چرا شی تا این اندازه در میان چینی‌ها محبوب است؟

تلویزیون دولتی پکن تیمی را به استان ساحلی فوجیان در جنوب چین فرستاد تا از یک سیاستمدار جوان فیلمبرداری کند. او که عضو یک حزب فربه (کمونیست چین) بود در آن زمان در سال ۱۹۹۳ میلادی به عنوان یک استعداد سیاسی رو به رشد قلمداد می‌شد و به تازگی به عنوان رئیس مدرسه حزب محلی انتخاب شده بود. نام او “شی جین پینگ” بود.

به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل؛ عوامل تلویزیونی از او در حال سرخ کردن میگو فیلمبرداری کردند و سپس در حالی که دختر خردسال اش که در بغل او بود با او مصاحبه کردند. در این صحنه عوامل ناگهان خندیدند. زنی در حال که حوله می‌آورد پرسید:”آیا او پی پی کرد”؟! و شی با لبخند گفت”بله او پی پی کرد”. لباس شی خیس و کثیف شده بود و همه چیز در دوربین ثبت شد.

امروز تقریبا سه دهه از آن زمان می‌گذرد. در چین دیگر هیچ چیز به شانس واگذار نمی‌شود. امروز تصاویر تلویزیونی از رئیس دولت و حزب شی را پیش از شنیدن صدای تشویق توده جمعیت نشان می‌دهد. با نزدیک شدن او یکپارچه همه از جای شان بلند می‌شوند و دقایقی را با شور و شوق تشویق می‌کنند.

این یک کیش شخصیت درست مانند کیش شخصیت در جریان در مورد کیم در کشور همسایه چین یعنی کره شمالی است. شی اکنون در همه جا در چین حضور دارد. او رئیس دولت، رهبر حزب و فرمانده کل ارتش و حاکم ۱.۴ میلیارد نفر است. زمانی که او صبح روزنامه را باز می‌کند معمولا نام خود را می‌بیند. در طول بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۲۲ میلادی مبلغان روزنامه “خلق” موفق شدند در هر یک از ۱۲ عنوان صفحه اول خبر و گزارش را با سه شخصیت مشابه آغاز کنند: “شی”، “جین”، “پینگ”.

شی جین پینگ قدرتمندترین مرد جهان و قدرتمندترین رهبر چین از زمان مائوتسه تونگ است. شی به عنوان رئیس دولت، دبیر کل حزب کمونیست و فرمانده کل ارتش آن کشور هر سه منصب مهم آن چین را در اختیار دارد. او بر بیش از ۱.۴ میلیارد نفر و بر اقتصادی حکمرانی می‌کند که احتمالا به زودی از اقتصاد ایالات متحده فراتر خواهد رفت.

شی کنترلی بر بیش‌ترین سربازان و بزرگ‌ترین نیروی دریایی جهان را اعمال می‌کند. با یک حرکت انگشت او کلانشهر‌های بزرگ چین با میلیون‌ها ساکن برای اجرای سیاست کووید صفر تحت قرنطینه قرار می‌گیرند. شهروندان چین تقریبا تحت نظارت کامل قرار دارند. هیچ اپوزیسیون سیاسی سازمان یافته‌ای در کشور وجود ندارد که شی را مجبور کند تا خود را ثابت کند و یا او را مورد سنجش قرار دهد.

نفوذ شی تا آلمان نیز گسترش یافته است. برای شرکت‌هایی مانند فولکس واگن یا مرسدس چین بازار کلیدی برای فروش محصولات است. در اوایل نوامبر، “اولاف شولتز” برای اولین بار به عنوان صدراعظم آلمان به پکن سفر خواهد کرد و علیرغم بحث‌های جاری در مورد وابستگی ناپایدار اقتصاد آلمان به چین او احتمالا هیئت قابل توجهی از مدیران آلمانی را همراه خواهد داشت.

