از ژانویه ۲۰۲۱ که «جو بایدن» رئیس جمهور دموکرات آمریکا وارد کاخ سفید شد تا به امروز هشتم نوامبر ۲۰۲۲ (۱۷ آبان) که انتخابات میان دورهای کنگره آغاز شده، این دولت با چالشهای مهمی در حوزه سیاست خارجی مواجه بوده؛ چالشهایی که از شخص بایدن رئیس جمهوری نامحبوب و سردرگم ساخته و احتمال شکست حزب حاکم را در این انتخابات افزایش داده است.
در ادامه شماری از اقدامات تنشزای کاخ سفید مطرح میشود.
خروج پرهزینه و غیرمسئولانه از افغانستان
بایدن سال گذشته دستور خروج سراسیمه نیروهای کشورش از افغانستان را صادر کرد. اگرچه با این دستور، پایان ۲۰ سال اشغالگری ایالات متحده بر افغانستان رقم خورد اما این اقدام چنان غیرمسئولانه و دارای تبعات فراوان بود که بسیار آن را تاریکترین برگ از کارنامه دولت بایدن میدانند.
تصمیم بایدن در مورد افغانستان، محبوبیت او در آمریکا و جهان را تا ۴۰ درصد کاهش داد. تنها ۲۵ درصد مردم آمریکا اقدام دولت بایدن در خروج از افغانستان در شرایط کنونی مورد تایید قرار دادند چرا که فقر، بیکاری، تروریسم، آوارگی و پناهجویی تنها چند نمونه از میراث شوم دولت آمریکا برای مردم کشور جنگزده افغانستان بود.
بایدن، ناکام در احیای برجام
یکی از مهمترین شعارهای بایدن در رقابت های انتخاباتی سال ۲۰۲۰، احیای توافق با ایران بود که ترامپ به صورت یکجانبه از آن خارج شد. دولت بایدن برخلاف انتظارات، در این زمینه موفقی به دست نیاورد و در عمل نشان داد که در مواجهه با ایران در همان مسیری قدم گذاشته که پیشتر ترامپ پیموده بود؛ مسیر تهدید و تحریم.
باوجود برگزاری چند دور نشست اما به دلیل زیادهخواهیهای طرف غربی به ویژه آمریکا، مذاکرات از مدتها یش متوقف ماندهاست؛ موضوعی که باعث شده نوک پیکان اتهام به سمت کاخ سفید نشانه رود و بسیاری وی را به سردرگمی متهم کنند.
کارشناسان بر این باورند، تیم بایدن اینگونه برآورد کردهاست که در صورت شکست توافق و تشدید تنش، مردم آمریکا، ایران و ترامپ را مقصر این فاجعه خواهند دانست زیرا ترامپ از توافق خارج شد اما نظرسنجیهای اخیر، خلاف محاسبات تیم بایدن را ثابت میکند. این نظرسنجیها نشان میدهد که رای دهندگان آمریکا به ۲ دسته تقسیم می شوند؛ ۳۳ درصد آنان بایدن و ۳۴ درصد دیگر ترامپ را مقصر این ناکامی میدانند.
سیاست تنشزای دموکرات ها در تایوان
سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان از طیف دموکرات به تایوان و متعاقب آن، دیدار دیگر اعضای حزب مزبور در کنگره از این جزیره، آمریکا و چین را تا چند قدمی رویارویی نظامی پیش برد تا جایی که برخی آن را آغاز جنگ جهانی سوم قلمداد میکردند. بنابراین مداخلهگری دموکراتها در جریان اختلاف چین و تایوان به طور فزایندهای از محبوبیت این طیف سیاسی در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره کاست.
