آمریکا و انگلیس اعلام کردهاند گلولههایی از جنس اورانیوم ضعیف شده را به اوکراین عرضه خواهند کرد تا برای تجهیز تانکهای آبرامز استفاده شود. این اقدام واشنگتن و لندن، به معنای تلاش آنها برای کشاندن جنگ به نسلهای آتی در روسیه و اوکراین خواهد بود؛ زیرا تبعات این موضوع، سلامتی محیطی، جسمی و حتی در مواردی ژنتیکی افراد را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. به راستی این موضوع چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ سؤال مهمتر اینکه چرا گوترش به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد و رافائل گروسی به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این زمینه به حداقلیترین وظایف خود عمل نمیکنند؟!
استخدام واژههای هدفمند از سوی رسانههای غربی
نخست اینکه رسانههای غربی تعمداً تلاش میکنند با به کارگیری واژه اورانیوم «تهی شده» به جای «ضعیف شده»، نگرانیهای واقعی به وجود آمده درباره به کارگیری آنها را برطرف کنند؛ اما اورانیوم ضعیف شده، همان اورانیوم طبیعی بوده که صرفاً مقداری از مواد رادیواکتیو خود را از دست داده و حدود ۴۰ درصد از خصلت و توان رادیواکتیوی در آن باقی مانده است. اورانیوم یک فلز بسیار فشرده است. بنابراین، از اورانیوم ضعیف شده میتوان برای تقویت پوشش زرهی تانکها استفاده کرد. همچنین میتوان آن را بر نوک فشنگ، گلولههای خمپاره و گلولههای تانک قرار داد تا به زره تانک معمولی نفوذ کند.
این نوع گلولهها هنگام برخورد به هدف تیزتر میشوند که توانایی آن را برای نفوذ در زره بیشتر میکند و پس از تماس مشتعل میشوند؛ اما کمتر رسانهای در غرب از آثار و تبعات ناشی از قرار گرفتن شهروندان در معرض آثار این مواد رادیواکتیو یا همان زبالههای اتمی سخنی به میان میآورند! همانگونه که اشاره شد، نسل کنونی و حتی نسلهای بعدی در روسیه و اوکراین میتوانند در معرض مخاطرات ناشی از بقایای همین مواد مخرب قرار گیرد. لولههای ۱۲۰ میلیمتری از جنس اورانیوم ضعیف شده ـ بخشی از ۱۷۵ میلیون دلار تجهیزات نظامی ایالات متحده برای اوکراین ـ برای تانکهای ام۱ آبرامز است. بخشی از آنها به اوکراین تحویل داده شده و بخشی دیگر نیز قرار است به زودی تحویل داده شود. اصرار آمریکا و انگلیس در این زمینه، ریشه در آگاهی آنها نسبت به وضعیت آشفته اوکراین در میدان نبرد دارد.
هدف واقعی آمریکا و انگلیس چیست؟
واشنگتن و لندن قصد دارند قبل از چیده شدن میز مذاکرات صلح، روند انتقال بخشی از تسلیحات مخرب را با هدف بازتولید بحران در آینده به اوکراین منتقل کنند. تعجیل اعضای ارشد ناتو در انتقال لولههای ۱۲۰ میلیمتری اورانیوم ضعیف شده به اوکراین نیز در همین راستا قابل تحلیل است.
