اگر از جمله کاربران فعال در فضای مجازی باشید، بدون شک طی چند سال اخیر در گوشه و کنار شبکههای اجتماعی، با کاربران عمدتاً جوانی روبهرو شدهاید که به زبانهای فارسی و عربی در رابطه با زندگی شخصی و اجتماعی خود در اراضی اشغالی فلسطین تولید محتوا میکنند و از عشق و علاقهشان به ایران و دیگر کشورهای اسلامی سخن میگویند!
این کاربران در واقع آواتار هستند؛ یعنی برای رسیدن به یک هدف مشخص، ماسک مخاطبپسندی را به چهره زدهاند تا هویت واقعی آنها قابل تشخیص نباشد. این آواتارهای صهیونیست در شبکههای اجتماعی پرمخاطب، مانند اینستاگرام، توئیتر، فیسبوک، تیکتاک و حتی اپلیکیشنهای آموزش زبان حضور فعالی دارند و عمدتاً مدعی اصالتی غیر صهیونیست هستند! مانند کاربری به نام «اُسنات» که در حساب توئیتریاش مدعی شده است، پدر و مادربزرگش متولد ایران هستند و به همین دلیل عاشق ایران است! او همچنین مدعی شده است، به اصالت ایرانیاش افتخار میکند!
بد نیست بدانید که اُسنات و هزاران آواتار صهیونیست فعال در فضای مجازی در واقع اعضای یگان فضای مجازی و دیپلماسی دیجیتال رژیم صهیونیستی هستند و کار ویژه اصلی محول شده به آنها نفوذ و تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای اسلامی، به ویژه «جوانان» است؛ چرا که بر اساس آمارهای رسمی، امروزه جوانان بیش از 60 درصد جمعیت کشورهای اسلامی را به خود اختصاص دادهاند و دیر یا زود در پستها و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی کشورشان جایگزین نسل قبل خود شده و کنترل جوامعشان را بر عهده خواهند گرفت؛ از این رو رژیم صهیونیستی از هم اکنون در تلاش است با برقراری ارتباط مستقیم و جنگ روانی و شناختی پیشدستانه، حساسیت رهبران آینده جهان و خاصه کشورهای اسلامی را نسبت به ماهیت جنایتکار و نامشروع خود برطرف کند.بر اساس اطلاعات افشا شده در رابطه با یگان فضای مجازی و دیپلماسی دیجیتال رژیم صهیونیستی، این تشکیلات تحت هدایت و فرماندهی «اداره دیپلماسی دیجیتال وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی» و همچنین «سازمان ضد اطلاعات ارتش اسرائیل» موسوم به «آمان» فعالیت میکند. البته اداره دیپلماسی دیجیتال وزارت خارجه رژیم صهیونیستی خود تابع یک سازمان اطلاعاتی ویژه با عنوان «مرکز تحقیقات سیاسی» است که مسئولیت آن پشتیبانی اطلاعاتی از مأموریتهای وزارت امور خارجه است؛ لذا با توجه به ماهیت اطلاعاتی سلسلهمراتب فرماندهی این یگان، آواتارهایی، مانند اُسنات شهروند عادی، خبرنگار، دوستدار محیط زیست و فعال حقوق بشر نیستند؛ بلکه در واقع جاسوس و افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به شمار میآیند و وظیفه اصلیشان نفوذ در افکار عمومی دیگر کشورهاست.
افرادی که به عضویت یگان فضای مجازی و دیپلماسی دیجیتال در میآیند، پس از سپری کردن دورههای تخصصی رسته اطلاعات، در حوزه زبان و فرهنگ جامعه هدف خود نیز تحت آموزش قرار میگیرند و در نهایت موظف میشوند که صفحات مجازی گوناگونی را به زبانهای رایج در جهان اسلام به ویژه فارسی و عربی راهاندازی کنند تا از طریق این صفحات امکان برقراری ارتباط با مخاطبان کشورهای هدف را داشته باشند؛ چرا که ارتباط با افکار عمومی دیگر کشورها امکان پیشبرد سیاستهای روانی و رسانهای مطلوب رژیم، از جمله حساسیتزدایی نسبت به مسئله فلسطین و قبول ماهیت نامشروع رژیمصهیونیستی را ممکن میکند. در اینجا بد نیست به این نکته اشاره شود که به دلیل اجباری بودن خدمت سربازی در اراضی اشغالی فلسطین، عمده سربازان رژیم صهیونیستی 18 تا 21 ساله بوده و به خوبی با شبکههای اجتماعی و نحوه فعالیت مؤثر در آن آشنا هستند.
این راهبرد نفوذ چنان اهمیتی برای رژیم صهیونیستی دارد که به تازگی سران ارتش این رژیم از یک سرباز زن مبتذل به دلیل حضور فعال در فضای مجازی و جذب بیش از یک و نیم میلیون دنبالکننده در حساب اینترنتیاش تقدیر کردند و موفقیت او در جذب مخاطب و ایجاد کنش در فضای مجازی را یک موفقیت بزرگ برای رژیم صهیونیستی برشمردند! جالب است بدانید که ارتش رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر به شکل قابل توجهی از زنان و جاذبههای جنسی آنها برای پیشبرد سیاستهای تبلیغی خود استفاده کرده است و امروزه هم یکی از اولویتهای ارتش این رژیم شناسایی و جذب دختران فعال در عرصه مدلینگ است، این راهبرد غیر اخلاقی که از آن با عنوان thirst traps»» یا «تله تشنگی جنسی» یاد میشود، انتقاد چهرههای مذهبی یهودیان و حتی برخی رسانههای غربی را نیز برانگیخته است.
