جوامع برای رسیدن به پویایی در زمینه های مختلف، نیازمند مشارکت همه اقشار، اعم از زن و مرد هستند. همه افراد در جامعه بر اساس حق طبیعی خود ،حق تصمیم گیری در سرنوشت اجتماعی خود را دارند .بنابراین باید تاکید نمود که مسئولیت و نقش آفرینی در عرصه اجتماعی تنها به مردان اختصاص نداشته بلکه زنان هم نقش موثری در این زمینه دارند. .از این رو زنان نیزهمراه با مردان و در کنار مسئولیت ها و پذیرش نقش های خانوادگی،باید در جامعه مشارکتی فعال و پویا داشته باشند.از سوی دیگرمشارکت اجتماعی زنان موضوعی است که در دوران جدید و با توجه به ارتباط آن با توسعه، در سال های اخیر ابعادی جدید و گسترده پیدا کرده است و از آنجا که لازم است سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها در روند توسعه با نیاز ها و نقش زنان نیز هماهنگ باشد، مشارکت اجتماعی آنان را میتوان پیش زمینه دست یابی به این هدف دانست. از این رو همه کشورها به خصوص جوامع در حال توسعه در تلاشند تا بسترها و زمینه های مشارکت هر چه بیشتر زنان را فراهم نمایند.در این راستا باید در نظر داشت که تمامی ارزش ها و باورهایی که زمینه ساز حضور زنان و یا مانعی جدی در جهت مشارکت آنان در اجتماع میباشند باید شناسایی شده و در جهت تقویت یا رفع آن ها ا اقدامی جدی صورت گیرد.
عوامل و موانع مشارکت اجتماعی زنان
به نظر می آید مشارکت اجتماعی زنان موضوعی است که تحت تاثیر عوامل و ویژگی های مختلفی قرار دارد. در جامعه ی ما، با توجه به این نکته که آموزه های اسلام بر فعالیت های اجتماعی زنان تاکید دارد،اما در این زمینه هنوز به سطح قابل قبولی نرسیده ایم.در سال های اخیر و به ویژه با گسترش امکانات آموزشی و استقبال بسیار زنان در سطوح بالای تحصیلی به نظر می آید که باید شاهد مشارکت های اجتماعی بالاتری از آنان در جامعه باشیم.با کمی تامل در این موضوع به نظر میرسد بر خلاف بعضی از نظرات که عدم مشارکت اجتماعی زنان را به اعتقادات و باورهای دینی نسبت مید هند، باید علت اصلی و مانع جدی در این مسیر را در عوامل فرهنگی جستجو نمود.
در واقع در بسیاری از موارد، باورهای نادرست اجتماعی و فرهنگی است که مانعی جدی در مسیر مشارکت اجتماعی زنان میشود.باورها و تصورات غلط، گرایش های افراطی و تفریطی که زن را موجودی یک بعدی دانسته و تنها وظیفه و نقش زنان را محدود به نقش های خانوادگی و محیط خانه میدانند و حضور فعال آنان در اجتماع را منافی این نقش ها در نظر میگیرد و در عمق باورهای خود،مشارکت و حضور موثر و فعال زنان را به رسمیت نشناخته اند.در این زمینه نظام آموزشی نقش مهمی در تبیین ضرورت حضور و مشارکت اجتماعی زنان به عهده دارد و باید با آموزش های لازم در جهت آگاهی افراد جامعه و فراهم آوردن بسترهای مناسب جهت مشارکت فعال آنان،از نفوذ تصورات غلط در این زمینه جلوگیری نماید.
مسلما آموزش یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز در جهت افزایش مشارکت اجتماعی افراد جامعه است و در این خصوص اگر قرار است زنان بیش از پیش در عرصه های مختلف اجتماعی فعال باشند باید از آموزش های کافی بهره مند گردند تا بدینگونه هم خود برای پذیرش نقش های فعال در جامعه آماده گردند و هم با اصلاح باورهای عمومی، جامعه نیز پذیرای حضور هر چه بیشتر آنان باشد.نکته ی بسیار مهم در این زمینه این است که اگر همه افراد جامعه به اهمیت و ضرورت حضور فعال زنان در جهت رسیدن به توسعه و ترقی جامعه واقف گردند،شرایط و حمایت های بیشتری از طرف خانواده و اجتماع برای زنان مهیا میگردد تا بتوانند در کنار حفظ تمام نقش ها و مسئولیت های خانوادگی ،مشارکت اجتماعی را نیز به عنوان اصلی مهم و وظیفه ای اجتماعی به انجام برسانند . اینگونه هم زنان به واسطه فعالیت و ارائه اندیشه ها ونظرات خود،از حالت انفعال خارج شده و به صورت یک عضو فعال و پویا در عرصه اجتماع ظاهر میشوند و هم جامعه ازنیرو ، توان ، آگاهی و نظرات آنان به عنوان اعضای جامعه بهره مند میگردد.
همچنین ایجاد فرصت ها و زمینه های لازم و مناسب با شرایط و حضور بانوان، برای فعالیت و حضور آنان در اجتماع باید فراهم گردد.چه بسا زنانی که از لحاظ فردی توانایی لازم جهت مشارکت و حضور فعال اجتماعی را دارا هستند ولی به علت اینکه فرصت ها و زمینه های مناسب برای آنان مهیا نیست،امکان حضور موثر برایشان فراهم نمیشود.
سخن آخر
مساله مهم و قابل توجه این است که این میزان از مشارکت اجتماعی زنان در شرایط حال حاضر جامعه ی ما،تناسبی با ظرفیت ها و توانمندی های آنان ندارد. به نظر میرسد در جامعه ما و در شرایط حال حاضر تعداد زیادی از زنان فارغ التحصیل از مراکز آموزش عالی با آگاهی و مهارت و توانمندی های مختلف هستندکه شرایط مطلوب و لازم جهت کنشگری اجتماعی را نداشته و در این مسیر با موانع و مشکلات مختلف فرهنگی،اجتماعی ، عرفی و …روبرویند. باید توجه داشت آنچه که بیش از همه به افزایش و گسترش مشارکت و حضور فعال زنان در جامعه کمک میکند این است که جامعه ضرورت و اهمیت مشارکت اجتماعی زنان را مورد پذیرش قرار داده و تلاش شود به واسطه نظام آموزشی و رسانه های عمومی زمینه باورهای اشتباه و نادرست و سلیقه ای نسبت به مشارکت اجتماعی زنان از بین برود.