آب محور منازعات غرب آسیا

سید عبدالمجید زواری، مدیر اندیشکده روابط بین الملل

امروزه کمتر منطقه‌ای از جهان است که با بحران‌های زیست‌محیطی دست‌به‌گریبان نباشد. گرم شدن کره زمین، بحران آب، خشک‌سالی و… کشورهای مختلف را با چالشی پیچیده مواجه کرده است که تحت تأثیر آن مسائل زیست‌محیطی به دغدغه غالب مردم بدل شده است.

مقاله ای قدیمی مربوط به حدودا سال 95

بر اساس آمار سازمان ملل تا سال 2020 حدود دوسوم مردم جهان با کمبود آب مواجه خواهند بود. تحت تأثیر این عامل پیش‌بینی می‌شود حدود یک‌سوم زمین‌های زراعی جهان هم به علت شوری مفرط قابلیت کشت خود را از دست بدهند. این بدین معنی است که رقابت بر سر دستیابی به منابع آبی به یکی از مهم‌ترین پیشران‌های مهم جنگ‌ها بدل می‌شود و به عاملی مؤثر بر سر تقویت گروه‌ها و اقدامات تروریستی بدل می‌شود. بدین ترتیب تغییرات آب و هوایی با ظاهر شدن به‌عنوان تهدیدی جهانی می‌تواند امنیت کل جهان را به چالش بکشد.

منطقه غرب آسیا نیز از این امر مستثنی نبوده و ظهور نخستین تمدن‌های جهان در کنار رودهای بزرگ آن گواهی از اهمیت آب در این زمینه است. بااین‌حال به دلیل موقعیت گرم و خشک منطقه و محدودیت منابع آبی، از همان ابتدا رقابت‌های جدی بر سر بهره‌مندی بیشتر از آن‌ها در جریان بود و بیش از پنج هزار سال است که آب به موضوع اصلی بسیاری از مناقشات و درگیری‌ها بدل شده است.

یکی از معروف‌ترین جنگ‌های آب جهان مربوط به سال 2025 پیش از میلاد است که دو شهر سومری اوما و لاگاش[1] بر استفاده از حق آبه دجله و فرات سال‌ها با یکدیگر جنگیدند و حکاکی‌های سنگی که از آن دوران به‌جای مانده است تصویر لاشخورهای در حال پروازی را نشان می‌دهد که سر بریده سربازان را به دندان گرفته‌اند. شاید به همین دلیل بود که کوروش پادشاه امپراتوری ایران، با درک عمق خطر خشک‌سالی، طی دعای معروف خود، خواهان در امان ماندن کشور خود از سه خطر دروغ، خشک‌سالی، و دشمن شد.

در دوران معاصر نیز تحت تأثیر عواملی همچون رشد جمعیت، رشد شهرنشینی و خشک‌سالی‌های پیاپی، موضوع محدودیت منابع آبی و رقابت بر سر دسترسی به منابع بیشتر بیش‌ازپیش پررنگ شده است و مرور جنگ‌های نیم‌قرن گذشته نشان می‌دهد که آب یکی از اهداف پیدا و پنهان درگیری‌های معاصر منطقه بوده است. بر اساس آمار، رژیم صهیونیستی از بدو پیدایش تاکنون 46 بار به کشورهای دیگر تعدی کرده است که 40 مورد آن به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به آب مرتبط بوده است و تعیین راهبرد سلطه بر نیل تا فرات، به‌خوبی اهمیت آب را در استراتژی‌های مؤسسان این رژیم را نشان می‌دهد. آب دزدی پیاپی از رودخانه‌های مرزی اردن و سوریه، اشغال بلندی‌های جولان و پیگیری طرح انتقال آب ترکیه به سرزمین‌های اشغالی، ازجمله مواردی هستند که رژیم صهیونیستی برای فائق آمدن بر بحران بی‌آبی خود دنبال کرده است

جنگ هشت‌ساله ایران و عراق از دیگر مواردی است که به بهانه اختلاف بر سر حقوق مالکیت و بهره‌برداری از رودخانه اروند، منطقه را در کام جنگی ویرانگر فرو برد. اختلاف ایران و افغانستان بر سر هیرمند و همچنین اختلاف ترکیه، عراق و سوریه بر سر بهره‌برداری از رودهای دجله و فرات نیز این کشورها را تا مرز جنگی تمام‌عیار سوق داد.

جنگ‌های خونین کشورهای منطقه بر سر آب، در حالی است که تحت تأثیر پدیده گرم شدن زمین، کاهش بارندگی و خشک‌سالی‌های پیاپی پیش‌بینی می‌شود تا سال 2025 اغلب کشورهای منطقه ازجمله ایران با پیامدهای بحران بی‌آبی دست‌وپنجه نرم کنند. در چنین شرایطی طبیعی است که رقابت بر سر دسترسی و بهره‌برداری از آب‌های سطحی و زیرزمینی به‌ویژه در مناطق مرزی و مشترک افزایش‌یافته و این موضوع به عاملی برای بی‌ثباتی و بروز درگیری‌های خشونت‌آمیز در مناطق مورد مناقشه بدل می‌شود.

