روز گذشته الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان برای چندمین بار طی اظهاراتی به کشورمان حمله کرد و از این که ایران در مرزهای شمالیاش مانور نظامی برگزار کرده و میزبان نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان در تهران بوده است، انتقاد کرد. واکنش آقای علیاف آن هم بعد از گذشت چندین روز از هر دو رویداد، تعجببرانگیز است. آن هم در حالی که مقامات دو کشور تقریبا هر ماه به پایتخت های یکدیگر سفر می کنند و تلاش دارند روابط دو کشور را توسعه دهند.
این نخستین بار نیست که علیاف چین اظهاراتی بیان می کند، مشابه این اظهارات را بارها از او شنیدهایم؛ همین چند ماه پیش بود که او لحن تهدید خود را علیه ایران تشدید کرد و چند روز پس از آن مقامات ارشد دولت خود را به ایران فرستاد و تلاش شد جلوی تیرگی روابط دو کشور گرفته شود. بارها شنیدهایم که طرف آذربایجانی میگوید بر توسعه روابط با ایران اهتمام داریم و خواهان تنش با تهران نیستیم اما هر بار در عمل میبینیم که طرف آذربایجانی عملا رفتارهایی در خصومت با ایران انجام میدهد.
آذربایجانی ها در حالی صحبت از دوستی با ایران میکنند که همچنان در کتابهای درسی و شبکههای تلویزیونی، حتی شبکههای تلویزیونی دولتی، صحبت از آذربایجان بزرگ میکنند و عملا ایران را مورد تهدید امنیتی و ارضی قرار میدهند. در بیشتر موارد دولت ایران سکوت کرده و تلاش داشته جلوی تشدید تنش با همسایه شمالی را بگیرد، و حتی به رسانههای ایرانی توصیه شده که خشم خود را فروخورند و خویشتنداری کنند و در انتقاد از طرف آذربایجانی مصلحتاندیشی کنند و به اظهارات پوپولیستی و پانترکیستی آذربایجانیها و حرفهای یاوه و پوچ آنها وقعی ننهند. اما به نظر می رسد دولت باکو و رهبر آن، الهام علیاف سکوت ایران را حمل بر ناتوانی و محق بودن خود کرده است و سعی دارد از نجابت ایران و ایرانیها سوء استفاده کند.
لازم است جناب علی اف بداند اولا، ایران یکی از بزرگترین کشورهای غرب آسیاست که تهدید آن به مثابه بازی کردن با دم شیر است. تواناییها و امکاناتی که ایران دارد، در سایه همین وضعیت سخت فعلی ایران، از بسیاری جهات از بسیاری از کشورهای منطقه بیشتر است. ثانیا، بد نیست آقای علیاف یک بار هم شده اظهارات پدر خود را مرور کند که در پاسخ به درشتگوییهای یکی از سران ارتش دولت خود که گفته بود باید تبریز را بگیریم و به فکر آذربایجان بزرگ باشیم، گفته بود: «آقایان بدانید جزء به کل می پیوندد، کودک به دامان مادر میرود، اگر هم ادعای الحاق باشد، این ما هستیم که باید به ایران بپیوندیم نه بالعکس.» ثالثا، بد نیست آقای علیاف نگاهی به گذشته خود هم بیندازد و ببیند که در روزهای سخت از جمله جنگهای دهه نود میلادی چه کسی بود به آذربایجان کمک کرد. یا همین الآن کیست بیش از هر همسایهای به آذربایجان کمکهای متنوع میکند و بنا به ملاحظاتی ترجیح میدهد این کمکها رسانهای نشود؟! آیا آقای رئیس جمهور این قدر انصاف دارند که این کمکها را نادیده نگیرند؟!
