هم اکنون مصرف روزانه بنزین در ایران حدود ۱۰۰ میلیون لیتر است که بیش از ثلث آن، در هشت کلانشهر بزرگ ما مصرف میشود که با معضل جدی ترافیک مواجهند. هزینه تمام شده هر لیتر بنزین برای دولت (با توجه به قیمت امروز دلار و همچنین فوب خلیج فارس) حدود ۲۵ هزار تومان است یعنی دولت روی هر لیتر بنزین، بیش از ۲۰ هزار تومان سوبسید میدهد.
اگر فرض شود که از حدود ۳۵ میلیون لیتری که مصرف روزانه بنزین در کلانشهرها است، ثلث آن در ترافیک این شهرهای بزرگ سوزانده شود (که با توجه به وضعیت ترافیک این کلانشهرها به ویژه تهران عددی منطقی به نظر میرسد) آنگاه میتوان چنین گفت که دولت روزانه بیش از ۲۵۰ میلیارد تومان برای سوزاندن بنزین در ترافیک کلانشهرها هزینه می دهد! لذا هر سال، دولت حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان فقط برای دود شدن بنزین در ترافیک هشت کلانشهر کشور سوبسید پرداخت میکند. یعنی حدود ۲ برابر کل بودجه شهرداری تهران در سال جاری!
دلیل اصلی این هزینه سنگین، ترافیک جدی در این کلانشهرها است که البته این ترافیک، خود از یک سو، نتیجه اشتباهات ما در نظام شهرسازی کشور و تراکم فروشی ها و بارگذاری های مازادی است که طی دهههای قبل به تدریج انجام شد و از سوی دیگر، عدم سرمایهگذاری مناسب برای توسعه حمل و نقل عمومی است که امروزه به چنین ترافیکی منتج شده است. این فقط بخشی از هزینههای پنهان این نوع مدیریت شهرها است و بسیاری از هزینههای پنهان دیگر نظیر افزایش سرانه جرم و آسیبهای اجتماعی و زیست محیطی و … را هم میتوان به این نوع هزینه ها افزود زیرا طبق پژوهشهای مختلف، میان تراکم افزایی و افزایش این نوع آسیبها، رابطه معناداری وجود دارد.
پس آیا بهتر نیست که برای جلوگیری از هدر رفت بیش از پیش منابع، این روند تراکم فروشی و توسعه عمودی شهرها که علاوه بر افزایش ترافیک و آسیبهای اجتماعی و … ، هیچ نسبتی نیز با سبک زندگی اسلامی ایرانی ندارد را متوقف کنیم؟!