بدین ترتیب بحران آب و خشک‌سالی در غرب آسیا، طی یک فرآیند چند سطحی، سبب می‌شود با تخریب جنگل‌ها و مراتع روند بیابان‌زایی در منطقه تسریع شده و این موضوع نیز به‌نوبه خود با کاهش محصولات کشاورزی، افزایش قیمت مواد غذایی، رکود اقتصادی، بیکاری و گسترش فقر را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر به‌واسطه رشد فزاینده جمعیت و گسترش شهرنشینی در این جوامع، تقاضا برای مواد غذایی، آب و انرژی دائماً در حال افزایش است که با توجه به بافت فقیر و توسعه‌نیافته اغلب این جوامع، موجب تشدید نابرابری و به حاشیه رفتن هر چه بیشتر گروه‌های فرودست می‌شود. درنتیجه پیامدهای تشدید رقابت بر سر منابع آب، غذا و دیگر منابع حیاتی، به شکل اعتراض و شورش‌های اجتماعی و جنگ ظهور کرده که به‌نوبه خود گسترش خطر تروریسم و نهایتاً مهاجرت‌های گروهی را در پی خواهد داشت.

وضعیت آشوبناک منطقه غرب آسیا در سال‌های اخیر نمونه خوبی از پیامدهای ناگوار بحران‌های زیست‌محیطی بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشورهاست. بر اساس مطالعات انجام‌شده مجموعه اعتراض‌های سراسری که تحت عنوان بیداری اسلامی از آن‌ها یاد می‌شود، عمدتاً در کشورهایی رخ داده است که طی چند سال اخیر به‌شدت با بحران خشک‌سالی دست‌به‌گریبان بوده‌اند و نارضایتی از رکود اقتصادی، بیکاری و افزایش قیمت مواد غذایی، به شکل‌گیری اعتراض‌های اجتماعی علیه حکومت دامن زده است.

عملکرد گروه داعش نمونه دیگری از به صدا آمدن زنگ جنگ‌های آبی در منطقه است. مطالعه عملکرد و مناطق تحت اشغال تروریست‌های تکفیری نشان می‌دهد اغلب اقدامات آن‌ها در مناطق آب خیز دو کشور عراق و سوریه انجام‌شده است و این گروه با تسلط بر سدها، رودها و منابع آبی کشورها تلاش می‌کند آینده منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. اشغال سدهای رقه، دیر الزور، العظیم واقع در دیالی، حدیثه در رمادی، طبغه به‌عنوان بزرگ‌ترین سد برق‌آبی سوریه و تهدید داعش به قطع آب و یا انفجار سدها ازجمله مواردی است که از آغاز جنگ آب و رقابت گروه‌های مختلف برای تسلط بر منابع آبی منطقه خبر می‌دهند.

بدین ترتیب بررسی پیامدهای عملکرد داعش در منطقه، دورنمای مخوفی از آینده بحران آب در منطقه به نمایش می‌گذارد. سرزمینی سوخته که به‌واسطه بحران‌های پیاپی تمامی زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی خود را ازدست‌داده است و فقر، بیکاری، تروریسم، نسل‌کشی، قتل، فحشا، جنگ و غارت، چاره‌ای جز مهاجرت‌های گسترده گروهی به مناطق برخوردارتر و امن‌تر نمی‌گذارد. مهاجرت‌های گسترده آوارگان کشورهای منطقه به مناطق دیگر به‌ویژه اروپا، نمونه‌ای از واقعیت‌های است که نه‌تنها کانون‌های بحران بلکه کل منطقه و حتی جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

با توجه به شرایط فوق بحران آب به‌عنوان پیشرانی مؤثر می‌تواند با گسترش فقر و نابرابری زمینه لازم برای گسترش جرم و جنایت و گرایش افراد به گروه‌های تروریستی را فراهم کند. ازاین‌رو دولت‌ها و جوامع در وضعیت شکننده‌ای قرار گرفته‌اند که برای تأمین نیازهای شهروندان خود، ناگزیر باید به رقابت با دیگر ذینفعان و کنشگران بپردازند.

در چنین شرایطی چگونگی دسترسی و بهره‌برداری از آب‌های مرزی، اغلب موضوعی تنش‌زا است و هر یک از طرفین تلاش می‌کنند با اقدامات مختلفی همچون سدسازی و یا انحراف مسیر رودها، نسبت به بیشینه کردن سهم خود از منابع آبی اقدام کنند. چنین وضعیتی فشارهای زیادی را بر ذینفعان وارد می‌کند که می‌تواند تا مرز درگیری‌های مسلحانه بین دو کشور و یا حتی دو ایالت و استان مجاور پیش رود و ناخواسته نخستین گام برای تحقق سناریوی سرزمین سوخته رقم بخورد.