حزب کمونیست تحت رهبری شی سنگ بنای چین است یک نهاد بزرگ با ۹۷ میلیون عضو که بسیار بیش‌تر از کل جمعیت آلمان است. حزب کمونیست چین با اعتماد به نفس اعلام می‌کند که “دولت، ارتش، غیر نظامیان، دانشگاهیان، شرق، غرب، جنوب، شمال و مرکز کشور” را رهبری می‌کند. شی جین پینگ “هسته” اصلی آن حزب است. ایدئولوژی او “اندیشه شی جین پینگ” در قانون اساسی چین گنجانده شده است. این سطحی از قدرت است که حتی “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه نیز تنها می‌تواند رویای آن را در سر بپروراند. شی به عنوان یکی از آخرین دوستان حاکم کرملین پس از تهاجم به اوکراین باقی مانده است.

روز یکشنبه در پکن، بیستمین کنگره حزب کمونیست آغاز شد و اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود شی از این گردهمایی با قدرتی بیش‌تر از هر رهبر دیگر چین برای دهه‌های آینده بیرون خواهد آمد. رهبران حزب قرار است به شی سومین دوره ریاست جمهوری را اعطا کنند که نشان دهنده یک سنت شکنی است: پس از مرگ مائو موانعی برای جلوگیری از جمع شدن مجدد این حجم از قدرت در دستان یک فرد در چین ایجاد شده بود.

با این وجود، هنگامی که شی برای سومین بار به عنوان رئیس حزب انتخاب می‌شود بعید به نظر می‌رسد که کسی در چین بتواند او را تا زمانی که زنده است از سلطنت خلع کند. مقام ریاست حزب در چین مهم‌تر از عنوان رئیس جمهور است. شی ۶۹ ساله است و می‌تواند برای دهه‌های آینده به حکومت بر چین ادامه دهد درست همانند امپراطور‌های قدیم.

با این وجود، برای مدت زمانی طولانی هیچ چیزی وجود نداشت که نشان دهد او کسی است که چنین قدرتی را به دست می‌آورد که خود کارنامه او را بیش از پیش چشمگیر می‌سازد. شی به عنوان یک کادر حزب نسبتا غیرقابل توجه و بدون ویژگی‌های سیاسی مشخص دیده می‌شد. شاید همین موضوع توضیح دهد که چرا سیاستمداران، پژوهشگران علوم سیاسی، روزنامه‌نگاران و مدیران تجاری در سرتاسر جهان با روی کار آمدن او به اعمال اصلاحات لیبرال از سوی وی امیدوار بودند. آنان در حسرت ظهور نوعی گورباچف چینی بودند. در ادامه معلوم شد وضعیت کاملا برعکس است: شی چین را منزوی و از جهان جدا کرده و جاه طلبی‌های تجدیدنظرطلبانه را دنبال می‌کند.

پس شی جین پینگ کیست؟ چه عواملی دست به دست هم داده اند تا او را مردی سازند که هست؟ او چگونه قدرت را به دست آورد چگونه از آن استفاده می‌کند و اکنون می‌خواهد با آن چه کند؟

رئیس جمهور فعلی چین دوران جوانی خود را بدون برق و آب گذرانده بود. آن دوره در فاصله سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ میلادی اثرگذارترین دوره بر زندگی او بود. او درباره زندگی خود نوشته که در سن ۱۵ سالگی گیج و گمشده به نظر می‌رسید. او در ادامه افزوده است:”در ۲۲ سالگی هدف زندگی ام را محکم تعیین کرده بودم و سرشار از اعتماد به نفس بودم. باوری راسخ به انجام کار‌های عملی برای مردم داشتم”.

