به همین بهانه ما در تبیان گفتگویی داشتیم با کارشناس حوزه انرژی و استاد دانشگاه، دکتر جواد نوفرستی تا به دلایل و نتایج این اتفاق پی ببریم.
سوال اولمان هم این بود:
_ روز گذشته متاسفانه آمار ازین عددی که شما گفتید هم بالاتر رفت. با موجی سرمایی که در راه است آمار از این هم بالاتر خواهد رفت. تا اواسط بهمن احتمالا ما مجدد رکورد خواهیم زد.
در تمام سالهای گذشته در تابستان که بخش خانگی گاز کمتری مصرف میکند حدود کمتر از 20 درصد گاز ما در بخش خانگی و تجاری با هم مصرف میشود. به زمستان که میرسیم این رقم 70 درصد میشود. چون ما به اشتباه در سیاستهای کلان همواره اولویت را به بخش خانگی دادهایم حتی زمانی در اوج مصرف این عدد به 90درصد هم میرسد.
یعنی روزهایی هستند که بالای 80 تا 90 درصد گازمان به بخش خانگی تعلق پیدا میکند، آن هم بر حسب همان سیاستهای غلط. من حداقل نشنیدم و خیلی هم بعید است که هیچکجا در جهان چنین سیاست اشتباهی داشته باشد که این حجم گاز را به بخش غیر مولد خانگی اختصاص دهد.
+ تاثیر این موضوع بر روی صنایع چیست؟
_تقریبا از یک ماه قبل یا پیشتر شروع شد که گاز صنایع بزرگ را سهمیهبندی یا قطع کردند. در شهرکهای صنعتی در تعهدی که به شرکتها میدهند میگویند ما تنها 8 ماه گاز شما را تامین میکنیم. برای 4 ماه بعدی خودتان باید سوخت دوم پیشبینی کنید.
اولین جاهایی که گازشان قطع شد در تولید، اقتصاد و افزایش قیمتها اثراتش مشخص میشود، همین اتفاق تابستان درباره برق میافتد. گاز صنایع پرمصرف مثل سیمان قطع میشود طبیعتا تولید کم میشود بعد میبنیم که مثلا تابستان گذشته قیمت سیمان چقدر شد. الان هم هر روز در شرکتهای بورسی این مسئله را دارند، صنایع سیمان یا حالا سایر صنایع بزرگ. ما در اوج سرما به جایی میرسیم که حتی گاز جایگاههای CNG را قطع میکنیم. به خاطر همان اولویتبخشی اشتباه به بخش خانگی که به نظرم بزرگترین اشتباهی است که انجام میدهیم.
+ نتیجه و پیامدهای این حجم مصرف در بخش خانگی و تجاری چیست؟
_همین بحث آلودگی هوا یکی از پیامدهای مهم این امر است. در این شرایطی که ذکر شد گاز صنایع و نیروگاهها را قطع میکنند، این مسئله آسیبهای بزرگ اقتصادی به دنبال دارد. تا همین چند سال پیش و در دولت قبلی اینکه ما در نیروگاهها مازوت مصرف میکنیم در روز روشن کاملا کتمانش میکردند. الان حداقلش این است که صادقانه میگویند بله داریم مازوت میسوزانیم اما در نیروگاههای درونشهری کلانشهرها مصرف نمیکنیم. اما خب همچنان برای مثال در نیروگاه شهیدرجایی در جاده قزوین به کرج مازوت سوزانده میشود و نیروگاههای دیگر.
پس ما به خاطر مصرف بالا در بخشی که کاملا غیر مولد است یعنی بخش خانگی و تجاری باعث میشویم در نیروگاهها و صنایع بروند به سمت سوخت مایع که نسبت به گاز آلودهکنندهتر است و بدتر از آن مازوت که مرگبار است. آماری که من از مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا خوانده بودم 24 هزار نفر بود که البته روز گذشته در یک برنامه رادیویی شنیدم به 30 هزار فوت رسیدیم. این عدد بیش از یک و نیم برابر آمار کشتهشدگان بر اثر تصادفات رانندگی است. من اسم این مرگ را مرگ تدریجی یا خاموش گذاشتهام، مرگی که هیچوقت هم به چشم نمیآید. این فارغ از بیماریهای ناشی از آلودگی هواست.