«تریتا پارسی» ستوننویس سایت شبکه تلویزیونی «ام.اس.ان.بی.سی» در یادداشتی نوشته است: ایجاد بحران تایوان کاملا غیرضروری و قابل پیشگیری بود. دولت بایدن میتوانست در وهله اول با به تعویق انداختن سفر پلوسی از این بحران جلوگیری کند. درست است که وی حق سفر به تایپه را دارد اما سوال این است که آیا چنین سفری از نظر استراتژیک عاقلانه است و آیا این امر منافع ایالاتمتحده را تحقق میبخشد یا خیر؟
ابعاد کامل این بحران هنوز به طور کامل مشخص نیست اما به باور «مایکل سوئین» نویسنده و متخصص آمریکایی مطالعات امنیتی چین و همکار ارشد «کارنگی» در اوقاف صلح بینالمللی، این وضعیت با توجه به روابط مملو از تنش ایالاتمتحده و چین و تواناییهای نظامی بسیار پیشرفته چین، میتواند به یک نسخه حتی بدتر از بحران تایوان در سالهای ۱۹۹۵-۹۶ تبدیل شود.
باتلاق اوکراین
آمریکا و متحدان اروپایی آن با تحریک و حمایت سیاسی، مالی و نظامی بستر را برای آغاز بحران اوکراین همواره کردند؛ بحرانی که انتظار داشتند به تضعیف رقیب یعنی روسیه منجر شود اما تحریمهای آنها نتیجه عکس داد و خود گرفتار دام انرژی شدند.
از نگاه ناظران، در بحران اوکراین هیچ پیروزی یا نتیجه خاصی در کوتاهمدت و میانمدت به دست نخواهد آمد. ایالاتمتحده و متحدان آن در یک طرف و همچنین روسها در حال آمادهسازی خود برای جنگی طولانی هستند؛ استقامت و تعهد نتیجه این جنگ را تعیین میکند.
با این حال، «باری بوزان» استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل بر این باور است که حتی پس از تامین منابع بیشتر در این جنگ، بازهم محتملترین نتیجه «یک جنگ طولانی، خونین و در نهایت غیرقابل توصیف» خواهد بود.
دولت بایدن در این جنگ بیش از ۵۰ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین ارسال کردهاست. با این اوصاف درگیری طولانیتر میشود و در ادامه خطر تشدید درگیریها بیشتر است. بنابراین در این تشدید نه تنها امکان استفاده از سلاحهای هستهای بلکه احتمال درگیری مستقیم ایالاتمتحده در جنگ نیز وجود دارد.
در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره که به دلیل این بحران و تبعات اقتصادی ناشی از آن محبوبیت دموکراتها تنزل پیدا کردهاست، بایدن از مواضع خود عقب نشسته و «واشنگتنپست» در گزارشی نوشته است که «آمریکا از اوکراین خواسته از مذاکره با روسیه استقبال کند.»
تقویت روابط مثلث تهران – مسکو – پکن
سیاستهای آمریکای بایدن بستر را برای تعمیق همکاریهای محور شرقی هموار کرد؛ موضوعی که باعث شده بسیاری عملکرد این دولت را در حوزه سیاست خارجی به چالش بکشند.
اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» در گزارشی به بررسی تبعات افزایش تنش بین غرب و روسیه پرداخت؛ تنشی که برایند آن توافقات راهبردی و همکاری چندوجهی تهران – مسکو است و ادامه داد: روسیه که اکنون به شدت تحریم شده ممکن است یک شریک استراتژیک ضعیف برای ایران به نظر برسد. با این حال، احتمال آن می رود که اعمال تحریم های غربی و شیطان سازی روسیه، تهران و مسکو را به عنوان دشمنان مشترک آمریکا و ناتو به یکدیگر نزدیک سازد.
از نگاه این اندیشکده، اعمال تحریمهای شدید علیه روسیه میتواند فرصتهای بزرگی را برای اقتصاد ایران باز کند، همانطور که توافق مسکو و تهران برای جایگزینی سوئیفت با سیستمهای پیامرسان مالی داخلی از این واقعیت پرده برداشت و نشان داد که ایران و روسیه اکنون می توانند برای جبران زیان ناشی از تحریم ها، تجارت خود را تقویت کنند. تشدید تنش ها بین غرب و روسیه به ایران این فرصت را می دهد تا ضمن تامین حداکثری منافع، برنامه های سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را پیش ببرد.
