بهبود شرایط دیپلماتیک ایران، باعث شد که کشورهای غربی در راهبردهای خود تجدید نظر کرده و به سمت کاهش تنش با ایران حرکت کنند. گفتگوهای ایران با این کشور در قطر و عمان شاهد مثالی است که تغییر روند موجود را نشان میدهد.
با آغاز سال جدید، عبور از شورشهای ۱۴۰۱ و نهایتا بهبود روند دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، توافقی میان ایران و عربستان امضا شد. توافقی که مسیر تهدیدزدایی را با سرعتی بالا طی کرده و باعث شد سایر کشورهای اتحادیه عرب و منطقه نیز به این توافق بپیوندند. کشورهایی که روزگاری در تنش و درگیری با ایران قرار داشتند، اکنون پس از سالها دست دوستی به سمت ایران دراز کرده خواهان صلح و امنیت پایدار در منطقه شدهاند.
همهی این اتفاقات باعث شد که کشورهای غربی نیز در راهبردهای خود تجدید نظر کرده و به سمت کاهش تنش با ایران حرکت کنند. گفتگوهای ایران با این کشورها در قطر و عمان پیرامون برخی مسائل، از مواردی است که در تغییر روند موجود تاثیرگذار بوده و غرب را نسبت به سال گذشته متفاوت کرده است.
چندی پیش اما انتشار یک خبر گمانهزنیهای بسیاری پیرامون برجام و توافق ایران و غرب در پی داشت؛ «رابرت مالی کنار گذاشته شد». اما در قبال کنارهگیری رابرت مالی و تاثیر این اتفاق در تغییر رویکرد ایالات متحده، تحلیلهای متفاوتی عرضه میشود.
به همین منظور رجانیوز به سراغ سید مصطفی خوش چشم، تحلیلگر مسائل راهبردی و بین الملل رفت و پیرامون رابرت مالی و امکان تاثیر آن بر تغییر رویکرد ایالات متحده آمریکا، عوامل موثر بر تفاوت رفتاری ایالات متحده از سال گذشته و در بحبوحه شورشهای ۱۴۰۱ تا امسال، گفتگوهای ایران با ایالات متحده آمریکا و روند آن و نهایتا افق پیشروی این گفتوگوها، با این کارشناس بینالملل گفتگو کرد.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
به نظر شما کنارگذاشتن رابرت مالی، تاثیری در تغییر رویکرد ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی ایران در گفتگوها و مذاکرات پیشرو خواهد داشت؟
اساسا سیاستهای آمریکا به صورت راهبردی نوشته شده و اجرا می شود. افرادی مثل رابرت مالی فقط مجریان این استراتژی هستند و نقش آنچنان محوری ندارد. علی رغم اینکه سعی میشود در رسانهها این افراد بولد بشوند؛ آن هم بنا به دلایل متفاوت و در زمانهای متفاوت سعی شده تا تمرکز روی چنین افرادی باشد؛ چون مسئول و مشاور پرونده آنها هستند.
اما سیاستگذاری در سطح مشاور امنیت ملی وزارت خارجه و دستگاههای جاسوسی و در راس همه کاخ سفید انجام میشود نه توسط یک فرد. پس بود یا نبود رابرت مالی تاثیری در راهبرد آمریکا در قبال ایران نخواهد گذاشت. آقای رابرت مالی مدتهاست که در مرخصی به سر میبرد. الان چند ماه است و در حقیقت در مذاکرات طی ماههای گذشته اصلا حضور نداشته است.
