رهیافتی برای توسعه خوشه های کسب و کار در برنامه هفتم توسعه

بررسی رويكردهای مرتبط با توسعه بنگاه ها و چالش های اصلی آن ها بر مبنای تحلیل شبکه‌ سازی افقی و عمودی

خوشه کسب‌ و کار به واحدهای کسب ‌و کار متمرکز در یک منطقه جغرافیائی که با همکاری و تکمیل فعالیت‌ های یکدیگر، محصولات و یا خدمات مشابه و یا مشترکی را تولید و ارائه کرده و از چالش‌ ها و فرصت ‌های مشترکی نیز برخوردارند، اطلاق می‌ شود. مطالعه تجارب دیگر کشورها در حوزه سیاستگذاری و مقررات معطوف به توسعه خوشه های کسب و کار، نشان می دهد، هر کشوری با توجه به ساختار و اقتضائات اقتصادی و صنعتی خود، ترتیبات و چیدمان مشخصی در حوزه توسعه خوشه ای اتخاذ کرده است. اما وجه مشترک اغلب این برنامه ها، دارا بودن جهت گیری مشخص و برنامه مشترک و جامع در حوزه حاکمیتی توسعه خوشه ها است. لذا بررسی این خوشه ها از عوامل مهم رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی کشور ها می باشد.

ضرورت و اهداف پژوهش

فشارهای جمعیتی، نوآوری های لحظه ای، رشد سرمایه های انسانی و بالا رفتن توان مدیریتی و کارآفرینی صاحبان مشاغل کوچک موجب شده تا حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط  در دستور کار برنامه های رشد و توسعه کشورهای مختلف قرار گیرد. طی سالیان اخیر با برجسته تر شدن کارکرد این بنگاه ها در اقتصاد کشورها، نقش عمده آن ها در ایجاد اشتغال و درنتیجه افزایش درآمد و رشد اقتصادی بیش از پیش نمایان شده است. اندازه بنگاه (فارغ از سن آن) در کشورهای در حال توسعه، یک متغیر کلیدی در تعیین رشد اشتغال است. به طور کلی می توان گفت بنگاه های کوچک و متوسط اهمیت بیشتری در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای پیشرفته دارند، چراکه می توانند مشارکت چشم گیری در ایجاد اشتغال داشته باشند. نکته قابل تامل در بررسی وضعیت بنگاه های کوچک در کشور این است که با وجود سهم حدود ۸۰ درصدی این کارگاه ها از کل صنعت در کشور، سهم اشتغال، ارزش افزوده و ارزش سرمایه گذاری این واحدها به کل کارگاه های صنعتی با بیش از ۱۰ کارکن به ترتیب ۲۷ ، ۱۴ و ۱۶ درصد است. از طرفی، با وجود تاکیداتی که در برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه، درخصوص حمایت و توسعه این بنگاه ها صورت گرفته، تاکنون سازوکار معینی در این راستا تبیین نشده است. دلایل و چالش های مختلفی در وضعیت نه چندان مناسب این بنگاه ها در کشور دخیل بوده که به همین منظور در این گزارش رهیافتی برای توسعه خوشه های کسب و کار در برنامه هفتم توسعه ارائه شده است.

الگوی توسعه خوشه ای؛ توسعه مبتنی بر زنجیره ارزش و فضا

در رویکرد سنتی و مرسوم سیاستگذاری اقتصادی، که مبتنی بر تقسیم بندی های بخشی است، سیاست های کلان اقتصادی در مقابل مسائل اقتصاد و صنعت قرار می گیرند. در حالی که پویایی میان بخش های اقتصادی (کشاورزی، صنعت، خدمات) و زیربخش های اقتصادی باید در فرایند سیاستگذاری دارای اهمیت باشد. مسیر توسعه مسیری است که با گذار کانون فعالیت های اقتصادی از یک بخش یا رسته به سایر بخش ها و رسته ها شکل می گیرد و در این مسیر باید با شناخت از روند گذشته و آینده بخش ها و زیربخش ها به سیاستگذاری پرداخت. با نگاه به ادبیات سیاست صنعتی، حداقل از چهار رویکرد مرتبط با توسعه بنگاه ها می توان سخن گفت که عبارتند از: رویکرد سنتی، رویکرد بهبود محیط کسب و کار، رویکرد توسعه خوشه ای و رویکرد دینامیک کسب و کار که در ادامه، به صورت مختصر معرفی شده اند:

رویکرد سنتی: در رویکرد سنتی، فعالیت‌ های اقتصادی براساس نوع و تقسیم ‌بندی بخش ‌های صنعتی، کشاورزی و خدمات تقسیم می ‌شوند و سیاست ‌ها نیز بر اساس این تقسیم‌ بندی شکل می‌گیرند. این رویکرد بر حل مشکلات سازماندهی فعالیت ‌های اقتصادی در یک زنجیره ارزش تمرکز دارد و به وسیله آن ادغام عمودی فعالیت‌ ها در یک بنگاه تولیدی باعث کاهش هزینه ‌های هماهنگی می ‌شود. در این رویکرد، بنگاه‌ های کوچک با مواجه شدن با عدم مزیت‌ های مختلفی که مانع سرمایه‌گذاری در آن‌ها می‌ شود، دچار مشکلاتی نیز می ‌شوند.

رویکرد بهبود فضای کسب و کار: عوامل زیادی خارج از بنگاه ها وجود دارند که بر عملکرد بنگاه ها تاثیرگذار بوده و سودآوری آنها را تحت تاثیر قرار می دهند. در نتیجه یک سیاست مهم می تواند موجب بهبود عملکرد این بنگاه ها شود. علیرغم بینش های عمیقی که این رویکرد راجع به عوامل بهبود عملکرد بنگاه ها با تمرکز بر عوامل محیطی ارائه می دهد، این رویکرد در تحلیل عمیق ساختارهای آرایش فضایی بنگاه ها و شکل توسعه آنها توصیه های مشخصی در بر ندارد.

الگوی توسعه خوشه ای: رویکرد توسعه خوشه ای برخلاف دو رویکرد پیشین، دو مسئله آرایش فضایی بنگاه ها و پیوندهای میان آن ها را در طول زنجیره ارزش مورد توجه قرار می دهد. به تعبیر دیگر، دستیابی به الگوی توسعه خوشه ای نیازمند تغییر نگاه سنتی از سیاستگذاری های بخشی به سیاستگذاری های مبتنی بر زنجیره ارزش، پیوندها و همکاری های میان بنگاه ها در محیط است. خوشه ها می توانند در نقاط مختلف زنجیره ارزش شکل گرفته و شکل های بسیار متنوعی داشته باشند. بر این اساس از خوشه های صنعتی، خوشه های کسب و کار و خوشه های تکنولوژی به عنوان شکل های مختلف خوشه یاد می شود. سه نوع خوشه های علمی، خوشه های صنعتی و خوشه های گردشگری در قالب خوشه های کسب و کار قابل تشخیص است.

رویکرد دینامیک کسب و کار: رویکرد دینامیک کسب و کار نیز مشابه رویکرد خوشه بر تحلیل زنجیره ارزش مبتنی است و از این نظر، با دو رویکرد اول متفاوت است. با این حال در این رویکرد الگوهای توسعه پیوندها میان بنگاه ها، در طول زمان، بدون بحث تمرکز فضایی آن ه ا(شکل گیری خوشه های اولیه) مورد توجه بوده و تلاش می شود تا در هر بخش زنجیره ارزش عوامل مختلفی که عملکرد بنگاه ها و مسیر تحول آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد مورد توجه قرار گیرد.