همچنین پایگاه تحلیلی آمریکایی «آکسیوس» در گزارشی به رویارویی آمریکا با محور مسکو، تهران و پکن پرداخت و این رویارویی را بسترساز تقویت این ائتلاف ارزیابی کرد و نوشت: روابط بین این سه کشور نه با پیوندهای عمیق یا ارزش های مشترک، بلکه با منافع خاص و تمایل متقابل برای به چالش کشیدن واشنگتن تعریف می شود.
به نوشته آکسیوس، تهران و مسکو برای خنثی سازی تحریم ها با یکدیگر مشارکت و همکاری دارند؛ مشارکتی که میتواند تلاشهای واشنگتن را برای تحمیل هزینه بر روسیه در زمینه نبرد اوکراین و نیز متقاعد کردن ایران برای بازگشت به توافق هستهای ۲۰۱۵ تضعیف کند.
این پایگاه آمریکایی تاکید کرد: اگرچه قبلا ایران و روسیه با وجود اختلاف نظر در برخی زمینه ها، با یکدیگر در زمینه های مختلف همکاری داشتهاند اما اینک روسیه بیش از گذشته به ایران نیاز دارد. در کنار آن، روند رو به رشد افزایش خرید نفت ایران از سوی چین نیز به کمک اقتصاد ایران آمده تا اهرم فشار آمریکا بر تهران را کم اثر کند.
شکست راهبرد منطقهای؛ از ناتوی خاورمیانه ای عقیم تا تحقیر بن سلمان
از نگاه ناظران سیاستهای خاورمیانهای بایدن همواره با شکست و تحقیر همراه بودهاست؛ موضوعی که بیارتباط با کاهش محبوبیت او نیست و بر انتخابات امروز نیز اثرگذار خواهد بود.
– عقیم ماندن طرحهای منطقهای از قبیل «ناتوی خاورمیانهای»
در ارتباط با عقیم ماندن طرح «ناتو خاورمیانه ای» بایدن، پایگاه آمریکایی «بلومبرگ» در گزارشی تحلیلی با عنوان «ناتوی خاورمیانه؟ چنین نخواهد شد هرگز! محال است» به بررسی شکافهای درونی و مشکلات پیش روی ائتلاف خیالی پرداخته و نوشتهاست: شاید تصور کنید که ایران هستهای دلیل کافی برای کشورهای مورد تهدید ایران برای جدی گرفتن اتحاد نظامی منطقهای باشد اما اینگونه نیست. اگرچه این کشورها بیشتر در مسائل امنیتی با یکدیگر همکاری میکنند اما صهیونیستها و عربها دیدگاههای متفاوتی درباره تهدیدات ایران دارند و همچنین استراتژیهای متفاوتی در مورد نحوه برخورد با تهران دارند؛ موضوعی که هر گونه امید به ایجاد ناتوی عربی را از بین میبرد.
قطر و عمان روابط خوبی با ایران دارند. کویت روابط محتاطانه خود با تهران را حفظ کردهاند. عربستان و امارات نیز نسبت به ایران محتاط هستند اما به دلیل اینکه در درگیری با گروههای مورد حمایت ایران در یمن متضرر شدهاند، اکنون بیشتر به دنبال تسویه حساب هستند تا رویارویی. با این وجود ریاض و ابوظبی مذاکرات تقریباً علنی با تهران داشتهاند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دارای یک نیروی نظامی مشترک هستند که به «سپر شبه جزیره» معروف است. این سپر قدرتی معادل ۴۰ هزار نیرو دارد و به لطف دلارهای نفتی کشورهای عضو، به سلاحهای خوبی مجهز است. نقطه ضعف این نیروها نداشتن تجربه جنگی واقعی است. بنابراین، این سپر نه ائتلاف ضد تهران را محکم و تقویت میکند و نه لرزهای بر اندام ایران میاندازد. در بین کشورهای عرب در شام، سوریه، لبنان و عراق متحد ایران هستند. از طرفی، پادشاه اردن که مدام در مورد افزایش نفوذ ایران در منطقه هشدار میدهد، نیروی نظامی کوچکی دارد و در بهترین حالت میتواند نقش کمی در هر اتحادی داشتهباشد.
