از تاریخ کشورمان غافل شده‌ایم و خارجی‌ها ما را روایت می‌کنند/ نه تنها در روایت که در سوژه‌یابی هم مشکل داریم/ فیلمسازان ما تاریخ نمی‌دانند

ساخت فیلم‌های تاریخی در این دوران که سینما و تلویزیون به عنوان یکی از ابزارهای مهم سرگرمی شناخته می‌شوند، می‌تواند سیاستی فرهنگی در جهت رشد سواد تاریخی و سیاسی کشور باشد اما این اتفاق ملزومات زیادی دارد که باید وجود یا عدم وجود آن‌ها مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.

بسیاری بر این عقیده‌اند که امروز تلویزیون در تولید سریال‌های تاریخی ضعیف‌تر از گذشته عمل می‌کند و در این میان شبکه نمایش خانگی با نگاهی مستقل به تاریخ؛ شاید بتواند به سراغ بخش‌های روایت نشده برود. به هر شکل در دو سال اخیر سریال‌های تاریخی متعددی مثل «جیران»، «شبکه مخفی زنان»، «خاتون» و… ساخته و پخش شده‌اند که بعضاً مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته‌اند. با این وجود لازم است شکل روایت تاریخ توسط سینماگران ایران، سوژه‌یابی، نشانه‌های بصری، محتوای آثار و… را مورد تحلیل و بررسی قرار داد تا به نتیجه‌ای از سطح کیفی آثار سینمایی و سریال‌ها دست پیدا کرد. قطعاً تاریخ‌دانان در این مورد می‌توانند تحلیل‌های درست‌تری ارائه دهند، به همین دلیل با خسرو معتضد (کارشناس تاریخ) گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

در سال‌های اخیر اندک فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی ساخته شده‌اند که بعضاً مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته‌اند. این آثار را در چه سطحی می‌بینید؟

دلیل کمبود تولیدات نمایشی تاریخی با کیفیت در این دوران کم‌کاری تلویزیون است. پیش‌تر اینگونه آثار توسط تلویزیون ساخته می‌شد و از آنجا که مردم ایران دنبال کردن تاریخ همواره برای آن‌ها جذاب بوده معمولاً این آثار به سریال‌های پرمخاطب تلویزیون تبدیل می‌شد.

تلویزیون باید برای ساخت سریال‌های تاریخی هزینه کند و بودجه‌ زیادی در نظر بگیرد اما متأسفانه به دلایل مختلف از جمله کمبود بودجه تولید اینگونه آثار را متوقف کرده و سریال‌های تاریخی توسط بخش خصوصی ساخته می‌شوند که ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشند یا اصلاً به دنبال سوژه مناسبی نرفته باشند و باز هم کمبود سریال‌های تاریخی احساس شود که باید تلویزیون اقدامی جدی در این زمینه داشته باشد.

مردم ایران دنبال کردن تاریخ را دوست دارند، به عنوان کسی که در تلویزیون و رادیو برنامه داشته و تاریخ را روایت می‌کرده اطمینان دارم که مردم ایران عاشق تاریخ هستند. بنده برنامه‌ای در رادیو جوان و رادیو ایران داشتم که چند وقت پیش جوانی با من تماس گرفت که می‌خواهد این برنامه‌ها را در قالب پادکست پخش کند و وقتی آمار را برای من فرستاد تعجب کردم که این برنامه‌ها در چین، مولداوی،‌ آمریکا،‌ سودان و در همه جای دنیا مخاطب دارند. متأسفانه مردم ایران تاریخ خود را نمی‌دانند و در گذشته به دلیل اینکه تعداد افراد باسواد کم بود، معدود افرادی به عنوان خوش‌نویس در دربار تاریخ را می‌نوشتند. چاپ خیلی دیر به ایران رسید،‌ این تکنولوژی در زمان گوتنبرگ اختراع شد و زمان صفویه به ایران رسید که آن هم مسیحیان در اصفهان برای چاپ انجیل از این تکنولوژی استفاده می‌کردند و به همین دلیل ما نیاز به تحقیق و پژوهش زیادی در تاریخ‌مان داریم.

