در سال های اخیر یکی از ظرفیت هایی که در خاورمیانه و آسیای غربی به خوبی نمود پیدا کرده است ظهور و بروز شیعیان و حکومت های شیعی است. حکومت هایی که از جمهوری اسلامی در ایران آغاز شد و تا انصارالله یمن نیز کشیده شد. از این رو در پرونده ویژه ” تکمیل هلال شیعی” به ظرفیت های شیعیان در کشور یمن و به دنبال آن انتقال انقلاب به شیعیان عربستان بررسی شد که در ادامه میخوانید:
یمنی ها با قیام مردمی در سال 2011، علی عبدالله صالح را از حکومت ساقط نمودند و معاون او منصور هادی را به ریاست جمهوری به جای او نهادند اما این اقدامات در نهایت منتج به نتیجه ای که رضایت مردم را تامین نماید و همچنین به خواسته ها و اهداف آنان جامه عمل بپوشاند نشد. چراکه منصور هادی نتوانست مشکلات و چالش هایی که مردم یمن با آن دست و پنجه نرم میکرند را مرتفع سازد و برای فضای نا آرام کشورش درمانی پیدا کند در نتیجه بواسطه تصمیمات نسنجیده و اقدامات نادرست خود زمینه را برای شکلگیری انقلاب دیگری فراهم نمود، در چنین شرایطی جنبش شیعی انصارالله رهبری اعتراضات را عهده دار شد و تا سال 2015 که به تصرف کاخ ریاست جمهوری و فرار منصور هادی منجر شد این مسیر ادامه یافت.
به قدرت رسیدن انصارلله در یمن منشا اثرات بسیار مهمی در سطوح سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیک، نظامی و… شد که ضمن درگیری طرفین در سطح ملی در سطح فرا ملی نیز کشور هایی را درگیر خود نمودکه این امر موجب شروع یک جنگ و همچنین آغاز تحولات زیادی در منطقه شد که در اینجا سعی خواهد شد به گوشه هایی از آن پرداخته شود.
کشاکشی که بر سر قدرت در یمن میان طرفین درگیر که از یک سو نیروهای مسلح و حوثی ها و از سوی دیگر دولت مرکزی و حامیان آن در گرفته بود در نهایت همانطور که اشاره شد پس از تصرف کاخ ریاست جمهوری در سال 2015 توسط نیرو های انصارالله به سرانجام خود نزدیک شد و نهایتا استعفای منصور هادی و کناره گیری از قدرت را در پی داشت.
متعاقب استعفای منصور هادی و فرار وی به عدن و پس از آن به عربستان سعودی او با بیان این نکته که حوثی ها مشروعیت لازم برای حکومت بر یمن را ندارند از استعفای خود صرف نظر کرد و خود را دولت قانونی و مشروع یمن خوانده و شهر عدن را بعنوان پایتخت موقت حکومت تعیین نمود که البته این کار بیشتر به هدف ایجاد خلا قدرت در داخل از سمت وی صورت پذیرفت که تلاشی بی ثمر بود.
این امر ضمن آنکه به منزله شروع مجادلات و منازعات داخلی تازه ای بر سر قدرت است اینباربا مداخله نظامی ائتلافی به رهبری عربستان به درخواست خود منصورهادی و با چراغ سبز و حمایت های اطلاعاتی امنیتی آمریکا علیه یمن آغاز شد که بی شک آغاز این جنگ که با عملیات « طوفان قاطعیت » و بعد « احیای امید » به وقوع پیوست.
منشا تاثیرات و تحولات مهمی در منطقه خاورمیانه و جناحبندی های منطقه ای و جهانی شد که تا کنون نیز دامنه امواج سیاسی، نظامی، امنیتی و ایدئولوژیک آن استمرار یافته است، آنچه که بیشتر مورد توجه این گزارش خواهد بود و تلاش خواهد شد که به تبیین آن همت گماشته شود، بررسی وقوع انقلاب در یمن و متعاقب آن دلیل پشت پرده حمله نظامی عربستان به این کشور و همچنین نگاهی به نتیجه این منازعه تاکنون و تاثیر آن بر گفتمان مذهبی شیعه درعربستان است اما نکته ای که در این میان بیشتر مورد توجه قرار دارد آنست که ظرفیت عظیم شیعهای که در این قائله درگیر شدند چه تاثیراتی بر ماهیت ادامه دار اینگونه جنبش ها در سایر کشور ها بخصوص عربستان سعودی خواهد داشت از این رو در ادامه به شرح و بسط هر یک از این مولفه ها بصورت اجمالی خواهیم پرداخت.
ریشه انقلاب ها در یمن
تا سال 1990 یمن به دو کشور تقسیم میشد یمن شمالی که بین سلطنت طلبان عربستان و انگلیس و اردن که حامی آن بودند از یک طرف و جمهوری خواهان با حمایت مصر از طرف دیگر و در جنوب – سوسیالیست ها در یمن جنوبی که جمهوری دموکراتیک خلق یمن را تشکیل میدادند.
جنگ قدرت بین این دو کشور ادامه داشت تا در نهایت با میانجیگری اتحادیه عرب در سال 1990 با هم ادغام شدند و حکومت مورد نظر را که جمهوری بود با علی عبدالله صالح به عنوان رئیس جمهور آغاز نمودند از مهمترین عوامل سقوط عبدالله صالح محروم نمودن مردم از آزادی های مدنی و حقوق سیاسی و بود بی گمان مسیر استبدادی که وی در آن گام نهاد او را به مهمترین مشکل کشور یمن تبدیل کرد.