این مسائل باعث شده که چندین تلاش قبلی برای ایجاد اتحادهای نظامی در منطقه با شکست مواجه شود. در هفت سال گذشته دو مورد از اتحادهای غیرقانونی شکل گرفت که هیچکدام با موفقیت همراه نبود. طرح «اتحاد کشورهای عربی» در سال ۲۰۱۵ برای تشکیل یک نیروی ترکیبی ضد تروریسم نخستین تلاش در این راستا بود. همچنین در سال ۲۰۱۷ یک پیشنهاد برای راهاندازی «اتحاد امنیت خاورمیانه» (MESA) توسط عربستان سعودی پیشنهاد شد؛ پیشنهادی که حمایت کامل «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری پیشین آمریکا را به همراه داشت و به ناچار «ناتوی عربی» نامیده شد.
– تحقیر آمریکا از سوی ولیعهد سعودی
نخستین سفر خاورمیانهای بایدن به عربستان و تحقیر وی از سوی بن سلمان نیز موجی از انتقادات را طی ماههای اخیر به راه انداختهاست. در بحبوحه جنگ اوکراین که بحران انرژی آمریکا و اروپا را در شرایط سخت قرار داد، وی در آستانه فصل سرد پاییز راهی عربستان شد به آن امید که آل سعود را به افزایش صادرات نفت و کاهش بهای آن متقاعد کند. این در حالی است که بایدن در دوره رقابتهای انتخاباتی به شدت ولیعهد سعودی را بخاطر قتل خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی به باد انتقاد گرفتهبود.
روزنامه «وال استریت ژورنال» چندی با تاکید بر اینکه بایدن در عرصه بینالملل با چالشهایی مواجه است، این سفر و دیدار با ولیعهد سعودی را نکوهید و نوشت: برخی از دموکراتها مانند«آدام شیف» نماینده حوزه انتخابیه کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا گفتهاند که ولیعهد در شان دیدار با رئیسجمهور نیست.
طنز تلخ ماجرا اما همراهی عربستان با اوپک پلاس برای کاهش روزانه ۲ میلیون بشکه نفت بود که بسیاری آن را تحقیر آمریکا و ضربه ای مهلک به دولت بایدن دانستند.
پایگاه خبری شبکه «اماسانبیسی» در گزارشی به تصمیم اوپک پلاس مبنی بر کاهش روزانه ۲ میلیون بشکه نفت و نقش عربستان در این سیاست گذاری پرداخت و سفر اخیر بایدن به ریاض را به شدت به باد انتقاد گرفت و نوشت: «جو بایدن» رئیسجمهوری ایالات متحده دلایل زیادی برای عصبانیت از تیم امنیت ملی خود دارد زیرا آنان برخلاف باورهایی که داشت، او را به مدت ۱۸ ماه تحت فشار قرار دادند تا دربرابر عربستان چنین سیاستی را در پیش بگیرد.
مشاوران بایدن به وی گفته بودند به جای اینکه برای حفظ منافع آمریکا در مقابل عربستان، ریاض را تحت فشار قرار دهد، بهتر است که روابط خود با ولیعهد سعودی را بهبود بخشد اما بنسلمان در پاسخ به این نرمش واشنگتن از پشت به بایدن خنجر زد.
بنابراین مجموعهای از چالشها و تنشهای آمریکا در سطوح بینالمللی باعث کاهش محبوبیت دموکراتها شدهاست. تریتا پارسی ستوننویس سایت شبکه تلویزیونی «ام.اس.ان.بی.سی» تاکید میکند «آمریکاییها خود نیز دیگر از این وضعیت خسته شدهاند. آنان در داخل کشور با اختلافات بیشماری مواجه هستند و با این اوصاف دیگر به هیچوجه تحمل درگیریهای خارجی را ندارند.»