تلاش امریکا برای جلوگیری از ظهور قدرت های رقیب

بعد این‌که پیشرفت‌های پی در پی چین این کشور را عملا به یک قدرت بزرگ تبدیل کرده است و آمریکا نمی‌تواند – هر کاری هم که انجام دهد – مانع از ظهور آن شود.

اولین روزی که بحران اوکراین به ورطه عمیقی فرو رفت، مدیریت صنعت بحران ویژگی‌های یک حرکت جنگی را داشت، به عنوان پرده‌ای که پشت آن رویاهای سیطره بر نظم جدید و آینده بین‌المللی نهفته بود. این به هم پیوستگی میان جنگ و نظام بین‌الملل از سوی مقامات و کارشناسان سابق آمریکایی که از آنچه در پشت پرده می‌گذرد مطلع هستند، تصدیق می‌شود.

برخی استراتژیست‌ها باور دارند راهبرد جهانی ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی دچار دستپاچگی بود؛ چرا که فروپاشی شوروی به تحول در نظام بین المللی منجر شد و هم زمان تغییری در راهبرد آمریکا دیده نشد. تغییری که با پایان رویارویی با شوروی سازگار باشد. به این ترتیب که آمریکا همچنان همان معیارهایی را پیگیری می‌کند که از سال 1945 و حتی 1991 آغاز شده بود. نام آن راهبرد برتری است که ادامه تلاش سیاست گذاران خارجی بعد از پایان جنگ جهانی دوم برای ایجاد یک نظام جهانی به رهبری آمریکاست.

از سوی دیگر برخی کارشناسان سیاست خارجی اعتقاد دارند که صعود قدرت‌های جدید بین المللی نتایج زیانباری برای آمریکا خواهد داشت. نخستین آنها این است که هر قدرت بزرگ جدید درصدد سیطره برخواهد آمد و اگر در این امر موفق شود این امر تهدیدی برای امنیت آمریکا خواهد بود. دوم این‌که ظهور یک قدرت بزرگ جدید از نظر تاریخی پدیده‌ای به شمار می‌رود که به عدم ثبات در سطح سیاست جهانی منجر می‌شود. اگرچه این امر مانع از کاهش قدرت در راستای جلوگیری از ظهور چین به ویژه به عنوان یک قدرت بزرگ جدید نمی شود زیرا برخلاف کشورهای اروپایی یا ژاپن، خارج از حوزه نفوذ آمریکا قرار دارد. بعد این‌که پیشرفت‌های پی در پی چین این کشور را عملا به یک قدرت بزرگ تبدیل کرده است و آمریکا نمی‌تواند – هر کاری هم که انجام دهد – مانع از ظهور آن شود.

در برابر این دیدگاه متنوع، برخی از تحلیلگران این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا آمریکا می‌تواند مانع از ظهور قدرت های بزرگ جدید شود و در نتیجه سیطره خود را تداوم بخشد؟

عاطف الغفری

دیدگاهتان را بنویسید