیام؛ یکی را به اصلاحطلبان و دیگری را به حاکمیت ارسال کند. پیام اول به اصلاحطلبان این است که آنها در شرایط کنونی به هر دلیلی امکان اقبال در انتخابات را از دست دادهاند و میتوانند بهعنوان کاندیدا، کنشگران اصلی خود را وارد لیست اعتدالی کنند. بنابراین بهمانند سال ۹۲ مجبور به انتخابی هستند که شاید دلپذیرشان نیست اما در نهایت چاره ای نخواهند داشت.در عین حال پیام او به حاکمیت داغ کردن فضای سیاسی است که البته بیشتر از این منظور ترویج نوعی رادیکالیسم سیاسی از جانب روحانی است.
به دنبال بدنه اجتماعی
در همین راستا است که او شرایط فعلی را سختتر از سال ۹۲ توصیف کرده و حاکمیت را متهم به این میکند که در سال ۹۲ سپس در سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ تلاش کرده با کمرونق کردن انتخابات، موجب قهر اصلاحطلبان و اعتدالیون شوند و انتخابات را با شرکت ولو ۳۰ درصد از مردم برگزار کنند.به وضوح قابلمشاهده است که روحانی تلاش میکند جریان اصلاحطلب و مخصوصاً بدنه اجتماعی آن را به شور و جوش و خروش وادارد و طبق روال همیشگی خود با ایجاد دوقطبی و یک جریان مقابل مردم که عموما واقعیتی عینی ندارد، بر ضرورت اقبال مجدد به خود تأکید کند. در این راه گویا ابایی هم از انتحار سیاسی ندارد.
به معنای واضحتر روحانی میخواهد به اصلاحطلبان و اعتدالگرایانی که احتمالا از دوران هشتساله ریاستجمهوری او دلخور هستند، این پیام را بدهد که اگر در انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به شخص و لیست مورد تأیید او اقبال نشان داده نشود، جریان حاکمیت که روحانی مدعی خالصسازی توسط آن است، آنها را حذف میکند.
اشتباه بزرگ روحانی
آنچه مشهود است، روحانی دانسته یا نادانسته میخواهد لباسی را بر تن کند که اندازه او نیست. او میکوشد با ذکر خاطراتی از همنشینیاش با امام (ره)، شخصیت مرحوم هاشمی رفسنجانی را که یکی از معتمدین و نزدیکان امام(ره) از شخصیتهای تراز اول نظام جمهوری اسلامی بود را بازنمایی کند. در این مسیر او از واژهها و عبارتهایی استفاده میکند که شاذ و غیر مرسوم است و هدفی جز قدرتطلبی ندارد.
همگان به یاد دارند که هاشمی رفسنجانی چه در دورانی که در جریان راست، نقش محوری را ایفا میکرد و چه در دوران اواسط دهه ۸۰ تا روزهای پایانی عمر خود بهصورت بالقوه و گاهی بالفعل این توانایی را داشت که جریانات سیاسی را از بنبستهای اجتماعی و سیاسی خارج و آنها را در بزنگاهها به هم پیوند دهد. هرچند او نیز در سالهای پایانی عمر خود بهواسطه برخی کنشهای سیاسی از جایگاه ابتدایی خود تنزل پیدا کرده بود، ولی تا آخرین لحظات عمرش از شخصیتهایی چون حسن روحانی چندین سر و گردن بالاتر محسوب میشد و اساسا یکی از عوامل موفقیت روحانی، تأییدات هاشمی بود.
تلاش روحانی برای اینکه جا پای هاشمی بگذارد و حتی در مجلس خبرگان رهبری توانایی بازیسازی داشته باشد، به نظر انگاره ای غیرواقعی است، چون در شرایط کنونی حتی بزرگان جریان اصلاحات و اعتدال هم به نیکی از ظرفیتهای او یاد نمیکنند. در عین حال کشاندن خبرگان به بازی های سیاسی از جانب هر گروهی انجام گیرد خلاف روح و مشرب این مجلس است و از این نظر حسن روحانی حتما کار نادرستی می کند که قصد راه اند اختن بازی سیاسی حول انتخابات این مجلس دارد.