به طور کل به همین دلیل مردم ایران از تاریخ کشورشان اطلاعات چندانی نداشتند و اگر برخی مورخان و کارشناسان آلمانی، انگلیسی و آمریکایی نبودند ما تصور می‌کردیم که تاریخ‌مان از دوره پیشدادیان و کیانیان آغاز شده است. خاطرات ما از درون سنگ، تخت جمشید و الواح مختلف بیرون آمد. از آنجا که در طول تاریخ ایران همواره با حکومت‌های استبدادی درگیر بوده، این وضعیت اجازه نمی‌داده که مطالب تاریخی آزادانه منتشر شود و به همین دلیل وقتی یک حکومت برچیده می‌شد و حکومت بعدی می‌آمد مردم کنجکاو بودند که درباره حکومت قبلی اطلاعاتی به دست بیاورند.

در دوران قاجاریه همه روزنامه‌ها دولتی بود، از اواخر قاجاریه روزنامه‌ها شروع می‌کنند به صحبت درباره درون قاجار و اطلاع‌رسانی می‌کنند و مردم از ماجرای حرم‌سراها و … مطلع می‌شوند. علاقه به تاریخ وجود دارد اما متأسفانه سواد بسیار اندک است و آنچه که مشاهده کرده‌ام نشان می‌دهد کارگردان‌های ما شناخت چندانی از تاریخ ندارند و بر خلاف آن‌ها کارگردان‌هایی مثل فیلمسازان مصری یا شخصی چون مصطفی عقاد که فیلمش را با کمک معمر قذافی ساخت تسلط بالایی بر آنچه که روایت کرده داشت، ولی ما هنوز فیلم‌های تاریخی‌مان به جایی نرسیده و حتی با هزینه بالا که اثری چون «محمد رسول‌الله (ص)» را ساختیم موفق نشدیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم.

در حالیکه سال 55 در انگلیس بودم و دیدم فیلم «پیامبر (ص)» مصطفی عقاد را بسیاری از سینماها اکران کرده بودند. از نظر من مشکل ما عدم تحقیق و پژوهش نویسندگان و کارگردان‌ها است. فیلم «عمربن‌خطاب» را در استانبول دیدم و کاملاً مشخص بود که تحقیق و پژوهش بالایی پیش از ساخت این فیلم صورت گرفته است و مورخ‌های برجسته عرب در مورد لباس، کلاه و دیگر نشانه‌های بصری هم به فیلمساز مشاوره داده بودند اما در کشور ما مورخ تاریخی وجود ندارد و یا اصلاً قصد ندارند از کارشناسان تاریخ استفاده کنند چراکه کارگردان‌ها معمولاً اصرار دارند که همه افتخارات را خودشان کسب کنند، محقق و نویسنده معمولاً‌ همان کارگردان است و در برخی مواقع کارگردان حتی تدوین و دیگر رشته‌ها را هم برعهده دارد در حالیکه این کارها هر کدام یک کار تخصصی است. فیلم‌ها و سریال‌های خوب تاریخی قطعاً کارشناسان و مورخان تاریخی کارکشته دارند و به قدری در کارشان دقیق هستند که برخی مواقع وجهه یک شخصیت را تغییر می‌دهند، به عنوان مثال در فیلم ملک فاروق با وجود اینکه این فرد یک شخصیت فاسد بود، در این اثر از او اعاده حیثیت کرده‌اند.

آیا نمونه‌هایی در بین آثار نمایشی وجود دارد که فیلمسازان خارجی علیه تاریخ کشور ما ساخته باشند؟

در مورد جنگ با ایران،‌ یک سردار عرب بوده که معاون سعد‌ بن‌ ابی وقاص بود و چند سال پیش فیلمی درباره او ساخته شد که او را فردی قدرتمند نشان می‌داد و ایرانی‌ها را به راحتی می‌کشت و شکست می‌داد. همان چند سال پیش پس از دیدن این اثر نوشتم که فیلمنامه آن دروغ محض است.