+ خیلیها بحث ارزان بودن انرژی در ایران را دلیل این امر میدانند، آیا انرژی در ایران واقعا ارزان است؟
_ ما بهای واقعی انرژی را نه میگیریم نه کسی لمس میکند که چقدر است. یک متر مکعب گاز مثلا 30 سنت است و اگر دلار 40 هزار تومان است یعنی ما هر یک متر مکعب گازی که میتوانیم صادر کنیم 12 هزار تومان درآمد دارد، اما ما در بخش خانگی بابت همین یک متر مکعب گاز به طور میانگین دویست تک تومان پرداخت میکنیم.
پر مصرفها که در پلههای آخر مصرف باشند بابت هر مترمکعب نهایتا هزارتومان پرداخت میکنند. به این خاطر ما هیچوقت قدر این حاملهای انرژی را نخواهیم دانست. همین میشود که میبینید در خانهها بخاری زیاد است اما در و پنجره را باز میگذارند. مردم باید بدانند برای مثال یک قبض 40 هزارتومانی گاز هزینه واقعی که ایجاد کرده خیلی بیش از این حرفهاست.
+ با این شرایط در بحث صادرات چه اتفاقی میافتد؟
متاسفانه حتی اگر نرخ جهانی گاز هم افزایش پیدا کند ما سودی نخواهیم کرد چون گازی برای صادرات نداریم! این تاسفبار است که یکی از بزرگترین منابع گازی جهان همین حالا تراز گازش منفی است. یعنی بیشتر از اینکه صادرکننده باشیم ناچاریم خودمان وارد کنیم.
ما همیشه در این ایام پیک سرما که میرسد خط صادرات گازمان به ترکیه با مشکل روبرو میشود. یعنی حتی ما گاز صادر نمیکنیم چون بخش خانگی را اولویت دادهایم. ببینید چقدر داریم خودزنی میکنیم، این یک خودکشی اقتصادی است!
+ برای تغییر این وضعیت چه باید کرد؟
حقیقت این است که اینگونه اولویت دادن به بخش خانگی و اصلاح نکردن قیمت دوستی خاله خرسه است. فکر میکنیم از مردم حمایت کردهایم اما در اصل به خودشان ضربه زدهایم.
_ ببینید من در سال 92 هم گفتم ما اگر قصد تغییرات مثبت داریم باید اولویت تغییراتمان بخش خانگی باشد. چراکه بخش غیرمولد است. شما در کارخانه به محض اینکه تغییر ایجاد کنید در قیمت تمام شده تاثیر میگذارد، روی اشتغال اثر میگذارد.
حتی بخش تجاری و حمل و نقل هم همینطور. درست است که در آن حوزهها هم جای کار بسیار داریم اما بخش خانگی بخش غیرتورمزایی است که پتانسیل صرفهجویی آن هم بسیار بالاست. در بخش خانگی ما اگر فقط ساختمانهایمان را درست بسازیم مصرف تا 70 درصد کمتر از آن چیزی که امروز مصرف میکنیم خواهد بود. در اروپا برای کاهش یکی دو درصدی مصرف هم کلی هزینه میکنند.
دولتهای مختلف هم در این زمینه مسئولند، شهرداریها و وزارت راه و شهرسازیها همه مسئول قبض گاز خانهها هستند. چرا ساختمانی میسازیم که عایق نیست؟ این خلاف خود قانون است، بر اساس مبحث 19 مقررات ملی ساختمان مصوب 30 سال پیش، باید ساختمانها را عایق بسازیم. ولی ما ساختمانی میسازیم که پرمصرف است و هرکار میکنی گرم نمیشود. چون متولیان این صنعت، ساختمان افتضاح، بیکیفیت و پرمصرف ساختهاند.
+قانون در این باره چه میگوید؟
_حالا بالاخره قانونی آوردهایم که از 1402 ساختمانهایی که مطابق مبحث 19 باشند پایان کار نخواهند گرفت. قدم خوبی است اما حقیقتا موثر نیست. این همه ساختمان غیرعایق داریم، قرار است همه را تخریب کنیم؟ باید از خشت اول فکر این مسئله را کرد.
