رژیم صهیونیستی در تلاش برای ایجاد یک نظام و هویت مستقل حاکمیتی، به عنوان یک دولت_ملت متعارف، شکست خورده است؛ چه آنکه همچنان پس از گذشت بیش از ۷۰ سال، بسیاری از کشورها و ملل جهان، این رژیم را به عنوان یک بازیگر دولتی به رسمیت نمیشناسند.
تلاشهای مستمر صهیونیستها برای آغاز روابطی عادی با کشورهای همسایه، نشانه بسیار گویایی از این ناکامی است. دو علت عمده برای این ناکامی میتوان برشمرد که تحولات اخیر در سرزمینهای اشغالی فلسطین و طوفان الاقصی، این دو علت را بیش از پیش پررنگ ساخته است:
۱_ برنامهریزی بنیانگذاران صهیونیست این رژیم نامشروع از ابتدا حول محور کسب منافع حداکثری مادی به هر وسیله ممکن، انجام شده است. بنابراین اهداف متعالی غیرمادی که در شکلدادن به هویت یک دولت_ملت سهم عمدهای ایفا میکنند، جایی در برنامههایشان نداشته و لذا، نتیجه کارشان همانگونه که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردهاند، شکلگیری یک «پایگاه تروریستی» به وسعت یک کشور بوده است.
۲_ مقامهای صهیونیستی و کسانی که خود را در این رژیم نامشروع، دولتمرد میخوانند، درک درستی از مقوله «کار سیاسی» و عمل «حکمرانی» ندارند و به صورت خلاصه، سیاست نمیدانند. آشفتگیهای اخیر داخلی در سرزمینهای اشغالی در پی اقدامات ناتنیاهو برای متمرکز ساختن هر چه بیشتر قدرت در حلقه پیرامونی خود، به خوبی گواه این ادعاست.
در این یادداشت به بررسی دلیل نخست میپردازیم و از دریچه اقدامات نامشروع و غیرقانونی صهیونیستها در سوءاستفاده از فضای سایبری برای حذف یا تحت فشار قرار دادن نیروهای مقاومت فلسطینی، به این ماجرا مینگریم. در مطلب دیگری، به بررسی دلیل دوم خواهیم پرداخت.
استارتآپ نیشن یا زرادخانه جاسوسافزارها؟
رژیم صهیونیستی با اتکا بر دانش و منابع مالی هنگفتی که به شیوههای مختلف در طول چند دهه به سرزمینهای اشغالی منتقل کرده است،[۱] اکنون بیشترین سرانه استارتآپی در دنیا را به خود اختصاص داده است. بیش از ۲۰۰۰ استارتآپ در یک دهه اخیر در سرزمینهای اشغالی ایجاد شده و ۳۰۰۰ استارتآپ کوچک و متوسط اندازه نیز در این مدت فعالیت خود را آغاز کردهاند.
به صورت خاص، صهیونیستها در بخشهای فناوریهای نوین، فناوری سایبری، فناوری مالی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فناوری تغذیه، بالاترین سرانه استارتآپی در جهان را از آن خود کردهاند اما جدا از چگونگی تحقق این امر، مساله مهم چرایی این دستاورد است.
اناساُ و پگاسوس فقط یک نمونه از هزاران کمپانی و بدافزاری هستند که تحت حمایت رژیم صهیونیستی در حوزه سایبری ایجاد شده و فعالیت میکنندچرا صهیونیستها در ایجاد و راهاندازی استارتآپها، به ویژه در بخش سایبری، تا این حد پیشرفت کرده و همچنان میکوشند در این بخش برتری خود را حفظ کنند؟
در اکتبر ۲۰۲۱(مهرماه ۱۴۰۰)، یکی از سازمانهای غیردولتی حقوق بشری به نام مدافعان خط مقدم (Front Line Defenders) جمعآوری داده از تلفنهای همراه چند فلسطینی را آغاز کرد؛ این افراد از جمله فعالان حقوق بشری در کرانه باختری بودند که قربانی حملات هکری شده بودند.