اخیراً در کشور قزاقستان یک فیلم ساخته شد که سازنده‌اش از ایرانی‌ها عذرخواهی کرد. این فیلم که «افسانه تامیریس» نام دارد درباره ملکه‌ای در سیحون و جیحون است و هیچ ربطی به قزاقستان هم ندارد اما خانمی به نام نظربایف که پدرش هم رئیس جمهور بود برای اینکه می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود 10 میلیون دلار به این پروژه اهدا کرد و 10 میلیون دلار هم از آمریکا به این پروژه تزریق شد و کورش را اینگونه تخریب کردند که فردی دایم‌الخمر و عیاش بوده و آنطور که در تاریخ ایرانیان روایت شده، نیست و حتی شهر بابل را شهری مملو از فساد نشان دادند و به طور کل روایتی دروغ از تاریخ ایران مطرح کردند که من همان زمان مصاحبه کردم و بسیاری از کارشناسان خارج از کشور ایرانی هم علیه این فیلم موضع گرفتند و بازیگر این فیلم از ایرانیان معذرت‌خواهی کرد.

از آنجا که ما مطالعه‌ای درباره تاریخ کشورمان نداریم و نمی‌توانیم روایتی درست از تاریخ داشته باشیم کشورهای دیگر از این ضعف سوءاستفاده کرده و تاریخ را به شکلی که خودشان مدنظر دارند روایت می‌کنند. کارگردان‌های ایرانی برای ساخت فیلم و سریال باید تحقیق و پژوهش را جدی بگیرند، تینا پاکروان کارگردان «خاتون» چندی پیش نزد من آمد و درباره فصل دوم این سریال از من سوال پرسید و من تأکید کردم که اتفاقاً الان به بخش جذابی از قصه رسیده‌اید و می‌توانید این سریال را ادامه دهید اما او هم به همین یک جلسه مشاوره اکتفا کرد و امیدوارم از مشاوره‌های بیشتری برای ساخت فصل دوم سریالش استفاده کرده باشد.

در صداوسیما هم چند سریال با کیفیت تاریخی وجود دارد، به عنوان مثال سریال «ولایت عشق» یکی از آثار با کیفیت صداوسیمای ایران است که همه روایتش هم درست است و فقط بخش پایانی آن اشکال دارد. در بخش پایانی شاهد هستیم که یک زرتشتی قصد داشته خلیفه شود در حالیکه هیچ‌وقت این اتفاق در تاریخ اسلام رخ نداده و خلیفه باید مسلمان و از خاندان پیامبر(ص) باشد، حتی بنی عباس هم به همین واسطه به دنبال خلافت بود و تأکید داشت که از نسل عموی پیغمبر است.  سریال «مختارنامه» یک روایت جذاب و دلنشین از دادخواهی ایرانیان علیه دشمنان امام حسین (ع) است ولی تعداد این سریال‌ها بسیار اندک است.

پیش از انقلاب هم همایون شهنواز فیلمی به نام «دلیران تنگستان» تهیه کرده بود که اثری جالب و باکیفیت بود. این فیلم‌ها مردم را به دانستن تاریخ و توجه به هویت خود تشویق و تهییج می‌کنند و حتی من در برنامه‌هایی که حاضر می‌شوم سعی دارم با روایت تاریخ مردم را تهییج کنم. ما در تاریخمان ماجراهای جذابی داریم که می‌توانیم از طریق آن حس وطن‌پرستی را زنده کنیم و این کاری است که در کشور مصر اتفاق می‌افتد و آنها از بهترین هنرمندان خود و حتی هنرمندان خارجی استفاده می‌کنند.

علاوه بر سریال در ایران هم معدود فیلم‌های اینچنین ساخته شده‌اند، به عنوان مثال فیلم «یتیم‌خانه ایران» اثری با کیفیت و روایت خوب تاریخی بود که ایرادهای کوچکی داشت اما می‌توانست نمونه‌ای از فیلم‌های تاریخی باشد که باید بیشتر از آن ساخته شود.