برای نمونه، مدتی قبل نشریه آمریکایی «نیویورکپست» در مقالهای این راهبرد غیر اخلاقی را بررسی کرده و این نکته را مطرح کرده است که رژیم صهیونیستی از طریق بازنمایی جذابیتهای جنسی زنان و دختران نظامی فعال در ارتش، در تلاش است تا احساسات منفی ضد صهیونیستی را در بین نسل جوان دیگر کشورها خنثی کرده و تصویر متفاوتی از خود در ذهن آنها تثبیت کند؛ در واقع استفاده ابزاری از زنان صهیونیست و برجستهسازی جاذبههای جنسی آنها در تبلیغات رسمی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی هر چند خلاف آموزههای اخلاقی دین یهود است؛ اما در عمل بخش ویژهای از سیاست تبلیغاتی رژیم صهیونیستی یا آنچه را که «هاسبارا» خوانده میشود، به خود اختصاص داده است.
برخی سیاستگذاران صهیونیست با دفاع از این راهبرد تبلیغاتی مدعی شدهاند، مردم جهان به ویژه کشورهای اسلامی اگر چه از عملکرد ضد بشری این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین خشمگین هستند؛ ولی در عین حال در مورد این رژیم کنجکاو هستند، به همین دلیل از منظر آنها دیپلماسی دیجیتالی با تأکید بر جاذبههای جنسی بهترین راهکار برای سوءاستفاده از این کنجکاوی و جلب نظر آنها نسبت به رژیم صهیونیستی است تا در نهایت امکان تزریق روایتهای جعلی در رابطه با هویت پلید این رژیم به ادراک آنها مهیا شود.ربکا استاین، استاد دانشگاه در آمریکا و مؤلف کتابِ «اسکرینشاتها: خشونت دولتی مقابل دوربین در اسرائیل و فلسطین»، که به تازگی آن را دانشگاه استنفورد به چاپ رسانده، اظهار داشته است که از زمان جنگ 22 روزه غزه در سال ۲۰۰۸ میلادی، شبکههای اجتماعی به شکل جدی مورد توجه و استفاده رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند؛ برای نمونه این رژیم در جریان وقوع اعتراضات مردمی، با هدف مشروعنمایی جنایتهایش بلافاصله تصاویر گزینش شدهای را از درگیری نیروهای امنیتی خود با غیرنظامیان فلسطینی منتشر میکند. استاین که در جریان تحقیقات حتی، با اعضای واحدِ رسانههای اجتماعی ارتش رژیم صهیونیستی مصاحبه کرده است و به نکات جالب توجهی از جمله چرایی سرمایهگذاری سنگین رژیم صهیونیستی در حوزه تولید محتوای جنسی در شبکههای اجتماعی دست یافته است.
بر اساس تحقیقات این پژوهشگر، رژیم صهیونیستی به دلیل ظهور جنبشهای مردمی ضد صهیونیست در فضای مجازی از جمله «جنبش بایکوت اسرائیل» یا BDS Movement» » در منظر افکار عمومی جهان وضعیت مطلوبی ندارد؛ از این رو این رژیم بهرهگیری از جاذبههای جنسی زنان اسرائیلی را دستاویزی برای به انحراف کشاندن افکار عمومی جهان قرار داده تا در حد امکان مانع از تشدید فشارهای بینالمللی علیه خود شود.
با توجه به اهمیت موضوع، ضروری است که سیاستگذاران فضای مجازی جهان اسلام به ویژه کشورمان بیش از پیش نسبت به این توطئه و پیامدهای جبرانناپذیر آن هوشیار باشند و هر چه سریعتر در راستای مهار این تهدید نوین، از طریق بصیرتافزایی و سایر اقدامات هوشمندانه اقدام کنند؛ چرا که در کشور ما نیز نسل جوان و نوجوان بخش بزرگی از هرم جمعیتی کشور را تشکیل میدهند و جاسوسانی، مانند اُسنات مشتاقانه در پی فرصت هستند تا با فریب و استحاله آنها مأموریت خویش را به سرانجام برسانند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که متأسفانه ماه گذشته یکی از رسانههای داخلی در اقدامی تأملبرانگیز گفتوگوی خبرنگاران خود با یکی از اتباع رژیم صهیونیستی را منتشر کرد که در این مصاحبه ادعا شده بود طرف مصاحبه یک «روزنامهنگار، مترجم و فعال حقوق بشر ایرانیتبار ساکن فلسطین اشغالی» است؛ در حالی که این فرد یکی از کارشناسان و افسران اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود و از طریق این مصاحبه تلاش داشت سطح حساسیت افکار عمومی کشورمان نسبت به پروژه عادیسازی را محک بزند که خوشبختانه با هوشیاری خانواده شهدا و اصحاب رسانه این توطئه خنثی شد؛ اما یقیناً توطئههای جدید در راه هستند.