آخر خط روحانی به روایت خبرآنلاین و سردبیر هممیهن
روزنامه هممیهن، در حالی سخنان مغالطهآمیز و طلبکارانه حسن روحانی را تیتر یک خود کرد که سردبیر این روزنامه قبلا تاکید کرده بود روحانی برای مذاکره به هر قیمت با آمریکا، قیمت بنزین را سه برابر کرده بود تا مردم را عصبانی کند و به نظام فشار بیاورد.
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت ، روزنامه هممیهن پنجشنبه گذشته، تیتر اول خود را به سخنان روحانی اختصاص داد و ذیل تیتر «هنوز آخر خط نیستیم»، نوشت: «حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین که اخیراً کاندیداتوری خود را برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اعلام کرده، در جدیدترین سخنرانیاش درباره دلایل این تصمیم گفت: «من بر مبنای تکلیف و وظیفه در انتخابات ثبتنام کردم. شخصاً معتقدم نباید انقلاب و نظام را رها کنیم. هیچ راهی هم جز صندوق رای نداریم.
من بهعنوان کسی که از پشتپردهها خبر دارم، میدانم با خیابان مشکل ما حل نمیشود. قهر و خانهنشینی هم مسئله را حل نمیکند. تنها راه این است که به صحنه بیاییم و مشارکت کنیم؛ گرچه این راه بسیار ناهموار و سخت و پیچیده است ولی با سختی راه، وظیفه ما ساقط نمیشود. رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم با تاکید بر اینکه «میدانم به حرکت درآوردن جامعه از سال ۹۲ سختتر است»، اظهار داشت: «در سال ۹۲ هم ابتدا فضای انتخابات خیلی سرد بود. یعنی آنچه در ۹۸ و ۱۴۰۰ عمل کردند، بنا بود ابتدا در ۹۲ انجام دهند که موفق نشدند. ردصلاحیت آقای هاشمی هم در آن سال یأس را بیشتر کرد. عده زیادی میگفتند فایده ندارد و نمیشود کاری کرد. بههرحال، ۹۲ عدهای به صحنه آمدند و تلاش کردند، مردم هم به صحنه آمدند و انتخابات پرشوری برگزار شد.
سال ۹۶ هم که بسیار پرشور و رقابتی بود؛ تا رسیدیم به سال ۹۸ و ۱۴۰۰ که دیدیم کاری کردند که شرکتکننده بسیار کم شد. ظاهراً بعد از ۹۸ فکر کردند که آب از سرشان گذشته و مهم نیست شرکتکننده کم باشد یا زیاد. کار خودشان را شدیدتر در ۱۴۰۰ انجام دادند. هدف آنها این است که اصلاحطلبان و اعتدالیون قهر کنند و همه کنار بروند و انتخابات را حتی با شرکت ۳۰ درصد هم که شده برگزار کنند. تحلیل طیف اقلیت این بود که من در انتخابات شرکت نمیکنم. عدم ثبتنام هم یا به تسلیم شدن و ناامیدی تفسیر میشد یا به قهر با نظام و آینده کشور، که هیچ کدام شایسته نبود. با این حال، آن طیف اقلیت دچار تعجب شد که من ثبتنام کردم.»
اهمیت دادن هممیهن به فرافکنی و فرار به جلو آقای روحانی در حالی است که وی پس از بیصداقتی و دهنکجی به مردم در موارد متعدد مدیریتی، به آخر خط رسید و سقوط محبوبیت رئیس دولت به زیر شش درصد در تمام نظرسنجیهای دولتی را به عنوان یک رکورد به نام خود ثبت کرد. سردبیر فعلی نشریه هممیهن، درباره نگاه و رفتار روحانی با مردم، ۱۶ آذر ۱۳۹۸ به سایت انصافنیوز گفته بود: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد.
همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشتپرده هم پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانهزنی کنند که مذاکره انجام شود.
میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه بههم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی- در واقع اطلاعنرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود!»
به عنوان نمونه مشابه درباره روایت حامیان سابق روحانی از توهین و تحقیرهای وی نسبت به مردم، جا دارد یادداشت خبرگزاری خبر آنلاین (وابسته به مدیران ارشد دولت قبل) در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ و با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» را بازخوانی کنیم که اعتراف کرد: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا را پیشبینی میکرد و اصلا را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات شرمن که گفته؛ «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تاثیر مستقیم داشته.»
این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته… اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن [مردم] شدند، میارزید!»