روایت تاریخ به شکلی که بتواند در راستای اطلاع‌رسانی تاریخی به مخاطبان به خوبی عمل کند یا حتی حس وطن‌پرستی را در مخاطب پدید آورد چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

فیلمساز باید بی موضع باشد و در کنارش باید یک مورخ بی‌غرض وجود داشته باشد. قرار نیست که حتماً از افراد مذهبی به عنوان مشاور استفاده کرد، مگر همه آن‌هایی که در پیشرفت کشور یا آن‌هایی که در بزنگاه‌های تاریخی نقش مثبتی داشته‌اند، فقط افراد مذهبی بوده‌اند؟ نمی‌توان همه چیز را مربوط به علمای مذهبی دانست، چنین روایتی غلط است.

در انقلاب مشروطه قطعاً علمای مذهبی مثل سیدمحمد طباطبایی نقش داشتند اما نمی‌توان تنها به این افراد توجه کرد. علمای نجف مثل آقایان خراسانی، یزدی و… به سربازان مشروطه گفتند؛ کسی که در رکاب محمدعلی شاه بجنگد در رکاب یزید بن‌ معاویه جنگیده است و پس از این بود که بسیاری از سربازان فرار کردند و این افراد در این وقایع بسیار تأثیرگذار بوده‌اند اما نباید نگاه یکسویه داشت و همه چیز را برآمده از عملکرد علمای مذهبی دانست و باقی افراد را کنار گذاشت. در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نویسنده‌ها، روشنفکران، کسبه، تجار و… هم نقش داشتند ولی اگر بخواهیم این نگرش را تحمیل کنیم که فقط شخصیت‌های مذهبی توانسته‌اند در این برهه‌های تاریخی نقش سازنده داشته باشند، روایتمان از تاریخ صادقانه نیست و این عدم صداقت مانعی بر جلب نظر مخاطب است.

در دوران پهلوی اکثریت جامعه از وضعیت کشور ناراضی بودند، وضعیت به شکلی بود که برخی افراد از طریق فروش خون امرار معاش می‌کردند و خون خود را می‌فروختند در حالیکه شاه جشن‌های کذایی می‌گرفت، روشنفکران، کسبه و دانشجویان همگی مخالف شاه بودند و همگی در نابودی رژیم پهلوی تأثیرگذار بودند. اتفاقاً رژیم پهلوی تلاش بسیاری کرد که با کشتار انسان‌ها حاکمیت خود را حفظ کند و ناموفق بود. از نظر من بسیاری از رفتارهای غلط ناشی از ناآگاهی از تاریخ است وگرنه آن‌هایی که تاریخ خوانده‌اند، می‌دانند که اتفاقاً در شرایط حاضر کشور زمان تحبیب و دلجویی است.

متأسفانه علاوه بر بی‌توجهی به تحقیق و پژوهش این نگاه‌ها نیز به آثار تاریخی آسیب می‌زنند و اجازه نمی‌دهند که همه مردم نقش خود را در وقایع تاریخی احساس کنند. یکی دیگر از اشکالات مربوط به طراحی صحنه و لباس می‌شود، سریال «خاتون» را دیدم و به خانم تینا پاکروان گفتم که سریالش ایرادات بسیاری دارد، درجه اکثر افراد اشتباه بود و اشکالات کوچک دیگری هم وجود داشت که اجازه نمی‌داد با فضای سریال ارتباط برقرار کرد.