رئیس جمهوری آذربایجان در حالی به ایران خورده میگیرد که عملکرد خود را به بوته نقد نمیگذارد؛ اگر ایران مانور نظامی در شمال کشورش برگزار میکند که اتفاقا مانورش بدون مشارکت کشور دیگری است و علیه کسی هم رجزخوانی نکرده، آذربایجان نیز در مناطق مرزی با ایران بارها مانورهای مشترک نظامی با ترکیه و پاکستان برگزار کرده و اتفاقا علیه ایران رجزخوانی کرده است. بگذریم از این که حتی گفته میشود در مواردی اسرائیلیها نیز در این مانورها مشارکت دارند. اگر علیاف از این ناراحت است که چرا ایران میزبان نخستوزیر ارمنستان است، ارمنستانی که خود بارها با آن برای حل اختلافاتش مذاکره کرده است، باید به این پرسش هم پاسخ دهد که چرا آذربایجان روابطش را آن قدر با اسرائیل نزدیک کرده که رابطه صمیمی با اسرائیل را به نزدیکی با ایران با این همه اشتراکات ترجیح میدهد، حاضر است برای اسرائیلیها اردوگاههای موقت یهودیان تاسیس کند و مقامات اسرائیلی را یکی پس از دیگری در آغوش بکشد، خاک آذربایجان را برای انجام فعالیت های جاسوسی و ضد امنیتی علیه ایران در اختیار اسرائیل بگذارد و پذیرفته این رژیم امنیت ایران را تهدید کند؟!
وانگهی آیا مگر سفر مقامات کشورها به پایتختهای یکدیگر باید با اجازه و هماهنگی آقای الهام علیاف باشد؟! وقتی ایشان نخست وزیرها و وزرای امور خارجه و روسای جمهور اسرائیل و مقامات موساد را در آغوش میکشد آیا از ایران اجازه میگیرد یا با تهران هماهنگ میکند؟!
به نظر می رسد اظهارات آقای علیاف بیش از آنکه گله باشد فرار رو به جلوست. او زمانی به فکر سفر نخستوزیر ارمنستان به ایران و پاسخ به مانور نظامی کشورمان افتاد که فاش شد فرمانده عملیات تروریستی در حرم حضرت شاه چراغ (ع) در شیراز، تبعه آذربایجانی است و از فرودگاه بینالمللی حیدر علیاف با گذرنامه رسمی آذربایجان به تهران سفر کرده، این یعنی اینکه احتمالا آذربایجانیها در جریان این فعالیت تروریستی بودهاند یا در خوشبینانهترین حالت خاک آذربایجان را به مرتعی برای جولان تروریستهای داعشی تبدیل کردهاند. رئیس جمهوری آذربایجان به جای اینکه در این باره توضیح دهد در فراری رو به جلو دست پیش گرفته است و اظهارات فرافکنانه سر میدهد.
آقای الهام علیاف به جای اینکه به ایران خورده بگیرد، باید پاسخ دهد به چه حقی به خود اجازه میدهد که در روز 21 اکتبر 2022 در دیدار با دبیرکل سازمان به اصطلاح کشورهای ترکزبان درباره ظرفیت باکو برای دخالت در حقوق و امنیت و سرنوشت آذریزبانان سایر کشورها صحبت میکند در حالی که این اظهارات آشکارا با اصول و قواعد حقوق بینالملل و قواعد حسن همجواری مغایرت آشکار و تضاد غیرقابل انکار دارد.
گویا آقای علیاف گمان کرده این روزها که کمی اوضاع داخلی ایران آشفته شده میتواند به پشتوانه ترکیه و اسرائیل علیه کشور بزرگمان رجزخوانی کند، خیر این گونه نیست، او باید خود بداند که منافعش ایجاب می کند با ایران همکاری کند و الا در کمترین مورد ایران می تواند مسیر ترانزیتی جنوب به شمال را به جای آذربایجان که باکو روی آن حساب بسیاری کرده، تغییر جهت بدهد و از مرز شمال شرقی و از طریق ترکمنستان عبور دهد که هم هزینه کمتری دارد و هم دردسر کمتری نسبت به دولت قدرنشناس آذربایجان.