مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی خود در حرم حضرت ثامن الحجج نقاط قوت و ضعف نظام را برشمردند. در بحث نقاط ضعف آنچه پررنگ شد مدیریت اقتصادی کشور و در همان قالبِ مدیریت روابط اقتصادی و تجاری خارجی کشور بود.
به نقل از ابتکار ایران، روابط اقتصادی و تجاری کشور با چه مشکلاتی روبروست؟ چرا در دولتهای مختلف علیرغم تغییر نگاهها مشکلات بنیانی روابط مذکور باقیمانده و حتی تشدید می شوند؟
روابط اقتصادی خارجی متولی پاسخگو ندارد و به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود. یک وزیر باید در مورد کلیه امور مرتبط با روابط اقتصادی خارجی در مقابل مجلس و رهبری پاسخگو باشد.
مهمترین ابزار در اختیار برای مدیریت روابط اقتصادی خارجی کشور، سفارت خانه های ایران در سایر کشورها و سفارتخانه های خارجی در ایران هستند. این مهمترین ابزار، در اختیار بخش سیاسی است. نگاه بخش سیاسی هم به این ابزار از جنس بازی قدرت و تقسیم قدرت است. بخش سیاسی نه تنها اجازه نمی دهد بخشهای اقتصادی و اولویتهای اقتصادی در انتخاب سفرا و دیپلماتها دخالت داشته باشند بلکه حتی اجازه نمی دهد ارتباطی زنده و مستمر بین سفارتخانه ها و بخشهای متولی روابط اقتصادی خارجی برقرار شود.
اطلاعات حیاتی بخش اقتصادی و تصمیمات و اظهارات مقامات در تبادل نظر با طرفهای خارجی در اختیار بخشهای غیر متخصص سیاسی است و آنها صرفا بر اساس درک خود و البته با نگاه به سیستم سهمیه بندی قدرت، این اطلاعات را به صورت قطره ای توزیع می کنند.
بخش سیاسی دولت نه فقط حاضر نیست تولی گری اقتصادی خود را به بخش خصوصی و مردم واگذار نماید بلکه حتی حاضر نیست ساز و کاری را برای ارتباط و خدمت رسانی حداقلی بخشهای مختلف و پراکنده اقتصادی خود با مردم و فعالان بخش خصوصی ایجاد نماید.
و...
حداقل در حوزه روابط اقتصادی خارجی مشکل اصلی به بخشهای سیاسی و گروهها و نحله های سیاسی دولت و کشور بر می گردد. مجموعه هایی که فکر می کنند می توانند همچنان متکی بر منابع مالی نفتی، هم متولی روابط اقتصادی خارجی کشور باشند و هم از این طریق به توزیع منابع بین گروههای سیاسی و ایجاد توازن بین آنها بپردازند. این طیفها همه بر سر توزیع ثروت اقتصادی موجود (حاصل از نفت و فرآورده های مرتبط) با یکدیگر رقابت دارند و اصلا تولید ثروت دغدغه آنها نیست.
مثلا در مورد رابطه با چین بیشترین دغدغه آنها چگونگی توزیع منابعی است که از طریق صادرات مواد اولیه و یا شبه اولیه به آن کشور ایجاد می شود و از اساس به فکر تولید ثروت برای کشور از طریق بهره مندی از ابزارها و مزیت های در اختیار، در روابط با چین نیستند. بطور مثال جذب سرمایه از چین اصلا اولویت این طیفها نیست و از طریق بستن و انحصاری کردن اطلاعات، از کار انداختن ابزارها و نهایتا انتخابهای غلط خود حتی اجازه نمی دهند تحرکی حداقلی در این حوزه انجام شود.
آیا امیدی هست؟ بله مشروط به اینکه گروهها و طیف های مسلط سیاسی از همه جناح ها باور کنند که دیگر منبعی برای توزیع وجود ندارد و دولت و بخشهای سیاسی آن باید به جای ایفای نقش توزیع کننده ثروت ، به حامی و خدمتگزار تولیدکنندگان ثروت تبدیل شوند.