متأسفانه ما کمبود لوکیشن هم داریم، در کشورهای خارجی که فیلم‌های تاریخی ساخته می‌شوند، معمولاً لوکیشن‌های قدیمی وجود دارند و فیلمبرداری هم در این لوکیشن‌ها انجام می‌شود اما در ایران این لوکیشن‌ها اکثراً تخریب شده‌اند و کار سینماگران بسیار سخت است. در شهرک غزالی هم فقط خیابان لاله‌زار، توپخانه و خیابان بهارستان وجود دارد، به همین دلیل نباید از فیلمسازان هم انتظار چندانی در این مورد داشت. اگر قرار است تاریخ روایت کنیم، باید بی‌طرف باشیم تا مخاطب حرف‌های ما را باور کند، مثلاً من اگر بخواهم از دوران محمدرضا پهلوی بگویم، باید به این نکته اشاره کنم که او در ابتدا فردی مهربان بود و به رشد کشور فکر می‌کرد اما بعد تغییر کرد و دچار فساد قدرت و دیکتاتوری شد.

روایت درست تاریخ علاوه بر این مسائل چه کارکردهای اجتماعی و سیاسی دیگری برای ما می‌تواند داشته باشد؟

باید فرصتی فراهم شود تا راحت‌تر صحبت کنیم، ما با شناخت تاریخ یاد می‌گیریم که درست رفتار کنیم. ما ملتی هستیم که هر سال برای مظلومیت امام حسین (ع) و خانواده‌اش عزاداری می‌کنیم و قطعاً در فرهنگ ما کسی که مظلوم واقع شود مورد توجه مردم قرار می‌گیرد، اگر تاریخ بدانیم تصمیمات اشتباه نمی‌گیریم و به خواسته‌های مردم توجه داریم و از آن‌ها دلجویی می‌کنیم و می‌فهمیم که الان زمان تحبیب است. سینماگران ما می‌توانند با روایت تاریخ این مسائل را به مسئولان ما گوشزد کنند. از طرفی شناخت تاریخ، سواد سیاسی مردم را هم افزایش می‌دهد و مردم فریب خارجی‌ها را نمی‌خورند. دانستن تاریخ ما را عاشق کشورمان می‌کند، چند وقت پیش یک نفر از من پرسید که شما نمی‌خواهید مهاجرت کنید و من گفتم که هیچ علاقه‌ای به مهاجرت ندارم. برای من پیش آمده، دکتر هوشنگ عسگری پانزده سال پیش به ایران آمد و از من دعوت کرد که به صدای آمریکا بروم اما من که همیشه مردم را به حفظ ایران تشویق می‌کنم چطور می‌توانم به آمریکا بروم؟ صدای آمریکا با ایرج گرگین رفتار زشتی کرد، وقتی که او به سرطان مبتلا شد از شبکه اخراجش کرد، من به هیچ عنوان یک روز در ایران بودن را به سالها زندگی در آن کشورها نمی‌دهم.

سینماگران ایرانی را در سوژه‌یابی تاریخی چطور ارزیابی می‌کنید؟

برخی سوژه‌ها سفارشی و سیاسی هستند و در بسیاری مواقع ربطی به کشور ما هم ندارند در حالیکه ما باید درد کشور خودمان را مطرح کنیم. سوژه‌های تاریخی فوق‌العاده‌ای وجود دارند که توجهی به آن‌ها نشده است. به عنوان مثال کاوه آهنگر قصه بسیار جذابی دارد یا رستم که یک اسطوره است قصه فوق‌العاده‌ای دارد و نشانه‌های فرهنگی و تاریخی بسیاری در آن می‌توان مشاهده کرد. در حالیکه ما هیچ توجهی به این مسائل نداریم ایتالیایی‌ها به سراغ تاریخ ما می‌آیند و شهر سوخته را پیدا می‌کنند. خانم چاواردینی که یک روزنامه‌نگار است در شهر سوخته در کنار قبور چشم مصنوعی پیدا می‌کنند که نشان می‌دهد ایرانیان در علم پزشکی چقدر پیشرفته بوده‌اند و ما اصلاً‌ به این مسائل کاری نداریم و سوژه‌های تکراری را روایت می‌کنیم.