البته چنین اظهاراتی در خدمت یک هدف تبلیغاتی آشکار است، اما به عنصری کلیدی در ایجاد تصویر از شی در افکار عمومی نیز تبدیل شده است. در آن روایت، او به‌عنوان فردی ظاهر می‌شود که به قول چینی‌ها تلخی و سختی زندگی را چشیده یعنی با زندگی فقرا آشناست. بر اساس قدرت این افسانه بوده که بسیاری از موفقیت‌های سیاسی او ساخته شده است.

هم چنین، “شی ژونگ شان” پدر شی یک انقلابی اولیه بود و جزو هشت جاودانه حزب کمونیست به شمار می‌رود. این موضوع باعث می‌شود شی به اصطلاح شاهزاده یا فرزند اشراف سرخ چین قلمداد شود. او در محله‌های جدا شده از نخبگان حزب در پکن به دنیا آمد جایی که با خواهر و برادرش بزرگ شد. والدین آنان فرزندان شان را به شیوه‌ای مستبدانه تربیت کردند.

در سال ۱۹۶۲ میلادی پدر شی به دلیل صدور مجوز چاپ کتابی که مائو آن را نامناسب می‌دانست از سوی حکومت طرد شد و از تمام مناصب خود کنار گذاشته شد و مجبور شد برای کار به یک کارخانه تراکتورسازی برود. این وضعیت برای او در طول انقلاب فرهنگی آغاز شده در سال ۱۹۶۶ میلادی بدتر شد. اعضای گارد سرخ شی ژونگ شان را ربودند و تحقیر کردند. او در زندان حبس شد و بعدا سال‌ها را در حبس در پکن گذراند. خانواده او نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. خواهر ناتنی شی جین پینگ جان خود را به احتمال زیاد بر اثر خودکشی از دست داد. مانند میلیون‌ها جوان دیگر، شی جین پینگ به روستا‌ها تبعید شد تا از کشاورزان بیاموزد.

شی در آن زمان در روستا در غار زندگی می‌کرد. او در آنجا به کتابخوانی روی آورد و آثاری از مارکس و انگلس، تولستوی، همینگوی و سون تزو را خواند. امروزه روی دیوار غاری که او در آن به سر برده بود یک کپی قاب شده از گواهی پذیرش او در حزب به تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۷۴ آویخته شده است. او مجبور شد ۱۰ بار برای عضویت درخواست دهد تا سرانجام پذیرفته شود در حالی که مقام‌های حزبی در پذیرش پسر یک طرد شده تردید داشتند. در همان سال، شی منشی حزب در دهکده لیانگ جیاهه اولین پله نردبان شغلی برای سیاستمدار شدن در آینده شد.

با این وجود، چرا شی تصمیم گرفت زندگی خود را وقف حزبی کند که خانواده اش را از هم پاشید و آن را در رنج فرو برد؟ او تمام دلایل دنیا برای نفرت از حزب را داشت.

“جوزف توریگیان” که در دانشگاه آمریکایی در واشنگتن تدریس می‌کند و زندگی نامه پدر شی را نوشته می‌گوید:”ایمان شی به کمونیسم متزلزل شده بود. بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۰۹ توسط پلتفرم افشاگر ویکی لیکس منتشر شد یکی از دوستان سابق او به یک دیپلمات آمریکایی گفته بود که شی برای زنده ماندن و بقا تلاش کرد هر چه بیش‌تر “سرخ” شود و در حزب سرخ کمونیست پیشرفت کند”. توریگیان می‌گوید درسی که او از انقلاب فرهنگی گرفته این نیست که باید حزب را محدود کنید بلکه باید از خارج شدن یک وضعیت از کنترل جلوگیری کنید.

شی خود گفته است:”در حالی که کادر‌های حزبی به مردم به دلیل کار صادقانه شان مدیون هستند مردم چین نیز در ازای آن به حزب وفاداری کامل دارند. تحت حکومت شی آزادی‌ها به شدت کاهش یافته است و جامعه بسیار یکنواخت‌تر شده است”.