در نهایت در سال 2011 معترضان یمنی خواستار برکناری علی عبدالله صالح شدند و او بلاخره در آوریل 2011 قدرت را به منصور هادی معاون خود واگذار کرد و یمن را به مقصد آمریکا ترک کرد، منصور هادی از سال 2012 رئیس جمهور یمن شد، هر چند که انتظار مردم یمن بهبود اوضاع بود اما رئیس جمهور جدید نیز گام موثری در جهت خواسته های مردم برنداشت.
ناکارآمدی های دولت در بسیاری از امور و تشکیل دولتی متشکل از همه احزاب و گروه ها و ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی سبب شد بار دیگر مردم جنبش اعتراضی ضد دولت در این کشور را آغاز کنند.
پیروزی انصار الله و نحوه اداره قدرت
جنبش انصارلله به رهبری عبدالملک حوثی در سال 2015 کاخ ریاست جمهوری را تصرف نمود، نحوه اداره قدرت در این زمان به شورایی متشکل از 5 تا 7 نفر مرکب از رهبران مرکز، شمال و جنوب مسئولیت اداره امور نهاد ریاست جمهوری را به عهده گیرد و یک نفر نیز بعنوان نخست وزیر انتخاب شود، انصارلله تلاش نمود تا با ایجاد دولتی توافقی بر آسیب هایی که دولت های قبلی با آن روبه رو بوده اند فائق آید بنابراین طی بیانیه ای که به بیانیه قانون اساسی معروف است، بر دولت توافقی و مشارکت اقشار مختلف در این حکومت تاکید نمود.
هراس عربستان از تشکیل حکومت شیعی در یمن
پیش از آنکه به بحث فوق بپردازیم نکته قابل تامل آنست که یکی از مهترین سیاست هایی که عربستان همواره در قبال یمن به آن همت گماشته بود و از آن حمایت مینمود که البته در نهایت با ادغام یمن شمالی و جنوبی به یکدیگر ناکام ماند در واقع هراس از « یمن یکپارچه » بود که در این صورت تشکیل چنین کشور از جهت برتری در بعد جمعیتی که یمن بر عربستان مییافت همواره از سیاست های ناکام مورد نظر عربستان بود.
شیعی بودن جنبش انصار الله و ترس عربستان از بکار آمدن یک دولت شیعی دیگر در منطقه تبدیل به نگرانی اساسی این کشور و اتخاذ سیاست های تهاجمی در قالب حمله ائتلافی به یمن شد، پس از آنکه تلاش های عربستان در یمن برای مهار این جنبش به نتیجه ای نرسید عربستان حملات گسترده ای را با ائتلاف 9 کشور دیگر علیه یمن آغاز نمود و تا کنون تلاش نموده است که منصور هادی رئیس جمهور سابق و مورد حمایت خود را بر سر قدرت بازگرداند .
عربستان در این مدت تلاش های بسیاری برای حذف شیعیان انصارالله از معادلات سیاسی یمن انجام داد اما نتوانست در راستای این هدف خود به نتیجه ای برسد.
وقتی که تشکیل هلال شیعی خواب را از عربستان میرباید
همانطور که در بالا اشاره شد یکی از مهترین دلایل حمله عربستان به یمن ترس و هراس عربستان از شکلگیری حکومتی شیعه در منطقه نفوذ ژئواستراتژیک عربستان خصوصا در حوزه تنگه باب المندب و مقوله دسترسی به آب های بین المللی بود.
نکته قابل توجه تر اینکه عربستان در جنگ یمن اهداف مهم دیگری را نیز علاوه بر آنهایی که اشاره شد دنبال میکند و آن رقابت با ایران نیز است که بارزترین و مهمترین آنها تشدید جبهه بندی سیاسی و امنیتی علیه ایران است، عربستان انصارالله را متحد ایران میداند و ظهور و توفیق آن را مکمل هلال شیعی میداند و نگران قدرت منطقه ای ایران/ شیعه که فراتر از عراق، سوریه، لبنان، و درحال حاضر یمن است می باشد.
پل تشیع بین یمن و عربستان
آنچه که بعنوان یکی از مشکلات اساسی عربستان در مواجهه با یمن همواره قابل مشاهده است و از نگرانی های بالقوه ای است که عربستان با آن روبه رو است، سر ریز و سرایت روحیه انقلابی یمن در میان شیعیان عربستان است که توضیحات و نکات بیشتر را می توانید اینجا بخوانید. بی گمان با توجه به نزدیکی جغرافیایی یمن به عربستان هرگونه بی ثباتی و نا امنی در یمن برای عربستان خطری بزرگ تلقی میشود، پیوستگی امنیتی و سیاسی عربستان ویمن در ابعاد سرزمینی به خصوص تنگه باب المندب که در بالا نیز اشاره شد تداوم هر گونه نا امنی را به عربستان نیز سرایت خواهد داد و این در شرایطی است که عربستان بیشترین نفت خود را پس از تنگه هرمز از این تنگه عبور میدهد که در صورت احاطه جبهه مقاومت بر آن بسیار برای عربستان گران تمام خواهد شد چراکه برای عبور ترانزیت دریایی خود دچار مشکل خواهد شد و علاوه بر آن حوزه نفوذ استراتژیک خود را در همسایگی از دست خواهد داد.