ماجرای رستم، پیشدادیان، کیانیان و… فارغ از اینکه افسانه یا واقعیت هستند، جذابیت‌هایی دارند که می‌توانند برای مخاطبان ایرانی جالب توجه باشند اما نمی‌دانم چرا هیچ فیلمسازی به سراغ این آثار نرفته است. حتی پرسش‌های تاریخی مهم را هم می‌توان در روایت‌های تاریخی پیگیری کرد، اینکه ایرانیان چگونه شیعه شدند قصه جذابی دارد که نه کسی آن را می‌داند و نه کسی به سراغ شناخت و روایت این ماجرا می‌رود. چند وقت پیش محمدرضا ورزی برای ساخت سریالی درباره جدایی هرات از ایران به من مراجعه کرد، این هم واقعاً ماجرای جذابی دارد و امیدوارم چنین اثری ساخته شود. متأسفانه بی‌سوادی تاریخی برخی سینماگران باعث شده که اصلاً ندانند چنین سوژه‌هایی وجود دارد و سراغ این سوژه‌های مهم نروند.

سینماگران بسیاری به سراغ دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی رفته‌اند، نگاه فیلمسازان را به این دوران چطور ارزیابی می‌کنید؟

سریال «جیران» با وجود اشکالاتی که دارد به نظر اثر قابل قبولی است و می‌توان به بهانه آن درباره تاریخ قاجار کنجکاو شد. 16 سال پیش کتابی درباره فروغ‌السلطنه (جیران) تا انیس‌الدوله نوشتم که مربوط به همه زنان ناصرالدین شاه می‌شد و تا امروز بیش از 5 بار چاپ شده است. این کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و به همین دلیل جلد دوم این کتاب را درباره همه زنان حرمسراهای قاجار با معرفی زنان دیگر شاهان این حکومت نوشتم. ناصرالدین شاه در آخرین روزهای حکومتش عاشق دختر دیگری شد که شباهت زیادی به جیران داشت، کتابی درباره این عشق قهرمان میرزا سالور نوشته است که در آن به خوبی درباره این مسئله توضیح داده است. فکر می‌کنم حسن فتحی به این نکته هم توجه دارد و قصد دارد این موضوع را هم روایت کند که اگر این کار را انجام دهد به سراغ سوژه جذابی رفته است اما فکر می‌کنم این سریال از «حریم سلطان» ترکیه‌ای تقلید کرده است چرا که «حریم سلطان» موفقیت بسیاری کسب کرد و در 52 کشور پخش شد و «جیران» هم چنین حال و هوا و قصه‌ای دارد.

به عنوان کسی که پژوهش‌های فراوانی در تاریخ ایران داشته‌ام اگر فیلمسازی بدون اجازه از آثار من برای ساخت یک اثر سینمایی یا تلویزیون استفاده کرده و اثر با کیفیتی ساخته، کار درستی انجام داده و هیچ ایرادی ندارد. متأسفانه تا امروز توجه چندانی به تاریخ نشده است و این در حالی است که همین کشور ترکیه به سراغ روایت داستان نادرشاه رفته و دست به تخریب او زده است. ما می‌توانیم 10هزار سریال از تاریخ ایران روایت کنیم اما با وجود این تنوع تنها به روایت داستان‌های تکراری تاریخ توجه داریم. آمریکا که تنها تاریخ 250 ساله دارد از این دوران کوتاه فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی فراوان تهیه و تولید کرده است و آن‌ها در مسائل جزئی قصه‌هایی پیدا می‌کنند که ما در این چند هزار سال تاریخ کشورمان نمی‌توانیم پیدا کنیم چرا که تاریخمان را نمی‌شناسیم.