تحت رهبری او قوانین و احکام ظالمانه‌ای صادر شده که عرصه اجتماعی را تنگ‌تر ساخته است. برای مثال، قانون جدید اطلاعات ملی اساسا می‌تواند هر شهروند چینی را مجبور به جاسوس شدن کند یا قانون امنیتی با ابهام خاص که تقریبا هر فعالیتی را به عنوان یک تهدید بالقوه برای امنیت ملی تعریف می‌کند. طبق مفاد آن قانون چین در حال حاضر در فضای مجازی، فضای بیرونی، در قعر اقیانوس و در مناطق قطبی مورد دفاع قرار می‌گیرد. کشوری که همیشه مراقب است.

این تثبیت امنیت شاید به طرز وحشیانه‌ای در شین جیانگ سرزمین اویغور‌ها آشکار می‌شود. تا سال ۲۰۱۴ میلادی زمانی که شی به آن منطقه سفر کرد مقام‌های حکومتی در درجه نخست بر توسعه اقتصادی مرکز داشتند تا بر آرام ساختن درگیری‌های قومی که بار‌ها رخ داده بودند. با این وجود، شی یک “درمان ایدئولوژیک” را برای مسلمانان ساکن شین جیانگ تجویز کرد و از حزب کمونیست خواست که در این زمینه به کسی رحم نکند.

“چن کوانگو” تندرو که به عنوان فرماندار شین جیانگ به آن منطقه اعزام شد به سرعت یک دولت پلیسی را تاسیس کرد که در جهان امروزی مشابهی ندارد. صد‌ها هزار نفر در اردوگاه‌های بازآموزی حبس شدند. هدف شی همزیستی هماهنگ قومیت‌های چین مانند “دانه‌های انار” بود که در پوسته قرمز حزب احاطه شده اند. او قصد دارد مسلمانان شین جیانگ را به فرزندان مطیع حزب تبدیل کند که برای اهداف کشور بدون تفکر به هرگونه ایدئولوژی‌ای به غیر از ایدئولوژی حزب کار کنند و قطعا برای اسلام کار نکنند.

جنبش دموکراسی هنگ کنگ در سه سال گذشته با بی رحمی مشابه اگر نگوییم با همان سطح از توحش مواجه شده است. این شهر با رد اقتدار حزب و تمایل به حفظ کنترل سرنوشت سیاسی خود احتمالا توسط شی به عنوان محلی با اقدامات تحریک آمیز تلقی می‌شود. او مقاومت هنگ کنگ را با تحمیل یک قانون جدید امنیت ملی در سال ۲۰۲۰ میلادی در هم شکست. از آن زمان به این سو آزادی‌ها در هنگ کنگ به شدت محدود شده فعالان مخالف یا در زندان هستند یا کشور را ترک کرده اند یا دیگر جرات صحبت کردن ندارند.

میزان تغییر رخ داده در چین تحت زمامداری شی نباید غافلگیرکننده باشد. او چشم انداز خود برای چین را در ابتدا مطرح کرده بود. تنها چند ماه پس از روی کار آمدن او “گائو یو” روزنامه نگار چینی که “سند شماره نه” را فاش کرده بود به پنج سال زندان محکوم شده بود. در آن سند که برای تمام مقام‌های مهم حزب کمونیست ارسال شده بود به رهبران حزب کمونیست درباره ایده‌هایی که از طریق آن “نیرو‌های ضد چینی از سوی غرب” به دنبال نفوذ در چین هستند هشدار داده شده بود.

در آن سند آمده بود که چین باید با تمام توان در برابر ایده‌هایی مانند “ارزش‌های جهانی”، “جامعه مدنی” و “تصور غربی از روزنامه نگاری” مقاومت کند، زیرا این ایده‌ها اولویت حزب را در چشم انداز سیاسی تضعیف می‌کنند. سند شماره نه اساسا نقشه راه شی بود.