به جرئت میگویم حتی همین الان هم 5 درصد ساختمانها عایق ساخته نمیشوند. آیا به اینها پایانکار نخواهند داد؟ همه پایان کار خواهند گرفت، حالا یا با جریمه یا زدوبند یا رانت و فساد.
اگرساز و کاری وجود میداشت که وقتی قبض گاز یک واحد زیاد آمد بتواند از سازنده دردادگاه به علت غیرعایق بودن ساختمان شکایت کند، علیه نظام مهندسی و شهرداری شکایت کند که چرا ساختمانی ساخته شده که هرکار میکنی گرم نمیشود؟ آن موقع میتوان گفت از نقطه اصلی این قضیه درست خواهد شد. وگرنه ساختمانسازی بساز بفروشی همین است. هر کس سرمایهای دستش میرسد به علت سودی که در ساختوساز است وارد این حوزه میشود.
+چند درصدش به سبک زندگی ما مربوط میشود؟
حقیقتا من مردم رانمیتوانم خیلی مقصر بدانم. حقیقت این است که ساختمانهای ما ایراد دارند، ما مصرف گاز خانگی را به راحتی تا 80 درصد میتوانیم کاهش دهیم که 50 درصدش مربوط به کیفیت ساختمان است. 30 تا 40 درصدش با ارتقا راندمان و بازدهی و برچسب انرژی و موضوعات مربوط به آن وسیله برودتی حرارتی حل میشود، که میخواهد بخاری باشد یا آبگرمکن و پکیج و موتورخانه و غیره. در نهایت هم 10 درصد سهم مصرفکننده است.
+راهحل عملی برای بخش خانگی در این شرایط چیست؟
_با توچه به بحرانی که ما الان داریم با ده درصد کاهش مصرف در بخش خانگی قابل حل است که از دست همه هم برمیآید. این ده درصد میشود حدود 70 میلیون مترمکعب در روز که عدد بزرگی است.
شما میپرسید آیا قیمت گاز باید اصلاح شود؟ صددرصد؛ تا وقتی قیمت را اصلاح نکنیم هیچ اقدامی موثر نیست، اما اگر افزایش بهای انرژی را تنها راهکار ببینیم خب خیر.
اما طرحی که الان چه در زمینه برق چه گاز در حال انجام است، حداقل اقدام درست است. اصطلاحا قیمت گذاری بر مبنای IBT یا پلکانی. تعرفه کار باید تصاعدی محاسبه شود یعنی شما باید هر مترمکعب گازی که بیشتر از الگو مصرف میکنید هزینه بیشتری هم بپردازید. این طرح در دنیا تجربه شده است، این طرح دو سال پیش خوشبختانه قانون شد. این طرح در سال 93 هم یکبار اجرایی شد اما آقای روجانی جلویش را گرفت و قبضها را باطل کردند که سالهای سال میشود درباره آن موضوع صحبت کرد.
+این طرح به دهکهای پایین آسیب نمیزند؟
_در این طرح شما لازم نیست قیمت را برای همه یکسان بالا ببرید. حقیقت این است که 75 درصد گازخانگی توسط 25 درصد مشترکین مصرف میشود. سهچهارم باقی مشترکین که اصولا جزو دهکهای پایینتر هم هستند گازی مصرف نمیکنند. پس لازم نیست شما قیمت گاز را یکدفعه آزاد بکنید. اما باید بپذیریم با درک شرایط جامعه تعرفه مشترکینی که طبق الگو مصرف میکنند را ثابت نگه داریم یا ده درصد گران کنیم. ثابت نگه داشتن تعرفه آن دهکهای پایین هم کار کاملا درستی نیست اما خب بنابر مقتضیات شرایط جامعه ما افزایش تعرفهشان قابل اجرا نیست.
اما حقیقت این است که اینگونه اولویت دادن به بخش خانگی و اصلاح نکردن قیمت دوستی خاله خرسه است. فکر میکنیم از مردم حمایت کردهایم اما در اصل به خودشان ضربه زدهایم.