نکته دیگر، مربوط به سکوت نهادهای بینالمللی، خصوصاً دو نهاد مربوطه(سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی) در قبال جنایت بشری آشکار انگلیس و آمریکاست. کمیته علمی سازمان ملل متحد در موضوع «آثار تشعشعات اتمی» مدعی است که قرار گرفتن در معرض اورانیوم تضعیف شده مسمومیت قابل توجهی ایجاد نمیکند؛ اما دارای آثار و تبعات خاص خود است! در مقابل، تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید، افرادی که با قطعات گلولههای اورانیوم ضعیف شده کارکرده یا در نزدیکی آنها تنفس و زندگی میکنند، با عوارض و تبعاتی مواجه خواهند شد. همانگونه که مشاهده میشود، سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی دادهها و یافتههای مسلم خود درباره مخاطرات زیستی و ژنتیکی ناش از تمرکز زبالههای اتمی (اورانیوم ضعیف شده) را نیز از ترس واشنگتن و لندن به صورت مطلق و قطعی منتشر نمیکنند تا مسیر جا به جایی و انتقال آنها بر اساس تصمیمگیریهای ناتو باز باشد. آیا گوترش و گروسی برای نسل کنونی و نسلهای بعدی در قبال این سکوت و همراهی خود توضیحی خواهند داشت؟!
تجربهای مشابه بمبهای خوشهای
واقعیت امر این است که آمریکا و متحدانش بارها از سلاحهای ممنوعه یا نیمه ممنوعه در میادین نبرد استفاده کرده و بعدها درباره آن نیز پاسخگو نبودهاند. این قاعده در رابطه با ارسال سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیف شده به اوکراین نیز صادق است. یکی از سلاحهایی که قبلا از طرف واشنگتن و متحدان آن استفاده شده، بمبهای خوشهای بوده است. بمبهای خوشهای برای اولین بار در جنگجهانی دوم مورد استفاده قرار گرفتند و حداقل ۱۵ بازیگر از قبیل اریتره، اتیوپی، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مراکش، هلند، بریتانیا، روسیه، آمریکا و… در سالهای پس از آن از این بمبها استفاده کردهاند. در این میان، اما آمریکا رتبه نخست را در بین کشورهایی دارد که از این سلاح مرگبار و نامتعارف استفاده کردهاست. بنابراین، مردم کشورهایی، چون افغانستان، آلبانی، بوسنی و هرزگوین، کامبوج، گرانادا، ایران، عراق، کویت، لائوس، لبنان، لیبی، عربستان سعودی، سودان، ویتنام، یوگسلاوی سابق (کوزوو، مونته نگرو و صربستان) و یمن در برهههای گوناگون تاکنون در زمره قربانیان جنگطلبی آمریکا بودهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد؛ اما با وجود استفاده مستقیم آمریکا از بمبهای خوشهای، این کشور هرگز نسبت به جنایات خود در این زمینه پاسخگو نبوده است. به عبارتی گویاتر، واشنگتن حتی پاسخگوی جنایات محض خود در این زمینه نبوده، حال جنایات غیرمستقیم و غیرعلنی آن جای خود دارد!
برای نمونه، تخمین زده میشود که آمریکا بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳ حدود ۲۶۰ میلیون بمب خوشهای را در لائوس پرتاب کرد. به نوشته «رویترز»، تا کنون در این کشور جنوب شرقی آسیا حدود ۴۰۰ هزار از این بمبها پاکسازی و دستکم ۱۱ هزار نفر کشته شدهاند. در افغانستان نیز جنایات آمریکا با بمبهای خوشهای ثبت شده است. این بمبهای کشتار جمعی که از سوی آمریکا طی ۲ دهه اشغالگری استفاده شده؛ همچنان موجب ویرانیهایی برای شهروندان این کشور با توجه به خطر انفجارهای غیرمنتظره است. همچنین تخمین زده میشود طی ۳ سال نخست جنگ ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان، آمریکا بیش از هزار و ۵۰۰ بمب خوشهای در خاک افغانستان استفاده کرده باشد.
در چنین شرایطی، قطعاً آمریکا در صورت بروز عواقب و تبعات ناشی از تماس ساکنان مناطق شرقی اوکراین با بمبهای خوشهای، هرگز پاسخگوی جنایت خود نخواهد بود. البته دولت زلنسکی و مقامات ارشد سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بابت سکوت خود، در این جنایت شریک هستند.
فخرالدین اسدی