اگر خط قرمز سیاست ورزی لاریجانی را قرار گرفتن در موقعیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ و پس از آن بدانیم، تردیدی نیست که انتشار عمومی نامه به شورای نگهبان در نهایت گامی به سوی همین خط قرمز است. چرا که انتشار عمومی این نامه ذیل ادبیات انتقادی اصلاح طلبان از شورای نگهبان تصویر شد و
جنبه های راست گرایانه لاریجانی را تحت تاثیر قرار داد. به نظر می رسد این اقدام سرمایه حاکمیتی لاریجانی را در ائتلاف راست میانه با اصلاح طلبان تضعیف کند.
قرار گرفتن لاریجانی در موقعیت یک بالانسر سیاسی حتی اگر مقدور باشد که به نظرم در مقطع فعلی خریداری در سیاست و جامعه ندارد اما نیازمند توازن ارتباطی در سطح حاکمیت، سیاست داخلی و جامعه است که طبیعتا این اقدام به توازن چنین رابطه ای کمک نکرده است. لاریجانی برای قرار گرفتن در موقعیت اپوزیسیون دولت جدید هزینه زیادی پرداخت کرد که بخش عمده ای از آن از محل سرمایه و اعتبار حاکمیتی او خرج شد که در خود ریسک کم شدن اعتماد حاکمیت را هم دارد و ممکن است موقعیت او را به صورت کلی تغییر دهد.
به گمانم پروژه آینده لاریجانی در بازگشت به مسیر قبل از انتخابات ۱۴۰۰ تعریف نمی شود چرا که پس از انتشار عمومی این نامه، عصر سیاست ورزی لابی گونه و محافظه کارانه او به پایان رسیده است. لاریجانی مسیر پس از ۱۴۰۰ را البته با سرعت کم تر ادامه خواهد داد چرا که در غیر این صورت او خیلی زود به سیاست ورزی بعد از سال ۹۲ مرحوم هاشمی نزدیک می شود که به نظر برای او مطلوب نخواهد بود.
به همین دلیل در آینده نزدیک او به جای چالش با شورای نگهبان به سمت چالش با دولت و مجلس خواهد رفت تا سطح اصطکاک او با برخی نهادهای حاکمیتی کمتر شود که البته این رویکرد تحت تاثیر بازتاب منفی انتشار عمومی نامه به شورای نگهبان در سطح حاکمیتی قابل تحلیل است. او تلاش خواهد کرد به اپوزیسیون اصلی دولت و مجلس تبدیل و در این مسیر حمایت اصلاح طلبان را هم جلب کند تا در دو انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ بتواند محوریت ائتلاف راست میانه- اصلاح طلبان را به دست بگیرد. ریسک های اصلی این پروژه سیاسی لاریجانی کم شدن اعتماد حاکمیت و عدم اجماع اصلاح طلبان برای حمایت از اوست. به تعبیری عدم تناسب میان «هزینه» و «عایدی»، آینده سیاسی لاریجانی را به چالش خواهد برد. او قمار بزرگی کرده است.
سعید آجرلو، فعال رسانهای