چالش های مهم بنگاه های کوچک و شهرک های صنعتی

چالش های اصلی بنگاه ‌های کوچک و متوسط بر مبنای تحلیل شبکه‌ سازی افقی و عمودی به شرح زیر می باشند:

  • ضعف در شبکه سازی افقی با تاکید بر برنامه توسعه خوشه ای: ایجاد و توسعه خوشه های کسب و کار به عنوان رویکردی نوین جهت توسعه صنایع کوچک و متوسط طی سه دهه اخیر مورد توجه صاحب نظران و برنامه ریزان توسعه صنعتی قرار گرفته است. اگرچه در بسیاری از کشورهای جهان، بنگاه های کوچک و متوسط با بهره گیری از مزایای خوشه سازی توانسته اند به عنوان مهمترین بخش از اقتصاد مطرح شوند، اما در ایران، علیرغم وجود سهم بیش از ۸۰ درصدی این بنگاه ها، ننقش  بنگاه های کوچک و متوسط در اقتصاد کشور چندان چشمگیر نبوده است.
  • فقدان ساختار مطلوب روابط توسعه یافته بین سطوح مختلف بنگاهی کشور در قالب شبکه سازی عمودی: کارکرد اصلی سازمان های توسعه ای به عنوان حلقه واسط بین سه رکن اصلی توسعه صنعتی عبارت است از: توسعه و گسترش فناوری، شبکه گستری و به همرسانی کسب و کارها، توسعه مدیریت و عملیات، گسترش تجاری و توسعه صادرات، گسترش و جذب سرمایه های خارجی. یکی از مهمترین این کارکردها، شبکه گستری و به هم رسانی کسب و کارها به منظور توسعه صنایع کوچک مبتنی بر توسعه رشته صنعتی در سطح کشور با رویکرد شبکه سازی است.

پیشنهادات ارائه شده مبتنی بر توسعه خوشه های کسب و کار

در راستای حمایت از توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط و تقویت رقابت پذیری آن ها در بخش های مختلف کسب و کار، در چارچوب رویکرد توسعه صنایع کوچک و و شبکه های کسب و کار و تقویت هم افزایی در برنامه های حمایت جمعی، دولت مکلف است:

  • سند ملی توسعه خوشه های کسب و کار را که دربردارنده اصول، فرایند، ساختار، اهداف، منابع و تقسیم کار نهادی است، به منظور ایجاد انسجام و هماهنگی بین نهادها و دستگاه های مشارکت کننده در فرایند توسعه خوشه های کسب و کار با محوریت سازمان برنامه و بودجه کشور تهیه، تنظیم و تصویب نماید.
  • نقشه کشوری خوشه های کسب و کار را در قالب برنامه جامع عمل سالیانه خوشه، مشتمل بر برنامه های حمایتی و خدمات مورد نظر، با همکاری دستگاه های اجرایی و با محوریت سازمان برنامه و بودجه کشور، به طور سالیانه تنظیم و به روز نموده و متناسب با اولویت های مشخص شده در نقشه کشوری، اقدام به اجرای برنامه های توسعه خوشه ای در حوزه مزیت دار نماید.
  • منابع و اعتبارات سالیانه مورد نیاز برای توسعه خوشه های کسب و کار را در حوزه های مختلف طی سال های مختلف برنامه توسعه، حسب نیازسنجی از دستگاه های اجرایی و با محوریت سازمان برنامه و بودجه، در قالب ردیف های پیش بینی شده، در نظر بگیرد.

جمع بندی

رویکرد سنتی و مرسوم به سیاستگذاری اقتصادی دیگر جوابگوی وضعیت کنونی اقتصاد و مسائل اقتصادی روز به ویژه معضلات بنگاه های کسب و کار خرد نیست. با توجه به ادبیات سیاستگذاری اقتصادی و بر مبنای تحلیل شبکه‌ سازی افقی و عمودی، چالش های اصلی بنگاه‌ های کوچک و متوسط، ضعف در شبکه سازی افقی با تاکید بر برنامه توسعه خوشه ای و فقدان ساختار مطلوب روابط توسعه یافته بین سطوح مختلف بنگاهی کشور در قالب شبکه سازی عمودی، شناسایی شدند که در این راستا پیشنهاد می شود دولت نقشه کشوری خوشه های کسب و کار را در قالب برنامه جامع عمل سالیانه خوشه، مشتمل بر برنامه های حمایتی و خدمات مورد نظر، بازطراحی نماید.

 

سعید شجاعی

دیدگاهتان را بنویسید