اینکه فیلمسازان ما به سراغ دوران قاجار رفته‌اند به این دلیل است که فضا و قصه‌های آن دوران به شکلی است که گویا مردم از این ماجراها استقبال می‌کنند در حالیکه دوره قاجار دوره‌ای نیست که ما بخواهیم به آن افتخار کنیم. علی حاتمی یکی از کارگردان‌هایی است که در سینمای تاریخی ما بسیار تأثیرگذار بود، موفقیت فیلم‌ها و سریال‌های او که بیشتر مربوط به دوران قاجار و پهلوی می‌شد باعث شد که سینماگران زیادی به سراغ این دوران بیایند. حاتمی از دوستان من بود، زمانی که قرار بود سریال «سلطان صاحب‌قران» را پخش کنند، به دلیل اینکه در آخر این سریال شاه کشته می‌شد محمدرضا پهلوی با پخش آن مخالفت کرده بود و آن زمان آقای قطبی با من تماس گرفت و آن زمان با حضور خانم ژاله کاظمی مصاحبه‌ای کردم و از این سریال دفاع کردم و پس از این مصاحبه خوشبختانه سریال «سلطان صاحب‌قران» پخش شد. در این مصاحبه تأکید کردم که تاریخ باید گفته شود و نباید واقعه‌ای که در تاریخ رخ داده را سانسور کرد. پس از دوران پهلوی همین اتفاق برای علی حاتمی در دوران جمهوری اسلامی هم رخ داد و برای پخش «هزاردستان» با مشکل مواجه شد چرا که می‌گفتند تو از رضاشاه تمجید و حمایت کرده‌ای در حالیکه او فقط تاریخ را روایت کرده بود و به دنبال تعریف از کسی نبود.

به طور کل باید بگویم طرفدار سینماگرانی هستم که به سراغ تاریخ می‌روند و با همه محدودیت‌های اجرایی همین که توجه مردم را به تاریخ خودشان جلب می‌کنند جای تقدیر دارد و باید از آن‌ها حمایت شود.

اکثر فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی ما در سال‌های اخیر نگاهی به جایگاه زنان در تاریخ ایران داشته‌اند. این رویکرد را در سینماگران ایرانی چطور ارزیابی می‌کنید؟

در این مورد هم به دلیل عدم شناخت درست تاریخ سینماگران معمولاً به سراغ سوژه‌های نه چندان مناسب رفته‌اند. ما قصه‌ها و ماجراهای جذاب‌تر و تأثیرگذارتری برای روایت وضعیت، موقعیت و نقش زنان در تاریخ ایران داریم. به عنوان مثال می‌توانند به سراغ قصه ترکان خاتون بروند، ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه بود و جنایات زیادی مرتکب شد، 450 تاجر مسلمان را به قتل رساند و بعد از آن مغول به ایران حمله کرد. اگر می‌خواهند درباره یک زن قدرتمند با نقشی مثبت فیلم بسازند می‌توانند به سراغ سیده ملک خاتون بروند. او کسی بود که احتمالاً به فردوسی پناه داد و  از او مراقب کرد.

توجه به زنان در تاریخ اتفاق مثبتی است و من از این رویکرد فیلمسازان ایرانی استقبال می‌کنم اما باید در یافتن سوژه‌های خود توجه بیشتری داشته باشند.

ما باید در معرفی و حفظ هویت مشاهیرمان هم دقت کنیم و سینما می‌تواند در این مورد به ما کمک کند. به تازگی متوجه شده‌ام یکی از کشورهای اطراف فیلم رودکی را ساخته و به نظر مدعی شده که رودکی متعلق به آن‌هاست یا نظامی را که اهل قم بوده مدعی شده‌اند که اهل گنجه است و ما در پاسخ به این ادعاها هیچ کاری نمی‌کنیم. من ثابت کرده‌ام که ملانصرالدین اهل سمرقند بوده و این درحالیست که ترکیه‌ای‌ها مدعی هستند ملانصرالدین متعلق به این کشور است و ما اصلاً برای مقابله با این تصرف هیچ کاری نمی‌کنیم و فقط به دنبال قصه‌های معمولی تاریخ هستیم. حتی درباره همین سال‌های اخیر به سراغ قصه‌های خوبی نمی‌رویم، اگر قرار است از دفاع مقدس بگوییم چرا از حسین لشگری نمی‌گوییم و به دنبال قصه‌های تخیلی هستیم؟

دیدگاهتان را بنویسید