پدیده چشمگیرِ توافق ایران و عربستان سعودی به میزبانی پکن، نه نقش چین، بلکه اعتماد به نفس رو به رشد سعودی هاست. برخلاف آنچه ادعا می شود، عادی سازی روابط سعودی – ایران، یک آشتی نیست. در واقع هنوز هم ریاض تهران را یک تهدید می بیند. اما برخلاف گذشته، که ریاض ایران را یک حریف سرسخت کنترل ناپذیر می دید، این عادی سازی نشان می دهد که اکنون، سعودی ها ایران را تهدیدی قابل مدیریت می بینند.
ایران هنوز هم در عراق، سوریه، لبنان و یمن کارهایی انجام می دهد که ریاض دوست ندارد اما سعودی ها همچنین می فهمند که رهبران جمهوری اسلامی با اعتراضات گستره شهروندان ایران، بویژه زنان جوان، دست به گریبانند. از این گذشته، این اعتراضات، پدیده ای است که می تواند به عربستان هم سرایت کند. هرچند که در گذشته، عربستان دلایلی برای هراس از ایران داشته اما هیچ علاقه ای به سقوط حکومت ایران توسط یک جنبش مخالف مردمسالار از جنس جدید ندارد چرا که یک دگرگونی مردمسالار، نیروهای دمکراتیک مخالف در عربستان سعودی و دیگر حاکمیت های خودکامه عرب را هم بر می انگیزد، همان گونه که انقلاب 1979، نیروهای اسلامگرا در این کشورها را برانگیخت. ریاض ترجیح می دهد که از خیزش چنین نیروهایی در داخل پادشاهی جلوگیری کند و مجبور به سرکوب پرهزینه، پردردسر و نامطمئن این نیروها نشود.
یک انگیزه دیگر ریاض در عادی سازی روابط با تهران هم شاید این باشد که از بنیامین نتانیاهوی شدیدا ضدایران و احتمال حملات اسرائیل به سایت های هسته ای ایران فاصله بگیرد. با عادی سازی روابط با تهران، شاید سعودی ها این پیام را به اسرائیل می دهند که از چنین حملاتی حمایت نخواهند کرد.
رقابت سعودی – ایرانی برای نفوذ در سوریه، لبنان، عراق و یمن با از سرگیری روابط دیپلماتیک و دیدار مقام های سعودی و ایرانی به پایان نخواهد رسید. در واقع اخبار مربوط به احتمال بهبود روابط میان عربستان و بشار اسد، چه بسا که نشانه ای از آشتی ایران و عربستان نباشد بلکه از ادامه رقابت شان حکایت کند.
اینکه اراده سعودی ها به عادی سازی با ایران و سوریه، چه دستاوردی برای ریاض خواهد داشت، هنوز نامشخص است اما آنچه روشن است اینکه، در حالی که ایالات متحده آمریکا و اسرائیل بر جلوگیری از قدرتمندتر شدن ایران تمرکز دارند، عربستان سعودی بیشتر بر مدیرت تهدیدها و فرصت هایی تمرکز دارد که ممکن است از نقطه ضعف های ایران حاصل شود.