کسانی که با این سند همراه شدند توانستند انتظار یک زندگی راحت و برخورداری از خدمات دولتی بهتر نسبت به نسل‌های قبلی را داشته باشد. یکی از اولویت‌های شی مبارزه با فقر در روستا‌ها بوده و در سال ۲۰۲۱ با افتخار اعلام کرد که در این نبرد پیروز شده است. او سیاستگذاری‌های خود را بر روی کسانی متمرکز می‌کند که از مواهب اقتصادی و مادی کم‌تر از سایرین برخوردار شده اند.

کارزار اقتصادی تازه او که در سال ۲۰۲۱ میلادی اعلام شد بر طبقه متوسط رو به رشد متمرکز است و “رونق مشترک” نام دارد. این برنامه، توزیع مجدد بیش‌تر همراه با حقوق کارگران قوی‌تر و اجاره‌های مقرون به صرفه را پیش بینی می‌کند. در مقابل، برای شرکت‌های بزرگ اینترنتی و بنیانگذاران فوق ثروتمند آنان عصر چالش‌برانگیزتری آغاز شده است.

فعالیت شی پس از پایان انقلاب فرهنگی به عنوان سیاستمداری عاری از فساد شهرت پیدا کرد. در سال ۱۹۸۵ میلادی حزب او را به فوجیان یکی از استان‌هایی که معجزه اقتصادی چین در آن آغاز شد اعزام کرده بود. در دوران اصلاحات با نرخ‌های رشد سرگیجه آور آن دوره کسانی که دارای ارتباطات بودند با رشوه دادن به افراد مناسب می‌توانستند به شکل فوق‌العاده‌ای ثروتمند شوند.

در سال ۱۹۹۹ میلادی شبکه گسترده‌ای از فساد در آن استان کشف شد که در آن یک تاجر تنها به بیش از ۳۰۰ مقام رشوه داده بود. یکی از معدود افرادی که توانست از این مرداب سالم بیرون بیاید شی جین پینگ بود. رهبری در پکن او را احضار کرد تا او که آن زمان فرماندار فوجیان شده بود. گزارشی در مورد این آشفتگی ارائه دهد. او در آن زمان وعده داد:” ما بدون رحم عناصر فاسد را حذف خواهیم کرد”.

در یکی از اسناد فاش شده ویکی لیکس در سال ۲۰۰۹ میلادی دوست سابق شی گزارش داده که او از تجاری سازی همه جانبه جامعه چین واز دست رفتن ارزش‌ها و گسترش فساد اداری خشمگین شده بود.

با این وجود، فراتر از آن شی یک معمای سیاسی باقی ماند. “جوزف توریگیان” که زندگی نامه پدر شی را نوشته می‌گوید:” او با چپ‌های حزب و هم چنین راست‌ها کنار آمد. در نظام استبدادی چین، به نظر می‌رسد که برای بسیاری از مردم توصیه می‌شود که نظرات خود را پنهان کنند، اما شی جین پینگ به ویژه در آن مهارت داشت”.

زمانی که شی جین پینگ در مجمع عمومی سالانه داووس در سال ۲۰۱۷ میلادی سخنرانی کرد متعهد شد که چین به “جهانی سازی اقتصادی” پایبند است. او متعهد شد که چین در‌های خود را کاملا باز نگه خواهد داشت.

به نظر می‌رسید که شی هر آن چه نخبگان جهانی می‌خواستند بشنوند را می‌گفت. این سخنرانی نمونه‌ای از موردی بود که نشان داد غرب چگونه در تفسیر خود از چین با امید و آرزو گمراه شده، زیرا درک کافی از گفتمان چینی ندارد. “مارینا رودیاک” که در دانشگاه هایدلبرگ تدریس می‌کند می‌گوید:”آن چه شی در پشت سرش در داووس داشت گشایش بیش‌تر چین نبود بلکه جلوگیری از بسته شدن در‌های غرب به روی چین بود”.

