روز گذشته یک تغییر مهم در دولت سیزدهم اتفاق افتاد. «یوسف نوری» که سکاندار وزارت آموزش و پرورش بود استعفا کرد و «رضا مراد صحرایی» سرپرست این وزارتخانه شد. نکته مهمی که در دولت سیزدهم رخ داد ترمیم کابینه بود که ممکن است این موضوع با برخی از وزرایی که کارآمدی چندانی ندارند و افکارعمومی نیز انتقاداتی نسبت به نحوه مدیریت آنان دارند، ادامه یابد.
ترمیم کابینه در دولت رئیسی نشان میدهد که سمت و سوی این تغییرات به سمت اصلاح و تغییر مثبت است. دو نکته اساسی در این تغییرات این است که اولا تغییرات با آرامی و به طور هدفدار انجام می شود و تغییرات از نوع سخت نیست. از سوی دیگر این تغییرات باعث شده تا کابینه قویتر شود و نقاط ضعف مدیریتی که بوده است ترمیم شود. با این حال به نظر می رسد دولت خصوصا در حوزه معاونان وزراء و مدیران میانی بایستی ازنیروهای فعال و با اراده تری استفاده کنند.
متاسفانه در وزارت آموزش و پرورش مسائلی مورد توجه بود که دشمنان نیز برای رسیدن به مقاصد خود بر روی آن تمرکز کرده بودند و مسئله مسموم سازی دختران دانش آموز به خوبی گواه این ماجراست. اما نکته مهم نوع مدیریت قوی است که نه تنها با مشکلات مقابله کند بلکه فضا را به گونهای هدایت کند که در برابر مشکلات و دسیسه ها سد دفاعی داشته باشد. این درحالی است که متاسفانه برخی مدیریتها خود بوجود آوردنده مشکلات هستند که مسئله عدم پرداخت به موقع حقوق معلمان در پایان سال گذشته یکی از این موارد بود که خود نشان داد که کابینه دولت در بخش آموزش و پرورش نیاز به ترمیم دارد.
دولتها از بخشهای مختلفی تشکیل شده اند که به عنوان یک سیستم باید به ساماندهی امور بپردازند اما نکته اساسی آنجاست که اگر یکی از این ارکان به خوبی کار نکند، ممکن است ضعف کارآمدی آن عملکرد کل سیستم را تحت شعاع خود قرار دهد و کارهای مثبت در کابینه دیده نشود. از این رو ترمیم کابینه یک اصل اساسی برای کارآمدی کلی یک سیستم و بویژه دولتهاست.
هر چند که این ترمیم در برخی از جاهای دیگر نیز ضرورت یافته است و به طور مثال در بخش ورزش شاهد مشکلاتی هستیم که این اواخر نیز با حذف تیم پرطرفدار استقلال تهران از یک رقابت بین المللی خود را به خوبی نشان داد. هر چند که در گذشته نیز دولت با تغییر حتی وزیر سعی کرده است که این ترمیم را به خوبی انجام دهد. خصوصا در برخی از بخشها که حاشیه بیشتر از متن و فرع بیشتر از اصل مطرح میشود به نظر می رسد که بایستی ارزیابی های لازم برای تغییر یا ترمیم صورت گیرد.
اما نگاهی که به ترمیم حوزه مدیریت دولت باید داشت تنها شامل مدیریت های بالادستی و کابینه اصلی دولت نمیشود؛ بلکه بویژه در حوزه مدیران میانی که بار سنگینی کار مدیریتی دولت بر دوش انان است نیز باید این ترمیم به خوبی صورت گیرد که دولت بتواند چابک و فعال شود. در این راستا متاسفانه در برخی از بخشهای اجرایی دولت دیده می شود که مدیران کهنه کار گذشته هنوز مسند امور را بر دست دارند و نه تنها تغییری در کارها ایجاد نکردهاند بلکه همان رویه گذشته که خصوصا در دولت گذشته داشتند را ادامه داده اند.
مجتبی یوسفی نماینده اهواز در این باره بیان می کند: «الان بعضی از استانداران به شدت ضعیف هستند، بعضی از وزرا باید جای خود را به افراد قویتری بدهند و برخی معاونان وزرا نیاز است که تغییر کنند.»
همانطور که این نماینده مطرح می کند برخی از معاونان وزرا تغییر نکرده اند و باید جای خود را به افراد قوی تر بدهند تا امور بهتر انجام شود. معاونان با توجه به اینکه کارها در وزارتخانه ها تقسیم می شود و به طور تخصصی تری انجام می پذیرد بسیار مهم هستند.
جالب است که برخی از رسانهها سعی دارند که این موضوع را سیاسی جلوه دهند اما نکته مهم در اصلاح بخش مدیریتی دولت میزان کارآمدی آنان برای هدایت امور اجرایی دولت برای رسیدن به اهداف تعیین شده است. درسال جاری که موضوع مهار تورم و رشد و رونق تولید داخلی به عنوان یک هدف مهم تعیین شده است، باید مدیرانی پای کار باشند که در تحقق این امر مهم هم دغدغه مند بوده و اراده کامل داشته باشند و هم در حوزه اجرا با ابتکار عمل نقاط مختلف مدیریتی را فعال سازی کرده و به بهره وری کامل در جهت رسیدن به هدف مذکور برسانند.
در دولت قبل کرختی و روزمرگی مدیران باعث شده بود که مشکلات بسیاری در کشور بوجود بیاید و در برخی از بخشها با انباشت مشکلات به سبب عدم کارایی لازم مدیران روبرو بودیم. این درحالی است که مدیران روزمره نمی توانند مسائلی که اغلب مسائل نو به نو و تازهای و با پیچیدگی های خاصی همراه هستند را ساماندهی کنند. در این راستا اگر ابتکار عمل لازم وجود نداشته باشد ممکن است مسئله ای طبیعی به یک مشکل حاد تبدیل شود و قطعا مسائل نو راه حل های جدید را می طلبند. از این رو مدیریت به روز و کارآمد باید وجود داشته باشد و از مدیریت روزمره باید فرد رها شده و به مدیریت استراتژیک و راهبردی و برای رسیدن به هدف مهم و کلی دولت تبدیل شود. تبدیل مدیر روزمره به مدیر روزآمد و راهبردی نیز بسیار مهم و حیاتی است که ترمیم کابینه دولت باید در این حوزه انجام شود.
همچنین نکته دیگر این است که انتظار مدیریتی از دولت سیزدهم بالاست و هم مشکلات انباشته شده نیازمند یک فعالیت بیشتری خصوصا در حوزه مدیران میانی دارد. بنابراین مدیریت امروز طلب میکند که نگاه میان مدتی به امور برای رفع سریع مشکلات باشد و در بلندمدت نیز اهداف خاصی دنبال شود و مدیرات در جهت مشارکت عموم برای انجام امور باید برنامه داشته باشند.