دلیل اصلی این مرخصیها آنطور که خودشان مطرح کردند، بازبینی دسترسی امنیتی وی بودهاست. مشخص هم نیست بعد از انجام این کار بازخواهد گشت یا خیر. طرف جمهوریخواه نسبت به مالی و برخی افراد دیگر در حوزه کاری او حساسیت داشته و به دلیل همین حساسیتهاست که اساسا مالی در جلسه اخیر کنگره بین دولت و نمایندگان اصلا شرکت نداشت. و برای این منظور که از حساسیتها پرهیز بشود او با این ادعا که در مرخصی است، به این جلسه نرفت. بنابراین حضور آقای مالی در گفتگوهایی که مربوط به تبادل زندانیان میشد، حضور نداشت و افراد دیگری کار را جلو میبردند. در نبود آقای مالی همین وضعیت هم ادامه داشت. مذاکره بر روی زندانیان انجام شد و تا حد زیادی هم به جلو رفت. بنابراین بود یا نبود مالی تاثیری بر استراتژی آمریکا نمیگذارد.
خیلی از کارشناسان تحلیل میکردند که رفتار آمریکاییها نسبت به آنچه در سال گذشته و بحبوحهی شورشها رخ داد، با رفتاری که الان از خودشان بروز میدهند کاملا متفاوت است. بهنظر شما نهایتا چه چیزی باعث این تغییر رفتار آمریکاییها شد؟
آمریکاییها بعد از آخرین دور مذاکرات در شهریور پارسال شروع به کاری کردند که همیشه انجام میدهند؛ استفاده از جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی با حداکثر توان. بعد از شکست در این مرحله در دی ماه، و بعد از آنکه نظام با همافزایی همهی دستگاهها، از جمله شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه، سعی در بهبود جایگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اعتبار بین المللی ایران در سطح نهادهای بینالمللی و سیاستهای منطقهای و همسایگی کرد.
همچنین توانست که با مدیریت پرونده آژانس با پیشدستی، گامهای بعدی آمریکا برای فشارهای ديپلماتيک در بهار و تابستان را تا اندازهای خنثی سازی کرده و نهایتا به این شکل تا حدی توانست جلوی دور سوم جنگ ترکیبی را با پیشدستی بگیرد.
بعد از این، آمریکاییها تا حدی منفعل شدند و پیشنهاد توافق موقتی را دادند که ایران به هیچ عنوان نپذیرفت. در طول دوسال گذشته آمریکایی ها مرتبا پیشنهاد توافق موقتی داشتند که ما هیچگاه نپذیرفتیم. به این دلیل که مهمترین و ارزشمندترین حربه ما، مولفههای قدرت ماست؛ از جمله توقف غنیسازی ۶۰ و ۲۰ درصدی را درخواست میکردند و در قبال اون کمترین میزان امتیاز را پیشنهاد میکردند که چند تحریم بیارزش بود. فلذا نظام به دلیل عدم توازن در آنچه که آمریکا میخواست انجام بدهد، هیچ وقت این پیشنهاد را نپذیرفت. مهمترین مولفه ما غنیسازی ۶۰ درصد هست که طرف غرب را مجبور کرده که رویکرد مذاکره را در پیش بگیرد.
بعد از آن، آمریکایی های به سمت دیگری آمدند و خواستار آن شدند که تبادل زندانیان طی توافقی انجام بشود. این یک عقب نشینی بزرگ برای آمریکاست. آمریکاییها دوسال هست که نمیپذیرند تبادل زندانیان و آزادشدن پولهای بلوکه شده ایران بیرون از چارچوب برجام انجام بشود. گرچه این دو هیچ ربطی به هم ندارد، اما از آنجایی که آمریکاییها نمیخواهند به هیچ عنوان فشار از روی ایران برداشته شود و پولهای ایران آزاد شود، تنها در شرایطی آزادی زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکه شده ما را میپذیرفتند که به برجام و این توافق متصل شود. اما در اردیبهشت و خرداد ماه نهایتا پذیرفتند مسئله تبادل زندانیان و پولهای بلوکه شده ما خارج از چارچوب برجام و هر مذاکره دیگری انجام بشود.
در همین چارچوب مذاکرات دیگری هم در عمان انجام شد. کار تاحدی هم جلو رفت و نزدیک دو میلیارد و ششصد و هفتاد میلیون دلار در عراق آزاد شد. اما دوباره به دلیل زیادهخواهیهای آمریکا در لحظههای آخر، کار متوقف شد.