او می‌گوید: “شی سعی نمی‌کرد به سرمایه داران آمریکایی لطف کند بلکه سعی می‌کرد موانعی را که بر سر راه ماموریت تاریخی او وجود دارد برطرف سازد”.

“کری براون” دیپلمات سابق بریتانیایی و نویسنده بیوگرافی شی می‌گوید:”شاید بزرگترین استعداد شی جین پینگ در داستان گفتن باشد. سبک سیاست او و پیام‌های نهفته در آن، احساسات و آرزو‌های بسیاری از چینی‌ها را جلب می‌کند. شی کشوری جوان شده را تبلیغ می‌کند که سرانجام تاریخ فاجعه بار اخیر خود را پشت سر می‌گذارد. شی دائما از جوان سازی ملت چین می‌گوید”.

از اواسط قرن نوزدهم تا تاسیس جمهوری خلق در سال ۱۹۴۹ میلادی قدرت‌های استعماری چین را به حوزه‌های نفوذ تقسیم کردند و آن کشور را در مجموعه‌ای از جنگ‌ها فرو بردند. حتی امروزه نیز چینی‌ها از آن دوره تحت عنوان “قرن تحقیر” یاد می‌کنند و هر کودکی در مدرسه درباره آن یاد می‌گیرد. بازگرداندن چین به رو پا‌های خود و بازگرداندن آن به عظمت تقریبا هدف تمام جنبش‌های سیاسی در چین در دوران مدرن بوده است.

تلاش مائو عظمت بخشیدن دوباره به چین بود. با این وجود، شی در برهه‌ای از زمان چین را رهبری می‌کند که دستیابی به این چشم انداز دیگر یک جاه طلبی تئوریک دور از دسترس نیست و به نظر می‌رسد به سرعت قابل دستیابی می‌باشد. این وضعیت به توضیح مسیر شی بسیار کمک می‌کند. انضباط حزب و جامعه، تعهد به ایدئولوژی، تحکیم قدرت خود همه این موارد در خدمت این هدف بزرگتر است.

در دوران شی جین پینگ چین با بیرحمی بیش تری نسبت به گذشته منافع سیاست خارجی خود را پیش برده است. “کریستوفر جانسون” تحلیلگر ارشد سابق سازمان سیا در چین می‌گوید:”از دید رهبران چین شرق در حال ظهور و غرب در حال افول است و آنان در این دیدگاه تردیدی ندارند. با این وجود، برای به دست گرفتن رهبری نظم جهانی چین باید جلوتر از ایالات متحده حرکت کند. از دید چین امریکا دشمن سرسخت چین است و ظاهرا از ظهور چین عصبانی می‌باشد”.

این امر به توضیح این موضوع که چرا زمانی که واشنگتن از تایوان حمایت می‌کند پکن به شدت از خود واکنش نشان می‌دهد کمک می‌کند. از دید چین این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان جوان سازی ملت را بدون بازگرداندن تایوان به آغوش سرزمین اصلی چین تکمیل کرد؟ کشوری که از دیدگاه چین در سال ۱۸۹۵ میلادی توسط ژاپن امپریالیستی از سرزمین مادری جدا شد و از سال ۱۹۴۵ توسط ضد انقلابیون اداره می‌شود.

در مناقشه با ایالات متحده چین تحت زمامداری شی آماده است تا تقریبا از هر وسیله‌ای که لازم است استفاده کند. در حالی که دیپلمات‌های “گرگ جنگجو” اطلاعات نادرستی مانند افسانه‌ای که حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر یک اقدام داخلی بوده را منتشر می‌کردند شی تا به امروز از تبلیغات ضد امریکایی حمایت می‌کند. پکن متحدان ناخوشایند امریکا از جمله استرالیا را تحریم می‌کند تا خشم خود را از تحریم روسیه توسط واشنگتن نشان دهد.

