در کشور ما، هم مهاجرت مساله است و هم مهاجرانی که به ایران میآیند. با این حال آنچه باید آن را به درستی به تصویر کشید پیامدهای مهاجرت است که با تبلیغاتی که برای آن صورت میگیرد ممکن است زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد و نیز عوارض رفتنِ نخبگان از کشور.
مهاجرت مسالهای است که این روزها بسیار درباره آن گفته میشود و به گوش میرسد؛ از هشدار نمایندههای فعلی و سابق مجلس درباره مهاجرت نخبگان تا گفتههای وزیر آموزش و پرورش که ضمن اشاره به دلایل مهاجرت دانشآموزان اظهار داشته باید برای جلوگیری از آن روی هویت و حب به وطن کار شود.
با توجه به اهمیت این موضوع و بررسی ابعاد کمتر دیدهشده مهاجرت،«علیرضا رجایی» عضو شورای عالی دانشپژوهان و نخبگان تشکلهای شاهد و ایثارگر و «محسن مسعودیان» جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی پرسشوپاسخهایی داشته که شرح آن در ادامه آمده است.
مهاجرت به مثابه مساله
رجایی در پاسخ به این پرسش که آیا مساله مهاجرت یک چالش برای کشور ما به شمار میآید، میگوید: با توجه به این که شمار قابلتوجهی از مردم انگیزه مهاجرت دارند، از این رو مهاجرت از مسائل اصلی سیاسی و اجتماعی و حتی آموزشی است اما باید این تهدید را با در نظر گرفتن بستههای تشویقی تبدیل به فرصت کرد تا تجارب و سرمایههای کشورهای پیشرفته با توجه به تحریمهای موجود روانه کشور ما شود.
مسعودیان: مهاجرت نخبگان خطرناکترین نوع مهاجرت است که هزینههای سنگینی برای کشور دارد. کشور پزشک و متخصص تربیت میکند و پس از به ثمر رسیدن، قصد مهاجرت میکنند. همچنین مهاجرت نیروی کار فعال حرفهای نیز خطرناک است، وقتی یک جوشکار حرفهای از کشور میرود، عملا واحدهای صنعتی ما متضرر میشوند
مسعودیان نیز در این باره معتقد است: مهاجرت به عنوان یک مساله مهم در حوزههای مختلف مطرح است. از مهاجرت معکوس گرفته تا انواع مهاجرتها، همگی به عنوان مساله و در صورت تکرار بیش از حد، چالشی بزرگ برای جوامع محسوب میشود. برای مثال در ایران که اقتصاد و معیشت مردم وضعیتی چالشی دارد هر گونه جابجایی و مهاجرت میتواند تبعات اقتصادی مهمی بر جای بگذارد. مهاجرت از روستا به شهر تبعات اقتصادی و اجتماعی سنگینی دارد. یا اینکه مهاجرت از شهرها به سبب گرانی و تورم، رشد حاشیهنشینی را در پی دارد. از بین رفتن نظام روستا و شکلگیری حاشیهنشینیها علاوه بر پیامدهای اقتصادی موجب آسیبهای گسترده اجتماعی نیز میشود، پس میتوان گفت مهاجرتها تابعی از چالشهای موجود هر جامعه است.
این جامعهشناس میافزاید: جدای از مهاجرت داخلی، در مهاجرتهای خارجی نیز علاوه بر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، پیامدهای سیاسی و امنیتی قابل تامل به نظر میرسد. با حضور مهاجران همسایه، عقاید سیاسی و مذهبی هم دستخوش دگرگونی خواهد شد. حادثه تروریستی شاهچراغ و حرم امام رضا و موارد دیگر نمونهی بارزی از پیامدهای مساله است.
مساله مهاجرت مهمتر است یا مهاجران؟
رجایی به این پرسش که در قیاس با دیگر کشورهای رو به توسعه، ایران با چه وضعیتی در حوزه مهاجرت دارد، روبرو است چنین پاسخ میدهد: در تمام دنیا مهاجرت صورت میگیرد و مختص خاورمیانه و ایران نیست. البته در بسیاری از کشورها با توجه به ناامنیهایی که قدرتهای جهانی به وجود آوردهاند مهاجرت بیشتر است و طبیعی هم به نظر میرسد. به همین دلیل نمیتوان قیاسی در این زمینه ارائه داد.
مسعودیان پیش از ورود به بحث مهاجرت، به مساله مهاجرانی که راهی ایران میشوند چنین اشاره میکند: کشور ایران در مقایسه با عراق و ترکیه مهاجرپذیری بسیار بالایی دارد. چون قوانین و شرایط حضور در ایران بسیار آسانتر از عراق و ترکیه است. مهاجرت غیرقانونی در ایران به خصوص از طریق مرزهای شرقی یکی از معضلات جدی است که نظام باید برای آن فکری جدی کند. ما باید بیشتر پذیرای سرمایهگذاران، دانشمندان و کارآفرینان باشیم. حضور جمعیت کارگری غیرمجاز در نهایت به ضرر کشورمان خواهد شد. در برخی کشورها مانند کانادا و کشورهای غربی قوانین بسیار سختی برای پذیرش مهاجر وجود دارد که این قوانین به نفع آن کشور و مردمش است.
سردرگمی برای ماندن و عوارضِ رفتن
رجایی در خصوص اصلیترین انگیزهها برای مهاجرت میگوید: اصلیترین انگیزه یافتن مدینه فاضله است که متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات گسترده و پرحجم صورت میگیرد و خیلی از ما ایرانیها فکر میکنیم بهشت برین در خارج از کشور است که در آن به پول و رفاه بیشتر میرسیم، اما باید در نظر گرفت در ایران یا خارج از ایران نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
به گفته وی، مهاجرتی که بدون برنامه و صرفا به دنبال رفاه و یافتن پول باشد، بسیار خطرناک است و متاسفانه بسیاری از ایرانیهایی که از دیرباز به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، دچار بیماریهایی روانی و روحی خطرناکی شدهاند.
مسعودیان نیز بیان میدارد: افرادی که در کشور نتوانستهاند سرمایهای بیاندوزند و با تحریک دیگران یا پنداشتهای اشتباه، از طریق قاچاق اقدام به مهاجرت میکنند، عموما جذب مشاغل سیاه یا فصلی و بدون امنیت میشوند. عدهای از آنها در اردوگاههای پناهندگی، عمرشان به تباهی میرود و چون گمان میکنند سایر کشورها، بهشت گمشده آنان است، با جهنمی سخت و طاقتفرسا رو به رو خواهند شد. یکی از پیامدهای مهاجرت، دچار شدن به بیماریهای روحی و روانی است
این جامعهشناس میافزاید: در سوی مقابل هم متاسفانه عدم حمایت از سرمایهگذاران و وجود قوانین قدیمی تجارت و سرمایهگذاری باعث بیانگیزگی و ترغیب به رفتن میشود. کشورهای دیگر بابت مقدار پولی که در کشورشان سرمایهگذاری میشود، امتیازات خاصی در نظر میگیرند. همچنین برای صادرات محصول تولیدکنندگان و تشویق تولیدکنندگان هم امتیاز ویژهای در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر قدر نخبگان داخلی دانسته نمیشود و قوانین بسیار دست و پا گیری برای حضور دانشمندان و نخبگان در بخشهای مولد کشور وجود دارد. یکی دیگر از عوامل رفتن دانشجویان نبود آینده شغلی مناسب است. بسیاری از فارغ التحصیلان به دلیل نبودن شغل مرتبط سردرگمند و در نهایت سرخورده میشوند.
مهاجرت نخبگان، پرهزینهترین نوع مهاجرت است
رجایی: مهاجرتی که بدون برنامه و صرفا به دنبال رفاه و یافتن پول باشد، بسیار خطرناک است و متاسفانه بسیاری از ایرانیهایی که از دیرباز به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، دچار بیماریهایی روانی و روحی خطرناکی شدهاند
رجایی درباره موضوع مهاجرت نخبگان اظهار میدارد: گل سرسبد سرمایههای هر کشوری علاوه بر منابع خدادادی، نیروی انسانی ماهر و متخصص است. وقتی صحبت از افراد ماهر و متخصص میشود، نیز واژه استعداد، هوش و ذکاوت، خلاقیت و نوآوری هم به دنبال آن مطرح میشود. به عبارتی کسی که این خصایص را داشته باشد، میتواند به عنوان فرد نخبه مطرح شود و این نخبگی زمانی بالفعل میشود که فرد از هوش و نبوغ فطری خلاقیت و نوآوری خود استفاده کند و مرتبه بالایی از مهارت، خبرگی، نوآوری وهنر خود را به نمایش گذارد. با این وصف، نخبگی و نخبگان تنها منحصر به دانشآموختگی در رشته خاصی نیست و این نخبگی میتواند در هنر، کارآفرینی، تولید، نوآوری، رهبری تغییر و مدیریت باشد یا به طور کلی نخبگی در دانشگاه میتواند هم در پژوهش و نوآوری و هم در آموزش یا خدمات و… باشد.