مطالبه ما نسبت به این زیادهخواهیهای طرف آمریکایی چه بود؟
یک مطلب در حقیقت این است که قرار بود پولها به روشی نظاممند و دارای تضمین آزاد شود و ایران مطمئن شود از اینکه اگر پولها در حساب دیگری رفت، آنجا دوباره بلوکه و قفل نشود. باید در این زمینه ضمانتهایی وجود داشته باشد که آمریکاییها به آن عمل نکردند. منابع غیر رسمی هم بیان میکنند که آمریکاییها در لحظه آخر تعداد زندانیهایی که میخواستند را بیشتر کردند. یعنی خواستند یک نفر دیگر را به این لیست بیافزایید.
بنابراین در معامله مجددا دبه کردند. اما مشخص نیست که گفتگوها به جلو خواهد رفت یا خیر. اما قطعا تا زمانی که پولهای ایران آزاد نشود، هیچ زندانی آزاد نمیشود.
چه افقی را در آیندهی مذاکرات و گفتگوها میبینید؟ به نظر شما گفتگوها در همین سطح، محدود باقی خواهد ماند و یا ممکن است تغییر روندی جدی را شاهد باشیم؟
نه مذاکرهای در کار است و نه توافقی. فقط تبادل زندانیان با پولهای بلوکه شده مطرح است. این هم بستگی به طرف آمریکایی دارد که آیا عقلانیت را پیشه کند و اجازه دهد کار جلو برود یا خیر. تا حالا بارها این اتفاق افتاده که در دقیقه نود، آمریکاییها کارهایی را که باید انجام بدهند، انجام نمیدهند. برای همین، این توافق عقب میافتد.
جدا از بحث آمریکا و گفتگوهای ایران با این کشور، اخیرا رویترز طی گزارشی اعلام کرد که اروپا تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید خواهد کرد. این اتفاق را در کنار بند غروب برجام و رفتار اخیر آمریکا، چگونه تحلیل میکنید؟
این هم یک عقب نشینی دیگر طرف غربی است . اساسا در اکتبر قرار است ۶ قطعنامه سازمان ملل در خصوص تحریمهایی که مربوط به همکاریهای هستهای و موشکی است، لغو بشود. این قطعنامهها تحریمهایی که ممنوعیت صادرات و واردات فناوریهای هستهای و موشکی و هرگونه همکاری در این زمینه با ایران است را شامل میشود. این در شرایطی است که اروپاییها و آمریکاییها هر از چندگاهی از مکانیسم ماشه صحبت میکردند و تصمیم داشتند که مکانیسم ماشه را قبل از اکتبر اجرایی کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی قطعنامهها باز میگشت و تحریمهای سازمان ملل که در سراسر جهان فراگیر است، نسبت به همکاریهای موشکی و هسته ای درباره ایران، مجددا اعمال میشد.
اما برخی اخبار بیان میکنند که اروپایی ها تصمیم دارند تحریمهای شخصی خودشان در اتحادیه اروپا را فقط تمدید کنند. این به این معناست اگر این خبر رویترز صحت داشته باشد و من تاکید میکنم اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، آن وقت آنها به دنبال مکانیسم ماشه و تحریمهای سراسری ذیل قطعنامهها نخواهند رفت، و فقط تحريمهای شخصی خودشان در اتحادیه اروپا و آمریکا رو نسبت به برنامه موشکی ایران را نگه میدارند. اتفاقی که از پیش هم توقع میرفت که آنها انجام بدهند. چون اگر تحریمهای خودشان را هم حفظ نکنند، پرواضح است که نه به ایران تکنولوژی موشکی میدهند و نه از ایران موشک میخرند. نه آمریکاییها و نه اروپاییها. اساسا چه تحریم باشیم چه نباشیم، فناوری موشکی، صادرات فناوری و همکاریهای فناورانه با بلوک شرق و برخی کشورهای دیگر خواهد بود. نه اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا.