به مناسبت سالگرد حمله نظامی عراق به ایران و به منظور بررسی جوانب مختلف این حمله نظامی، مصاحبهای با دانیل استفان سامرز، کهنه سرباز و تحلیلگر سیاسی آمریکایی ترتیب داده شد که در ذیل مشروح آن از نظر خوانندگان میگذرد:
بسیاری از تحلیلگران معتقدند سیاستهای آمریکا با گذر زمان هیچ تغییری نمیکند و این کشور را لابیهای قدرتمند اداره میکنند. با توجه به این گذاره، شما نقش آمریکا در حمله نظامی عراق به ایران در سالهای ۱۹۸۰ را چگونه ارزیابی میکنید؟
-خیلیها امروز از خروج آمریکا از خاک افغانستان به عنوان شکست بزرگ واشنگتن در منطقه یاد میکنند، ولی من معتقدم که آمریکا پیش از این در جنگ ایران و عراق هم شکست خورده بود. آمریکا در سالهای نخست دهه ۸۰ توان این را نداشت که بتواند یک حمله نظامی موفقیت آمیز را علیه ایران طرح ریزی کند؛ برای همین تلاش کرد از واسطهای به نام بعثیها کمک بگیرد. البته پیش از این که آمریکا این نقشه را در سر داشته باشد در سناریوهای مختلف کودتای و براندازی نظام ایران را بررسی کرد، اما به دلایلی که یکی از آنها عدم توانایی و مدیریت این نقشهها در قبال توان مردمی در ایران بود، در نهایت تصمیم گرفت وظیفه حمله به ایران را بر دوش عراق و بعثیهای این کشور قرار دهد و از آنها خواست تا این جنگ را آغاز کنند. شاید شما هم شنیده باشید که در آن زمان، مقامات آمریکایی پی در پی و به صورت محرمانه به بغداد سفر میکردند و با صدام حسین دیدارهای خصوصی داشتند و در آن دیدارها عملاً طرح ریزی جنگ انجام شد. البته در اینجا باید بگویم شاید سناریوی حمله به ایران از سوی آمریکا شباهتهایی با حمله واشنگتن به افغانستان هم داشته باشد؛ از این جهت که در آن زمان هم بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس همراه واشنگتن شدند و در برگزاری جلسات محرمانه و برنامه ریزی برای این جنگ نقش داشتند که از آن جمله شاید من بتوانم به کشور عمان و امارات اشاره کنم. چون آنها منتظر بودند تا این جنگ به نفع آنها رقم بخورد و همراه با آمریکا وارد مرحله بعدی نقشههای خود در ساختار سیاسی ایران شوند.
به نظر شما در این میان چرا علی رغم نزدیکی مرزی ایران و عراق و شناخت بیشتر بغداد نسبت به کشورمان در نهایت عراق تصمیم گرفت همراه با آمریکا به ایران حمله نظامی کند؟
-به نظر من در آن زمان مقامات و سیاستمدارانی که مخفیانه با بعثیها جلساتی داشتند به این نتیجه رسیده بودند که حمله نظامی به ایران شاید آنها را به اهدافشان نزدیک کند و فکر میکردند علی رغم هزینههای زیاد، شاید این حمله به دستاوردهایی که میتواند برای آنها داشته باشد میارزد؛ اما در نهایت این اتفاق نیافتاد. در آن زمان من به یاد دارم که نشریات و رسانههای خبری زیادی همراه آمریکا بودند و تلاش میکردند آمریکا و عراق را تشویق کنند تا این حمله را شکل دهند و افکار عمومی را آماده کنند که قرار است اتفاق بزرگی در منطقه رخ دهد که در آن واشنگتن پیروز است. البته مشابه این سیاست را در سایر جنگهایی که بعدها آمریکا در منطقه به راه انداخته و در آنها دخیل بوده هم دیده ایم. آمریکا در آن زمان روی حمایت کشورهای همسایه ایران به ویژه کشورهای عربی حساب ویژهای باز کرده بود و روی همراهی آنها کاملا حساب باز کرده بود. من معتقدم یکی از پرهزینهترین طرحهای جنگ آمریکا که البته واشنگتن روی پیروزی و بُرد آن بسیار حساب باز کرده بود، همین جنگ ایران و عراق با وساطت بعثیها بود. عراق بر روی قدرت گرفتن در میان کشورهای عربی حساب باز کرده بود و آمریکا هم تصور میکرد با قدرت گرفتن حزب بعث میتواند وارد ایران شده و به منابع این کشور دست یابد.
کارتر بارها در سخنرانیهای خود به انتظاراتی که از جنگ ایران و عراق داشت اشاره کرده بود و یکی از مهمترین آنها این بود که این جنگ موجب شود تا ایران از هر لحاظ وابسته آمریکا شود و حتی برای خرید کوچکترین نیازی در داخل روی آمریکا حساب باز کند. آمریکا در آن زمان با کمک بعثیهای عراق بسیار تلاش کرد تا به ارتش ایران ضربه وارد کند و آنها را تضعیف کند، ولی در این کار هم موفق نشد و با آغاز این جنگ میبینیم که این نیروهای نظامی ایران بودند که از هر طرف با همراهی مردمی توانستند این حملات را دفع کنند.
شما دلیل بر هم خوردن نقشههای آمریکا در منطقه به ویژه در ایران را در زمان جنگ ایران و عراق در چه میبینید؟
-کاملاً مشخص است. دلیلش همان چیزیست که امروز باز هم آمریکا را در رسیدن به اهدافش در خاورمیانه بازداشته است. قدرتهای مردمی در منطقه خاورمیانه به ویژه در کشوری مانند ایران بسیار قوی است. مردم ایران همراه با رهبری بودند که به درستی آنها را هدایت میکرد و میتوانست دست آمریکا را بخواند. آمریکا هم به نظر من زیاد روی همسایههای ایران حساب باز کرده بود. هر کدام از این کشورها در آن زمان وضعیت سیاسی متزلزلی داشتند و واشنگتن به غلط فکر میکرد آنها در این جنگ همراه خواهند شد. در نهایت به نظرم آمریکا تا به امروز نتوانسته به نقشههای خودش در منطقه جامه عمل بپوشاند و به اهدافش برسد. اما همان طور که میبینیم فعلاً به نظر نمیرسد واشنگتن قصد داشته باشد از گذشته خود درس بگیرد و در حال طرح ریزیهای جدید است که البته من تصور میکنم اسرائیلیها در آن بی تاثیر نیستند. آمریکا مجبور است به دلیل منافعی که دارد همراه اسرائیل باشد و با آن همراهی کند.