در مقاطع زمانی گوناگون، مفاهیم مبتنی بر نظام اندیشه ای اندیشمندان و تغییر مناسبات سیاسی و اجتماعی، می توانند دچار تطورهای محتوایی و انگاره ای شوند. تطوراتی که نه به معنای حذف معانی قبلی، بلکه به معنای تکمیل و تقریری جدید از آن مفهوم است.
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود تقریری از مفهوم ارتجاع ارائه دادند که شاید بتوان گفت تا قبل از این سخنرانی، ارتجاع و مرتجعین در ادبیات مصطلح تاریخ سیاسی ما چه در دوران قبل از انقلاب و چه در دوران بعد از پیروزی انقلاب، معانی متفاوت دیگری را تصویر می کرد.
مطابق با تقریر رهبر انقلاب می توان پنج دسته را در زمره مرتجعین داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران تعریف کرد. پنج دسته ای که از خاستگاه های مختلف گفتمانی روییده اند اما همه یک مخرج مشترک دارند؛ ارتجاعی نگریستن به مشکلات امروز و فردای جمهوری اسلامی ایران. از این رو در ادامه صورت بندی نگارنده از این پنج دسته به شرح ذیل است.
1- جریان برانداز داخلی و خارجی؛ اینان جمهوری اسلامی را نظامی به بن رسیده دانسته و مسیر اصلاح وضع موجود را فقط و فقط در براندازی و نابودی اصل و اساس سیستم سیاسی می دانند. راه حل آنان انقلاب است و اعتقاد دارند که دیگر اقدامات رفرمیستی جواب نمی دهد. جریان اصلی این دسته، در خارج از کشور و پادوهای اقلی آنان در داخل حشر و نشر می کنند. ردپای آنان را می توان در بهائیت و منافقین تا سلطنت طلبها و گروه های تجزیه طلب و میرحسین موسوی و برخی اصلاح طلبان فراری جست و جو کرد.
2- جریان استحاله طلبان وطنی؛ دسته دوم مرتجعین جمهوری اسلامی را کسانی شکل می دهند که قائل به تجدید نظر در مبانی اصلی فکری و اصولی جمهوری اسلامی هستند. این جریان راه حل را در تجدیدنظرطلبی دینی و ایدئولوژیک می داند و شاید بتوان نقطه اوج عملکرد اینان را دوره دوم خرداد دانست. دوره ای که با قاطعیت می توان گفت اصولی از اصول گفتمان انقلاب نبود که این جریان آن را شخم نزند! این گروه جمهوری اسلامی را می خواهد اما تهی از سیرت با حفظ صورت. ساخت حقوقی را حفظ میکند اما ساخت حقیقی را نابود.
به تعبیر رهبر انقلاب یک جمهوری اسلامی تقلبی را می خواهند که حتی بالای سر آن یک معمم نشسته است اما بی هویت. پس از دیدن آنان راه حل وضع موجود در عقب گرد و تجدید نظرطلبی و استحاله ارزشی جمهوری اسلامی است.
3- جریان تکنوکرات غرب باور؛ این جریان ارتجاعی برای عبور از مشکلات و بحران های سیاسی و اقتصادی موجود یک نسخه بیشتر ندارد. هضم شدن در هاضمه نظام جهانی. اینها باور دارند که جمهوری اسلامی اگر تن به نسخه های لیبرالی و نئولیبرالی در حوزه اقتصاد و تنش زدایی و کوتاه آمدن در پرونده های هسته ای و موشکی و منطقه ای و… در حوزه مسائل سیاسی ندهد، دیگر راه حلی وجود ندارد و مسیر فعلی به بن بست ختم خواهد شد. اینها چاره را در برجام و fatf و سند2030 و… می دانند. راه حلی تکراری و بارها رفته شده. راه حلی که اوج آن را در دولت حسن روحانی شاهد بودیم.
4- جریان انقلابی های خسته و پشیمان؛ این افراد عمدتا کسانی هستند که مدتی در کنشگری سیاسی و اجتماعی بالاترین میزان و حد آن را تجربه کرده و بعد از گذشت دوره ای پشیمان و منفعل شده اند. سوپر انقلابی هایی که عمدتا یا به علت برخوردهای امنیتی و قضائی که با آنان شده و یا به علت اختلاف تحلیل پیدا کردن میان باورهای خود و تشخیص های رهبری و حاکمیت دچار بن بست گفتمانی میشوند.
در طول یک دهه گذشته با این تیپ از افراد بارها مواجه بوده ایم. کسانی که هر کدام در یک بزنگاه بخصوص چپ کرده اند و ریزش. عده ای سر ماجراهایی چون رد صلاحیت احمدی نژاد و پذیرفتن برجام توسط نظام و عده ای دیگر بعد از تعریف های رهبری از آقای آملی لاریجانی و موافقت با مصوبه بنزینی. این افراد خود را بازیخورده دانسته و عمر خویش را تلف شده می دانند و انفعال را تجویز می کنند. شاید حیا کنند و نگویند، اما نظام را به بن بست رسیده می دانند و عاقبتش را محکوم به شکست.
5- جریان انقلابی های صرفا نق زن؛ این گروه نه شانه به زیر بار مسئولیت میدهد و نه تخصصی دارد که مبتنی بر آن برای حل مسائل نسخه ای طرح و تجویز کند.اغلب افرادی هستند که در فضای مجازی گلخانهای بار آمده اند و از امر حکمرانی فهم و درک دقیقی نیز ندارند. عموما حرف ایجابی مشخصی ندارند. صرفا معترض اند. خود را طلبکار جمهوری اسلامی میدانند و نه بدهکار. جملگی مساله مشخصی ندارند که در پی حل آن برآیند. خود را با نیش و کنایه و طعنه زدن ارضا می کنند و تمام.
این جریان ضربه زننده ترین گروه به دلسوزان و جوانان و منتقدینی هستند که سالها در حوزه های مهم حکمرانی مطالعه داشته اند و دهها راه حل برای عبور از وضع در چنته دارند و دست به مطالبه گری می زنند اما صدایشان شنیده نمی شود؛ چرا؟چون محافظهکاران آنان را هم ردیف جماعت نق زن کرده اند.