وی ادامه میدهد: برخی کشورهای به اصلاح توسعهیافته با تبلیغات درصدد جذب نخبگان ایرانی هستند. در واقع آنها با دادن امتیازات، نخبگان را جذب و تشویق به مهاجرت میکنند و گاهی نیز نیروی نخبه را بدون هیچ هزینهای و صرفا از طریق تبلیغات به دست میآورند و ثمره ژنتیکی آن کشور و دسترنج سیستم و نظام آموزش عالی آن کشور را میبلعند. آنچه اتفاق میافتد تهی شدن یک کشور از نیروهای با استعداد و عدم امکان بهره برداری از توانمندیهای ایشان است که در درازمدت موجب عقب ماندگی کشورها در حوزههای مختلف خواهد شد و کشور استفاده کننده از این استعدادها مسیر بالندگی و توسعه را طی خواهد کرد. از این رو مهاجرت نخبگان در صورت عدم بازگشت خسارت جبران ناپذیری را به کشورها تحمیل میکند، اما چنانچه این مهاجرت مقطعی باشد و فرد نخبه بعد از مهاجرت به کشور دیگری و کسب علم و هنر و دانش بیشتر، مجددا به کشور مبدا بازگردد موجب رشد و نمو آن کشور خواهد شد.
مسعودیان نیز در این باره میگوید: مهاجرت نخبگان خطرناکترین نوع مهاجرت است که هزینههای سنگینی برای کشور دارد. کشور پزشک و متخصص تربیت میکند و پس از به ثمر رسیدن، قصد مهاجرت میکنند. همچنین مهاجرت نیروی کار فعال حرفهای نیز خطرناک است، وقتی یک جوشکار حرفهای از کشور میرود، عملا واحدهای صنعتی ما متضرر میشوند.
چاره چیست؟
رجایی به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: وضعیت اقتصادی باید بهتر شود تا بتوان وضعیت پایداری در کشور به وجود آورد. از سوی دیگر باید با تدابیر و تبلیغات درست زمینه ورود سرمایهگذارانی را که از کشور مهاجرت کردهاند فراهم ساخت.
وی ادامه میدهد: در رابطه با نخبگان نیز باید در قدم اول سیستم شناسایی استعدادها و نخبگان در زمینههای مختلف راه اندازی و در گام دوم امتیازات و مشوقهایی برای ماندگاری نخبگان در کشور فراهم شود و در گام سوم از نخبگان در زمینههای مرتبط با نخبگی آنان استفاده صورت گیرد و راه را برای آنها باز گذاشت تا بتوانند از نخبگی خود برای تغییر سازنده امور تولید، علمی، هنری، خلاقیت و نوآوری و… استفاده کنند.
به گفته وی، این تدابیر باعث دلگرمی نخبگان برای عدم مهاجرت مقطعی و دائم خواهد شد. از سوی دیگر، در ارتباطات بینالمللی و دنیای امروز باید به سمت جذب نخبگان و استعدادها از سایر کشورها نیز پیش رفت و اجماع و شبکه نخبگانی را با توجه به ماهیت و ویژگیهای جامعه ایرانی شکل داد. همچنین دراین راستا شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، مرکز دانش پژوهان نخبگان، مرکز تشکلهای شاهد و ایثارگر، سمنهای تخصصی داخلی و خارجی و استارتاپها برای جذب وایجاد انگیزه میتوانند به عنوان پیشران درراستای ایجاد اشتراکات و انگیزه محور در تمام زمینه نقش موثر و مفیدی را ایفا کنند.
مسعودیان نیز در این زمینه اظهار میدارد: رشتههای تحصیلی بدون اشتغال باید حذف شود. حقوق و دستمزد مناسب و مکفی برای نیروی فعال و ماهر باید در نظر گرفته شود. برای نخبگان قوانین دست و پا گیر حذف شده و مزایای ویژهای برای ماندن آنها در نظر گرفته شود. مرزهای زمینی به شدت کنترل شوند و خندقهای مرزی سختگذر تعبیه شود. همچنین به جای کارگران خارجی، به نیروی کارگری ایرانی اهمیت داده شود.