این موضوع هم چنین توضیح می‌دهد که چرا شی علیرغم حمله روسیه به اوکراین در کنار پوتین باقی مانده است: اگرچه شی مطمئنا نشان داده که درباره کارزار پوتین تردید دارد، اما در خود چین این غرب است که منحصرا مقصر جنگ قلمداد می‌شود.

شی برای برتری جهانی می‌جنگد و پوتین صرفا یک شریک کوچک در این تلاش است که اتفاقا تسلیحات هسته‌ای متعددی دارد و می‌تواند انرژی تامین کند. پوتین ممکن است هنوز مفید باشد به همین دلیل شی او را کنار نگذاشته است. چین حتی از کتاب بازی مافیا نیز دوری نمی‌کند. پکن برای این که کانادا را مجبور به عقب نشینی در مناقشه‌ای با محوریت بازداشت “منگ وانژو” مدیر مالی هوآوی کند دو شهروند کانادایی را به مدت تقریبا ۱۰۰۰ روز به گروگان گرفت.

روی هم رفته فعالیت‌های شی تاثیر فاجعه باری بر شهرت چین در اروپا و ایالات متحده داشته اند به طوری که خارجی‌ها دیدگاه مثبتی نسبت به آن کشور دارند. در نظرسنجی تازه‌ای که توسط مرکز تحقیقاتی پیو انجام شد ۷۶ درصد از پاسخ دهندگان از ۱۹ کشور عمدتا غربی گفتند که اطمینان ندارند یا چندان اطمینان ندارند که شی “در رابطه با امور جهانی کار درست را انجام دهد”.

با این وجود، علیرغم آن که وجهه چین در غرب با افول همراه بود اوضاع در داخل چین قدری متفاوت به نظر می‌رسد. بر اساس نتیجه نظرسنجی منتشر شده توسط شرکت ارتباطات Edelman در ژانویه ۲۰۲۲ میلادی ۹۱ درصد از چینی‌ها به رهبری خود اعتماد دارند که “بیش‌ترین میزان اعتماد در یک دهه گذشته محسوب می‌شود”.

دلیل آن مشخص است: در چهار دهه گذشته بسیاری از چینی‌ها سال به سال شاهد بهبود رفاه مادی خود بوده اند. جهان دوباره چین را جدی می‌گیرد و حتی از آن می‌ترسد. این چیزی است که برای بسیاری از چینی‌ها طنین انداز شده است.

شی که به سختی وارد عرصه قدرت شده بود اقدامات جامعی را با هدف مبارزه با فساد انجام داد. از دسامبر ۲۰۱۲ تا ژوئن ۲۰۲۱ میلادی کمیسیون مرکزی بازرسی انضباطی حزب نه تنها از ۶۳۱۰۰۰ نفر از اعضای رده پایین‌تر حزب (که شی از آنان تحت عنوان “مگس” یاد کرد) بازجویی نمود بلکه درباره ۳۹۳ رهبر قدرتمند حزب که از آنان تحت عنوان “ببر” یاد می‌شود نیز تحقیق صورت گرفت. بسیاری از آنان به اتهام ارتکاب فساد مناصب شان را از دست دادند و به زندان افتادند.

برای شی کارزار مبارزه با فساد دو مزیت آشکار داشت: باعث افزایش محبوبیت او در کشور شد به طوری که مردم دیگر مجبور نبودند هر بار که با مقام‌های دولتی در ارتباط بودند و به دیدار آنان می‌رفتند یک بطری عطر یا ویسکی برای رشوه دادن با خود به همراه داشتند و دیگری آن که شی را قادر ساخت تا از شر دشمنان سیاسی خود خلاص شود.

کارگزاران قدرتمندی مانند “ژو یونگ کانگ” رئیس سابق سرویس‌های امنیتی در سال ۲۰۱۳ میلادی قربانی این پاکسازی شدند. در سال ۲۰۱۷ میلادی نوبت به “سان ژنگ چای” یکی از اعضای دفتر سیاسی رسید که بسیاری او را جانشین بالقوه شی می‌دانستند. هر دو به حبس ابد محکوم شدند.

