۱- از این به بعد آنچه تعیین کننده است ‘ژئوپلتیک جنگ’ است. ماتریس پیچیده ای از محاسبات بازیگران ایجاد شده که اجزاء آن سخت به هم گره خورده است. در مدتی کوتاه حجم پیچیدگی محاسبات و تعاملات ژئوپلتیکی از انتظارات اولیه بسیار فراتر رفته است.
۲- امریکا نگران تبدیل شدن ‘طوفان الاقصی’ به یک نبرد منطقه ای است و می داند که اگر اسراییل پای خود را به درون غزه بگذارد، ماشه کشیده خواهد شد. بایدن در ظاهر برای کمک، اما در واقع برای هشدار به تل آویو رفته بود.
۳- از این مهم تر، امریکا از ۱۵ مهر به این سو، سخت نگران فروپاشی امنیتی-سیاسی رژیم است. امریکایی ها دیدند که پایه های رژیم چقدر سست، چشمان امنیتی آن کم سو، انسجام سیاسی اش نزدیک به صفر و چسبندگی مردم به سیستم در آن بسی ناپایدار است.
۴- منابعی می گویند هدف اصلی امریکا از تجمیع نیرو در منطقه نگرانی از این است که تل آویو در یک درگیری چند جبهه ای، به سرعت هم زمین از دست بدهد و هم جمعیت؛و ناگهان فروبپاشد. یکی از رازهایی که امریکا پنهان نگه می دارد این است که در آن لحظه خاص، ناچار باید در تل آویو نیرو پیاده کند.
۵- امریکا حاضر نیست نه به نیابت از اسراییل و نه در کنار آن بجنگد. ترس از غافلگیری جهانی از سوی روسیه و چین، نگرانی شدید از تبدیل شدن امریکا به هدف نظامی مقاومت در منطقه و تنفر از نتانیاهو، عوامل اصلی است که به راهبرد امریکا شکل می دهد.
۶- با این حال امریکا خود کارگردان اصلی تبدیل اسراییل به ماشین کشتار در غزه، فشار به فلسطینیان برای کوچ اجباری، وادارسازی دولت ها به سکوت و طراحی عملیات ویژه اطلاعاتی برای ترور رهبران مقاومت است. امریکایی ها کارفرما هستند و این فراتر از شراکت است.
۷- دیگر بازیگران، بویژه اعراب متوجه شده اند اسراییل اگر جان به در ببرد در ابعاد وسیعی دست به جنایت و ترور خواهد زد. مصر، اردن و سعودی به دنبال یک اسراییل ضعیف هستند ولی امریکا در پی آن است که تیم نتانیاهو را تسویه کند و در بلند مدت دوستان خود مانند گانتز را بر سر کار بیاورد.
۸- اروپایی ها از همه هراسان ترند. سوال اصلی برای آنها این است که اگر دیوانه های اسراییلی پای امریکا را به یک جنگ منطقه ای باز کنند، روسیه با اوکراین و اروپا چه خواهد کرد؟! از دید اروپایی ها این نزاع منطقه ای می تواند ظرف چند روز جهانی شود.
۹- مقاومت برخلاف برخی تحلیلهای احساساتی، بسیار سنجیده و قوی عمل کرده است. ایجاد یک ‘تهدید معتبر نظامی’ شعار همیشگی نتانیاهو بوده اما مقاومت آن را محقق کرده است. جبهه های دیگر عملا گشوده شده اما شدت درگیری مدیریت می شود.مقاومت اجازه نخواهد داد اسراییل برای آن راهبرد تعیین کند.
۱۰- حمله به بیمارستان المعمدانی پایان کار نتانیاهو از حیث سیاسی و پایان کار گالانت از لحاظ نظامی بود. ارتش اسراییل نشان داد به بن بست رسیده و این را همه فهمیدند. هدف اسراییل بیش از ده روز است این است که بگوید هیچ جای امنی در غزه نیست و فلسطینیان باید بروند. هیچ کس اما نرفته!
۱۱- حالا اسراییل باید به دنبال یک راه خروج بگردد. برای مقاومت بهترین سناریو تکمیل ضربه ۱۵ مهر با ضربه ای بسیار بزرگ تر پس از ورود اسراییل به غزه است. صهیونیست ها اما ظاهرا هیچ سناریوی خوبی ندارند.
۱۲- در نبردی چنین پیچیده باید صبور بود. خون دل خوردن بخشی از این جنگ مهیب است اما خاطرهامان آسوده خواهد بود اگر توجه کنیم آنها که در این جنگ تصمیم می گیرند، از همه ما شجاع تر و به نابودی اسراییل مشتاق ترند.
مهدی محمدی