حمله اصلاحطلبان به روحانی
صادق زیباکلام، استاد اصلاحطلب دانشگاه تهران معتقد است با سابقهای که حسن روحانی در دوره دوم ریاستجمهوری داشته و با توجه به کیش شخصیتی او، نمیتوان انتظار داشت که نقشی مشابه هاشمی رفسنجانی را در انتخابات اسفندماه ایفا کند.این استاد دانشگاه تهران بر این باور است: «بین آقای هاشمی و آقای روحانی خیلی تفاوت وجود دارد و ایشان اصلا و ابدا نمیتواند نقش آقای هاشمی را ایفا کند. آقای هاشمی نشان داد از گذشتهاش فاصله گرفته است. ایشان هیچوقت گذشتهاش را محکوم نکرد، هیچوقت عملکردش را در دهه ۶۰ و ۷۰ محکوم نکرد؛ اما در عمل نشان داد که خیلی به دهه ۶۰ و ۷۰ افتخار نمیکند.
ایشان حداقل نشان داد به طرف مردم، آزادی و دموکراسی آمده است. ولی آقای روحانی حاضر نشد این را نشان دهد. آقای روحانی و آقای هاشمی هر دو نتوانستند گامی برای دموکراسی بردارند، اما آنها یک تفاوت مهم دارند. آقای هاشمی نشان داد که میخواهد گامهایی در این زمینه بردارد، ولی آقای روحانی تاکنون نشان نداده که دموکراسی برایش اهمیت دارد. یک نطق طی چهار سال دوم نمیتوان از ایشان پیدا کرد که از مردم قدردانی کرده باشد که در انتخابات به او رأی دادند.»
این اظهارات زیباکلام از آن جهت حائز اهمیت است که نهتنها او، بلکه بسیاری از دیگر اصلاحطلبان و مخصوصا هسته سخت آنها که امروز در قالب جبهه اصلاحات تشکل یافتهاند، بهشدت از روحانی به دلیل اتخاذ نکردن مواضع مورد انتظار آنها مخصوصا در زمینه رفع حصر ناراضی هستند.از سویی موضع محکم این جریان در زمینه تحریم انتخابات و عدم ایفای نقش در اعتباربخشی به مردمسالاری دینی به دلیل عدم تأیید صلاحیت برخی اصلاحطلبان مورد حمایت روحانی نیست و اساسا امروز بخش سخت جریان اصلاحات تلاش دارد خود را در قالبی خارج از حاکمیت، ولی در درون مرزهای جغرافیایی کشور تعریف کند.
این رویکرد با تلاشهای قدرتطلبانه روحانی در جهت بازگشت به عرصه سیاست و قدرت سنخیتی ندارد و بعید نیست که تنها همین مسأله، عامل عدم اتحاد آنها شود.
جریان انقلابی و خطر روحانی
در چنین شرایطی حتما لازم است که نیروهای جریان انقلاب با هوشمندی در مقابل نقشههای حسن روحانی قرار گیرند و نسبت به بازی سیاسی او با طرح و ایده وارد میدان شوند. در وضعیتی که حسن روحانی از یکسو و افراد شاخص سیاسی در کشور از سوی دیگر تلاش میکنند وزن خود را در انتخابات آتی افزایش دهند، جریان انقلابی، وظیفه سنگینتری را بر دوش دارد و باید با درسگرفتن از برهههایی در تاریخ، مسیر مشخص و قابلقبولی را در پیش بگیرند؛ مسیری که هم متناسب با وزن آنها در عرصه سیاسی باشد و هم منافع انقلاب و هوادارانشان را تأمین کند.
تفرقه و دودستگی شاید برگ برنده رقیبان باشد؛ رقیبانی که این روزها با جدیت بیشتری به میدان آمدهاند و با اظهارنظرهای ساختارشکنانه تلاش میکنند خود را مورد توجه رسانهها و مردم قرار دهند. جریان انقلابی در چنین شرایطی باید مانند همیشه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی را در دستور کار خود داشته و برای شکست رقیبان در انتخابات پیشرو یکصدا به میدان بیاید. نیافتن به دام دوگانهسازیهای رقیب و تلاش برای جذب نیروهای اجتماعی از طیفهای مختلف که حالا اعتدالیون و اصلاحطلبان آنها را نمایندگی نمیکنند، یکی از مهمترین نکاتی است که جریان انقلابی باید به آن توجه داشته باشد.
علی پیراینده