از آن زمان به این سو، تمام قدرت در چین در دستان شی متمرکز شده است. شی حتی درگیر جزئیات شده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۴ میلادی او شخصا ۱۷ فرمان مربوط به حفاظت از محیط زیست را صادر کرد. اگر هر یک از دستورات او به طور کامل رعایت نشود متخلف با پایان ناگهانی حرفه خود روبرو می‌شود. اکنون نام مستعار شی “رئیس همه چیز” است.

امروز هوش مصنوعی اکثر کار‌های مرتبط با کنترل فکر از سوی پلیس را برعهده دارد. “دیوار آتش بزرگ” که اینترنت چین را از سایر نقاط جهان جدا می‌کند تقریبا غیر قابل نفوذ شده است. دولت چین استفاده از VPN را جرم انگاری کرده است. با این وجود، آنچه با اینترنت آغاز شد اکنون رشد کرده و کل کشور را در بر گرفته است: کنترل کامل و در همه جا.

حتی اگر فردی تنها از یک منطقه شهری که در آن چند فرد آلوده شده به ویروس کووید حضور داشته اند عبور کرده باشد آن فرد را به قرنطینه می‌برند. این تنها بخشی از زندگی در چین تحت سیاست کووید صفر است. نبرد علیه این بیماری همه گیر در چین به طور فزاینده‌ای دیوانه کننده می‌شود. مقام‌های حکومت چین پهپاد‌ها را در شهر‌های محصور به پرواز درآورده اند تا به ساکنان یادآوری کنند که “اشتیاق روح خود را برای آزادی کنترل کنید”. آنان والدین مبتلا به کووید را از نوزادان شان جدا کرده اند. تقریبا سه سال پس از آغاز پاندمی کووید چین از سایر نقاط جهان منزوی و جدا شده است.

رسانه‌های دولتی هر روز به این ادعا می‌پردازند که چین تحت رهبری شی توانسته در برابر کووید مصون شود و در امان بماند و این دستاورد برتری سیستم چین را نسبت به سایر کشور‌هایی که به خوبی عمل نکرده اند ثابت می‌کند. رسانه‌های چینی اشاره می‌کنند در مقابل به طور خاص در ایالات متحده امریکایی‌ها گرفتار انحطاط و هرج و مرج هستند و یک میلیون قربانی به دلیل ابتلا به کووید داشته اند و چین واحه‌ای از نظم و امنیت است. رسانه‌های چینی می‌گویند جمهوری خلق چین بهترین در جهان است و شی به وعده‌هایش عمل می‌کند. روایت در چین چنین است. در نتیجه، چرا شی باید بخواهد حتی به تغییر مسیر فکر کند؟

واقعیت، اما نشان می‌دهد که سیاست کووید صفر به اقتصاد چین آسیب رسانده است. در سه ماهه دوم تولید اقتصادی شانگ‌های ۱۴ درصد سقوط کرد و رشد ۵.۵ درصدی هدفگذاری شده توسط “لی کچیانگ” نخست وزیر چین برای سال ۲۰۲۲ تقریبا به طور قطع دست نیافتنی بود.

اگر رهبری کشور هم چنان از اکثر مردم بخواهد هر چند روز یک بار آزمایش PCR انجام دهند این کار به تنهایی بیش از ۷ درصد از درآمد عمومی را می‌بلعد. امروز بزرگ‌ترین معضل شی جین پینگ “تضاد اصلی” او با اقتباس از نظریات مارکس هم چنان باقی است: رویکرد کووید صفر و نرخ‌های رشد اقتصادی قابل قبول را نمی‌توان همزمان با یکدیگر داشت.

دیدگاهتان را بنویسید