چهره سازی رسانه های وابسته به غرب در طول سالهای اخیر از آمریکا نشان می دهد که نخبگان سیاسی- امنیتی وابسته آمریکا تلاش کردند تا ایالات متحده را بعنوان الگوی برتر در جهان معرفی کنند. از این تا جونان و نخبگان کشورهای جهان بخصوص جهان سومی را جهت مهاجرت به آمریکا ترغیب کنند و در غیر این صورت با تسخیر ذهن آنها نفوذ خود را در آن کشورهای به صورت خاموش دنبال کنند. این موضوع تحت عنوان رویای آمریکا در ذهن همه کشورهای جهان سومی نقش بسته بود و سفر به آمریکا بعنوان یک آرزوی بزرگ قلمداد می کردند. اما واقعیت ها نشان از چیزی جدا از آنچه رسانه های غربی نشان دادند، می باشد
“بِلن فرناندز”، تحلیلگر خبرگزاری “الجزیره” در گزارشی با اشاره به برجستهسازی ایده “رویای آمریکایی” از سوی دولت های مختلف آمریکا و تلاش جهت ارائه تصویر یک مدینه فاضله از این کشور به جهانیان، به زندگی مشقت بارِ مهاجران و پناهجویان در آمریکا اشاره کرده و به این نکته تاکید کرده است که افرادی که به آمریکا مهاجرت می کنند، تنها اندکی پس از اقامت خود در این کشور متوجه میشوند که نه با رویای آمریکایی، بلکه با کابوسی بزرگ در آمریکا رو به رو هستند.
بلن فرناندز در گزارش خود می نویسد:
«یک روز پس از آنکه پدرم در شهر واشنگتن فوت کرد، در حال خارجکردن مقداری زباله از خانه والدینم بودم که با یک مرد 60 ساله که ما وی را “سزار” صدا می کردیم و اهل السالوادور بود، برخورد کردم. فردی که البته برای مدت زمان کوتاهی، پدرم را نیز می شناخت.
سزار شنیده بود که پدرم مبتلا به سرطان پروستات بوده و پزشکان برای وی شیمی درمانی بی اثر اما پرسودی(برای خودشان و نظام بهداشت و سلامت آمریکا، از حیث منابع مالی که کسب کرده اند) را انجام دادهاند. در نهایت نیز که وی تسلیم سرطان شد و فوت کرد. در این راستا، سزار ضمن تسلیت به من، از برخورد نادرست نظام بهداشت و سلامت آمریکا با خود نیز سخن گفت. او گفت در خیابان دچار حمله قلبی شده و افرادی که در اطراف او بوده اند با فرض این که وی مَست است، به پلیس زنگ زده اند.
در نهایت، وی به بیمارستان برده شده و وقتی اقدامات درمانی برای او انجام شده، یک صورت حساب خدمات لوکس درمانی به ارزش 80 هزار دلار را پیش رویش گذاشته اند تا وی نمیرد! بدتر از همه اینکه وقتی وی بستری بوده، کارفرمایش با او تماس گرفته و به وی گفته است که از کار اخراج شده است. تنها جرم سزار نیز این بوده که دچار حمله قلبی شده است.
سزار که برای بیش از 20 سال است در آمریکا اقامت دارد و البته که در تمامی این سال ها نیز مدارک قانونی چندانی نیز نداشته، از بازگشت خود به السالوادور خبر داد با این حال، نکته عجیب اینکه پسر وی همچنان درگیر توهم رویای آمریکایی بود. سزار لبخند تلخی زد و بار دیگر یک ماجرای تاسف بار دیگر را بازگو کرد.
وی گفت که حضور 20 ساله وی در آمریکا تا حد زیادی او را با واقعیت های این کشور آشنا کرده و البته که تا حدی نیز سبب شده تا وی از آمریکا فاصله بگیرد. او به این نکته اشاره کرد که زندگی در کشور خودش یعنی السالوادور به لطف اقدامات و سیاستهای منفی دولت آمریکا در حمایت از خشونت و تروریسم در این کشور، برای اغلب مردم السالوادور، گزینه مطلوبی نیست و با تهدیدات زیادی همراه است.