پیامدهای بحران بی‌آبی در ایران

مطالعات اقلیم‌شناسی حاکی از آن است که با توجه به قرار گرفتن ایران در مناطق خشک، خشک‌سالی به تهدیدی جدید برای آینده کشور بدل شده است و این وضعیت به‌قدری بغرنج است که برخی کارشناسان معتقدند با ادامه روند کنونی، تا بیست سال آینده ایران به سرزمینی غیرقابل سکونت بدل خواهد شد. بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده طی سال‌های آینده به‌طور میانگین دمای هوا 3 تا 5 درجه افزایش‌یافته و بارش باران نیز ده درصد کاهش خواهد یافت. این موضوع به همراه پیامدهای سیزده سال خشک‌سالی به معنی آن است، ایران با ورود به مرحله سوم خشک‌سالی و خشک‌سالی هیدرولوژی، در آستانه از دست دادن تمامی سفره‌های زیرزمینی خود است. چنین وضعیتی سبب می‌شود علاوه بر خشک شدن قنات‌ها و  چشمه‌ها، بسیاری از رودها از حالت دائمی به شکل فصلی درآیند که برآیند همه آن‌ها غیرقابل زیست شدن بسیاری از روستاها و مناطق و مهاجرت هرچه بیشتر به شهرهای بزرگ و درنتیجه تشدید فشار بر منابع دیگر مناطق و بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است. پدیده‌ای که پیامدهای عمیقی بر توسعه و آینده کشور خواهد داشت و بسیاری از ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.

به‌طور کلی پیامدهای ناشی از بحران خشک‌سالی و بی‌آبی در سه گروه زیست‌محیطی، اجتماعی/اقتصادی، و امنیتی دسته‌بندی می‌شوند که هر یک از آن‌ها با تأثیر متقابل بر یکدیگر می‌توانند زمینه‌ساز رویدادها و پدیده‌های جدید شوند.

چالش‌های زیست‌محیطی

کاهش میانگین بارندگی در سال‌های اخیر و خشک‌سالی‌های پیاپی، سبب شده به دلیل عدم پرداخت حق آبه رودها، دریاچه‌ها و تالاب‌ها، شاهد  یکی از سریع‌ترین روندهای تخریب اکوسیستم و منابع طبیعی منطقه باشیم. از سوی دیگر به دلیل برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی شاهد خشک‌سالی‌های طولانی‌مدت، گسترش فزاینده بیابان‌ها، نشست زمین و پدیده ریزگردها هستیم. این در حالی است که ادامه این روند افزایش دما و درنتیجه تسریع و تشدید خشک‌سالی را در پی خواهد داشت که به‌نوبه خود می‌تواند مرگ بسیاری از گونه‌های جانوری، گیاهی و یا زیست‌گاه‌های طبیعی را در پی داشته باشد. برآیند چنین موضوعی گسترش بیابان‌ها و تشدید پدیده ریزگردها است که تسری آن از مناطق غربی به تهران و مناطق مرکزی کشور، نشانه‌ای از عمق خطری است که ایران را تهدید می‌کند.

چالش‌های اجتماعی/اقتصادی

پیامدهای کمبود منابع آب، گسترش بیابان‌ها و پدیده ریزگردها، به‌تدریج شهروندان مناطق بحرانی را به این نتیجه می‌رساند که برای زندگی بهتر به مناطق برخوردارتر و امن نقل‌مکان کنند. پیامدهای این موضوع سبب می‌شود تا علاوه بر ورود سیل مهاجران به کلان‌شهرهایی همچون تهران و تشدید بحران آلودگی هوا، تمرکز جمعیت و فشار بر منابع طبیعی منطقه، مناطق مهاجر فرست نیز به دلیل فقدان نیروی کار و خروج سرمایه با بحران‌هایی همچون گسترش رکود، بیکاری و درنتیجه فقر بیشتر دست‌وپنجه نرم خواهند کرد. چنین وضعیتی طی چرخه باطلی از تسلسل، افزایش مهاجرت، کاهش سرمایه‌گذاری و گسترش فقر در این مناطق را در پی خواهد داشت که برآیند آن خلوت شدن مناطق مرزی و افزایش تراکم در شهرهایی همچون تهران خواهد بود.

چالش‌های امنیتی

تحت تأثیر چالش‌های زیست‌محیطی، محدودیت منابع آبی و گسترش فقر، به‌تدریج نارضایتی از دولت افزایش‌یافته و زمینه لازم برای فعالیت گروه‌های معاند، جنبش‌های قومی، و یا گروه‌های تجزیه‌طلب فراهم می‌شود. این موضوع در کنار نارضایتی و یا کاهش عدم پایبندی به حاکمیت کلی نظام، هزینه دولت را در برقراری امنیت در این مناطق افزایش خواهد داد. از سوی دیگر امنیت شکننده به معاندان امکان می‌دهد در فرصت مناسب، زمینه شورش و اعتراض‌های گسترده به ساختارهای دولتی را فراهم کنند که نتیجه آن تداوم و گسترش روزافزون این چالش‌ها و ظهور بحران‌های جدید است.

 استان ذی قار عراق فعلی

در طول سی سال گذشته، هفتاد درصد منابع آب زیر زمینی کشور مصرف شده است و در شرایط فعلی نیز بیش از نود درصد (دو برابر حد مجاز) ریزش های سالانه را مصرف می شود.

دیدگاهتان را بنویسید