این سازمان اطلاعات جمعآوری شده را برای بررسی بیشتر در اختیار دو سازمان سیتیزن لب (Citizen Lab) و امنستی اینترنشنال قرار داد. در مجموع تحقیق و بررسی این چند سازمان، ثابت کرد تلفنهای همراه این چند فلسطینی حامی حقوق بشر و مخالف سیاستهای غیربشری رژیم صهیونیستی، با استفاده از جاسوسافزار پگاسوس (Pegasus) هک شده است.
این بدافزار متعلق به کمپانی اسرائیلی اناساُ (NSO) است که در زمینه ساخت جاسوسافزار تا جایی پیش رفت که حتی کنگره آمریکا، لایحهای برای تحریم این کمپانی تصویب و پس از مدتی همکاری شرکتهای آمریکایی با آن را ممنوع اعلام کرد. هرچند امروز نامی از اناساُ برده نمیشود و در ظاهر منحل شده، اما بنیانگذاران آن در شرکت دیگری ادغامشده و همان فعالیتها را با نام دیگری ادامه میدهند.
اناساُ و پگاسوس فقط یک نمونه از هزاران کمپانی و بدافزاری هستند که تحت حمایت رژیم صهیونیستی در حوزه سایبری ایجاد شده و فعالیت میکنند. الگوی تأسیس این کمپانیها از این قرار است. همانگونه که اشاره شد، همه تلاشهایی که رژیم صهیونیستی برای تبدیلشدن به یک دولت_ملت در پیش گرفته، برای حفظ بقای این رژیم نامشروع برنامهریزی میشوند. به همین دلیل است که این رژیم هرگز نتوانسته حتی در ظاهر رفتاری شبیه به یک دولت-ملت متعارف از خود نشان دهد.
تشکیلات جاسوسی و اطلاعاتی_امنیتی رژیم صهیونیستی، چندین اداره سایبری را در خود جای میدهد. این تشکیلات برای صیانت از منافع صهیونیستی، تمام قوا و منابع مالی لازم را در اختیار دارد. استعدادهای سایبری را به خود جذب کرده و به خدمت میگیرد. هنگامی که این تشکیلات با یک چالش یا مشکل مواجه میشود، یک یا چند نفر از این استعدادهای سایبری برای حل آن چالش به کار گرفته میشوند. راهکاری که برای آن چالش ارائه میشود، تبدیل به دستورکار یک استارتآپ شده که با سرمایهگذاری زرسالاران صهیونی یا حتی سرمایهگذاران خارجی ازجمله آمریکایی، تأسیس میشود.
افسران اطلاعاتی و امنیتی، بانیان استارتآپهای سایبری در اسرائیل
تقریباً همه استارتآپهای سایبری اسرائیل، توسط مقامها یا افسران سابق تشکیلات اطلاعاتی_امنیتی رژیم صهیونیستی بنیانگذاری شده و میشوند و دلیل تأسیس آنها، رفع یک یا چند چالشی بوده که رژیم صهیونیستی در جهت حفظ بقای نامشروع خود با آنها مواجه شده است.
به اعتراف «ایزاک بن اسرائیل» مدیر مرکز پژوهشهای سایبری «بلاواتنیک» در دانشگاه تلآویو، مدیر آژانس فضایی اسرائیل و یکی از صهیونیستهای پرکار و بسیار مورد رجوع در عرصه سیاستگذاری سایبری، همه تلاش او و همکارانش این است که هر مسالهای که رژیم صهیونیستی با آن مواجه میشود تبدیل به یک پروژه کرده و آن پروژه را مقدمه ایجاد یک استارتآپ کنند.
این فرایند فینفسه نامطلوب نیست اما زمانی که ماهیت این مسائل و چالشها، غیرانسانی هستند و قرار است با ارائه راهکار برای آنها، حقوق مردم ضایع شود، جان انسانهای بیگناه در معرض خطر قرار گیرد و شمار زیادی کودک و ناتوان قربانی شوند، این فرایند به هیچ وجه توجیهپذیر نیست.