سزار تصریح کرده که برای بسیاری از مردم السالوادور که آمریکا عامل اصلی چالش ها و مشکلات جاری در کشورشان است، ایده رویای آمریکایی به یک ایده مبهم و بی معنی تبدیل شده است. در این راستا اینکه شاهدیم آمریکای کنونی با آمارهای غیرقابل قبول در زمینه فقر، افزایش آوارگی و بی خانمانی افراد، تیراندازیهای دسته جمعی و همچنین نظام بهداشت و سلامت، آموزش و مسکن بسیار گرانقیمتی رو به رو است، بیش از آنکه تداعی کننده جلوه های عینی رویای آمریکایی باشد، عملا جلوه هایی عینی از بدبختی انسانها در کشوری که مدعی است مدینه فاضله است را تداعی می کند.
در این میان برای افرادی که مدارک قانونی حضور در آمریکا را ندارند، وضعیت می تواند به مراتب وخیم تر نیز باشد. این افراد با رفتارهای تبعیض آمیز، احساسات بیگانه هراسانه و البته رویه های عیجب و غریب دولت آمریکا علیه خود رو به رو هستند. دولت آمریکا این استدلال را دارد که بایستی با آن هایی که باری بر دوش اقتصاد این کشور هستند، برخورد سختی انجام دهد.
در ماه مِی، هشت پناهجوی خارجی در تگزاس و در مناطق مجاور با مرز آمریکا و مکزیک جان خود را به دلیل برخورد یک خودرو با شماری از ونزوئلایی های بی خانمان ساکن در منطقه، از دست دادند. البته که پلیس آمریکا نیز به طور کلی با مهاجران در این کشور برخوردهای خشونت آمیزی را لحاظ می کند. در این چهارچوب، برخی مهاجران می گویند که ایالات متحده آمریکا اگر مخصوصا فقیر باشید، تبدیل به یک کشور غیرممکن برای شما می شود. مساله ای که در نوع خود، پرده های جدیدی را از ایده رویای آمریکایی افشا می کند.
با این همه یک سوال عمده و محوری مطرح می شود: چرا هنوز طیف های قابل توجهی از انسان ها در اقصی نقاط جهان، از رویای آمریکایی صحبت می کنند؟
تردیدی نیست که فانتزی ها و توهماتی که از آمریکا ترویج می شوند، در بسیاری از موارد سعی در غلبه بر واقعیت هایِ آمریکا دارند. برخی مهاجران و پناهجویان در آمریکا، از کشته شدن رویای های خود و یا ویران شدن کشورهایشان توسط آن سخن می گویند.
در این میان، آمریکا با ابزارهایی نظیر قدرت خود در صنعت سرگرمی و یا جلوه های پر زرق و برق فرهنگش، ملت های مختلف را به سمت خود جذب می کند. البته که رویای آمریکایی نمودهای مختلفی را نیز از خود در شبکه های اجتماعی به نمایش می گذارد و آمریکا را به غلط، مهد شادی و خوشبختی معرفی می کند. مسالهای که سبب شده تا بسیاری با اطلاعات غلط، به دنبال رویای خود در دلِ رویای آمریکایی بروند.
سال 2008 میلادی، جورج بوشِ پسر، رئیس جمهور سابق آمریکا در موضع گیری گفت که “سرمایه داری بازار آزاد، چیزی ورای صِرف یک نظریه اقتصادی است. این جنس از سرمایه داری، موتور محرک انسجام اجتماعی و همچنین مسیری مستقیم به سمت رویای آمریکایی است”. در آن زمان بسیاری برای این ایده دست زده و هورا کشیدند با این حال، واقعیت این است که سرمایه داری بازار محورِ آمریکایی و تحمیل آن به دیگران که عمدتا به زور اسلحه اتفاق افتاده و می افتد، اسباب مهاجرت و بی خانمان شدن انسان های زیادی را فراهم کرده است.
در این راستا باید گفت که بزرگراه رویای آمریکایی را که جرح بوشِ پسر گفت، فراموش کنید، آنچه که اکنون رویای آمریکایی تداعی می کند، چیزی جز کابوس نیست!»