تحولات یک سال گذشته در افغانستان حکایت از آن دارد که حکومت طالبان علیرغم ادعای برقراری ثبات و امنیت در این مقوله نیز مانند دیگر حوزه ها ناکامی پررنگی را برای خود به ارمغان آورده است. اکنون که پرچم حکومت طالبان آشکارا و به شکل رسمی در سراسر افغانستان به اهتزاز درمیآید و پس از دو دهه چشمداشت برای کنترل و تصاحب این کشور، طالبان در حال حکومت بر کشوری است که بدترین حالت ممکن خود را تجربه میکند.
انفجار تازه
در پی یک حمله انتحاری و وقوع انفجار در یک مرکز آموزشی در «کابل» پایتخت افغانستان، چندین نفر کشته و زخمی شدند. خالد زدران، سخنگوی پلیس طالبان صبح دیروز (جمعه) اعلام کرد بر اثر این انفجار که در منطقه «دشت برچی» کابل رخ داده، دست کم ۲۳ نفر کشته و حداقل ۳۶ نفر زخمی شدند.
دشت برچی منطقهای عمدتا شیعهنشین و محل سکونت جامعه اقلیت هزاره در کابل است و گاه و بیگاه هدف حملات خونین قرار میگیرد. طبق اعلام سخنگوی دستگاه پلیس حکومت طالبان، عامل انتحاری بمب همراه خود را در میان دانشآموزان این مرکز آموزشی منفجر کرده است.
ناامن سازی، رمز بقای حکومت
طالبان در حال حاضر به عنوان دولت دوفاکتو در افغانستان فعالیت میکند. با این حال، علاوه بر اینکه جامعه، آموزش، جریان آزاد اطلاعات و اقتصاد افغانستان در آستانه فروپاشی است یا بهتر بگوییم از هم فروپاشیده است، این کشور میتواند بار دیگر به پناهگاهی امن برای گروههای تروریستی تبدیل شده است.
در این بین بدون شک تداوم و تشدید پروژه ناامن سازی افغانستان می تواند فضا و بستر لازم را برای تداوم حکومت طالبان به شیوه کنونی و بدون توجه به مطالبات کشورهای منطقه و جهان پیرامون تشکیل دولتی قانونی، دموکرات و برگرفته از آراء و نظرات کل جامعه افغانستان و با مشارکت همه اقوام و مذاهب این کشور را فراهم کند.اینها علاوه بر آن است که ناامن سازی مدیریت شده افغانستان از سوی طالبان می تواند در جهت اعمال قدرت پلیسی آنها در جهت ایجاد محدودیت برای رسانه ها، قشر جوان، زنان، آموزش و … عمل کند.
توپ در زمین آمریکا
رهبران طالبان طی یک سال گذشته که دوباره به قدرت رسیده اند بارها تلاش کردند تا با انداختن توپ در زمین آمریکایی ها، ایالات متحده را مقصر شرایط کنونی معرفی کنند. در همین رابطه ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان ادعا میکند که آمریکا بزرگترین مانع برای به رسمت شناختن دولت افغانستان توسط جامعهجهانی است. همین مسئله هم سبب شده است تا عملا حکومت طالبان از توان سیاسی و دیپلماتیک لازم برای بهبود وضعیت در افغانستان محروم باشد. چرا که حکومت طالبان بدون مشروعیت دیپلماتیک منطقه ای و جهانی نمی تواند گام های موثری در حوزه تجارت با کشورهایه همسایه و بازیگران فرامنطقه ای بردارد.
ضمن آنکه طالبان دیگر اقدامات ایالات متحده نظیر بلوکه کردن اموال و دارایی های افغانستان را عامل مضاعفی در تشدید بحران در این کشور می داند.طالبان از آگوست سال گذشته تقریبا با ۳۰ کشور جهان گفتوگوهایی داشته، اما «امارت اسلامی افغانستان» که حکومت مد نظر طالبان است تا کنون توسط جامعهجهانی به رسمیت شناخته نشده است.
راه حل کجاست؟
باید پذیرفت که وضعیت فعلی افغانستان معلول بحرانهای پنجگانه «هویت»، «مشروعیت»، «مشارکت»، «توزیع» و «نفوذ» است. از این منظر و در میانه بحران کنونی افغانستان، بسیاری راه حل خروج از این وضعیت را تشکیل حکومت فراگیر و همه شمول می دانند. چون تجربه نشان داده که سیاستهای نادرست و تک قومی کردن قدرت و حذف و نادیدهانگاری دیگر گروههای قومی افغانستان محکوم به شکست بوده و آزموده را آزمودن خطاست.
چنانی که عبدالناصر نورزاد، استاد سابق دانشگاه کابل معتقد است: «اکثریت، امروز روی این نکته اتفاق نظر دارند که باید تابوی قدرت متمرکز سیاسی در افغانستان شکسته شود و جایگزین آن یک سیستم غیر متمرکز شود؛ زیرا موجودیت تنوع در ساخت و فرم نظام سیاسی در این کشور به یک ضرورت مبدل شده است. این ضرورت، الزامی می سازد تا قبل از همه، به موضوعات اساسی مانند یک نظام جوابگو، کار شود تا موضوعات حاشیه ای؛ این واقعیت، زایش یک باور عمومی مبتنی بر مبرمیت موضوع است که خود می تواند تجربه تاریخی همانند به قدرت رسیدن طالبان است. بر اساس این باور عمومی، علت اصلی به قدرت رسیدن طالبان را میتوان در انحصار قدرت در راستای نهادینهسازی اتوریته قومی و تفسیر غیر قابل انعطاف آنها از سیاست دانست. »