تقریباً همه استارتآپهای سایبری اسرائیل، توسط مقامها یا افسران سابق تشکیلات اطلاعاتی_امنیتی رژیم صهیونیستی بنیانگذاری شده و میشوندتقریباً در سراسر دنیا، دولتها برای حل مشکلاتی که ملت آنها با آن دستوپنجه نرم میکنند یا برای جلوگیری از خسارات جانی و مالی و در مجموع برای حفظ جان و مال مردمشان، اقدام به تأسیس آزمایشگاه، کمپانی، استارتآپ و … میکنند. به عبارت دیگر، هدف از پشتیبانی از پروژههای علمی و تحقیقاتی آن است که جان شمار بیشتری از مردم حفظ شود و چالشها و خطرات بیشتری از پیش رو برداشته و حذف شوند. اما صهیونیستها این فرایند را به شیوه دیگری اجرا میکنند.
همانگونه که در بسیاری از گزارشها به صورت مفصل توضیح داده شده، ساکنان صهیونیست در سرزمینهای اشغالی از سنین کودکی، کار با سلاح را میآموزند و تقریباً همه اعضای این جامعه صهیونی باید در تشکیلات نظامی_امنیتی این رژیم خدمت کنند. افرادی که توانمندیهای علمی و فنی دارند با سپری کردن دوران خدمت در ارتش و تشکیلات امنیتی صهیونیستی، با چالشها و موانعی آشنا میشوند که مانع توسعه منافع غیربشری این رژیم هستند. از این رو پس از پایان دوره خدمت، اقدام به راهاندازی گروهی (استارتآپ) میکنند تا برای حل آن چالش یک راهکار ارائه کنند. چالشهایی همچون فعالان حقوق بشری، نیروهای مقاومت فلسطینی، راکتهای گردانهای قسام و ….. ازجمله این چالشها هستند.
نکته پایانی اینکه، حجم قابل توجهی از دانش و فناوری لازم برای تولید راهکارهای یادشده توسط صهیونیستها، عاریهای است. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی با استفاده از ابزارها و راهکارهای جاسوسی مختلف، به این دانش و فناوری دست یافته است.
همچنین برای حفظ این اموال معنوی مسروقه، بیشتر کمپانیهای برتر حوزه سایبری همچون اینتل، گوگل، آیبیام، پالانتیر و …. را به شیوههای مختلف وادار کرده تا در سرزمینهای اشغالی یک دفتر تأسیس کرده و به توسعه هر چه بیشتر زرادخانه جاسوسافزاری صهیونیستها کمک کنند. البته این موضوع نیاز به فرصتی مجزا برای بحث و بررسی دارد و در وسعت یک یادداشت نمیتوان به آن پرداخت.
نتیجه آنکه، طوفان الاقصی بار دیگر نشان داد صهیونیسم نه تنها یک موجودیت متعارف حاکمیتی به عنوان «دولت_ملت» نیست بلکه توانایی و حتی ارادهای برای تبدیل شدن به چنین موجودیتی را ندارند. بررسی رفتار این رژیم غاصب نشان میدهد هدفگذاریهای آنها در حوزه علم و فناوری نیز فقط در جهت تأمین منافع غیرانسانی و آسیبزدن به همه دیگر اقوام ساکن در این کره خاکی است. همه استارتآپهایی که این رژیم از تأسیس آنها حمایت کرده یا به صورت مستقیم آنها را ایجاد کرده است، در نهایت راهکارها و ابزارهایی را تولید میکنند که در خدمت اهداف رژیم صهیونیستی و نه در جهت حفظ جان، حقوق و مال انسانها قرار میگیرند.
این رفتار به خوبی نشان میدهد رژیم صهیونیستی حتی نمیخواهد یک دولت_ملت متعارف باشد، چه رسد که بخواهد در قالب چنین مفهومی به رسمیت شناخته شود.