یکی از مجریان صداو سیما، معترضان خیابان را تفاله خوانده است. آقای رسایی خواستار مصادره اموال علی کریمی شده است. آقای نبویان عضو هیئت رئیسه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز گفته است:« معترضان به دنبال فحشاء و هوسرانی هستند و دوست دارند هر غلطی میخواهند، انجام دهند و فساد و هوسرانی و فحشاء کنند. برخی از آنان میخواهند روش رضاخان را زنده کنند.رضاخان برای ترویج فحشاء، چادر را به زور از سر زنان ایرانی میکشید و آشوبطلبان فعلی هم این کار را انجام دادند و چادر را از سر زنان درآوردند.»
به گزارش بولتن نیوز، در پاسخ به اظهارات این آقایان لازم است ابتدا تذکر بدهیم که این مردم همان ولی نعمتان انقلاب هستند. همان ها هستند که در طول تاریخ در مقابل مغول و صدام ایستادند. همان ها هستند که هر گونه کمبود و مشکلی را تحمل کردند. اما تداوم فرسایشی مدیریت ناکارآمد برخی مسوولان و گوش ندادن به اعتراض کارشناسان و مردم و عدم گفت وگوی موثر بی دو طرف مسوولان و مردم و تبدیل شدن چند چالش به ابرچالش ها و بی توجهی مسوولان به درخواست مردم و اعتراضات آنها و از جمله موضوع گشت ارشاد، سرانجام موج اعتراض ها را با فاصله کمتر نسبت به گذشته مطرح کرده است و اگر در گذشته هر 10 سال یکبار یک موج سیاسی و اعتراض طبقه متوسط وجود داشت، امروز در فاصله 5 سال چهار بار موج اعتراضات را شاهد هستیم و در این اعتراضات علاوه بر طبقه متوسط، فعالان مدنی و سیاسی، افراد کم درآمد و فعالان جنبش زنان نیز حضور دارند.
طبیعی است که در نبود احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد و مستقل، مردم معترض به خیابان ها کشیده می شوند. در حالی که بین نظام و دولت و مردم همواره باید از طریق رسانه ها گفت وگو انجام شود و دو طرف به سمت هم حرکت کنند و قانون گذاران براساس خواست مردم قانون وضع کنند و مسوولان براساس قانون برخواسته از نظر مردم اجرا کنند. مکانیزم انتخابات نیز باید به گونه ای باشد که افراد شایسته انتخاب شوند و دموکراسی باید به معنای آن باشد که مردم قدرت برکناری مسوولان را داشته باشند و براساس کارایی و مدیریت کارآمد و بهره وری مدیران و فعالان سیاسی، آنها را انتخاب کنند.
وقتی این مکانیزم درست کار نمی کند، نتیجه این می شود که 85 میلیون نفر کار می کنندو این همه نفت وگاز و معدن و آب و منابع وزمین به کار گرفته می شود اما نتیجه رشد در حد صفر و سرمایه گذاری منفی در ده ساله 1390 است. چرا؟
به این دلیل که مسوولان گوش شنوا ندارند و در نتیجه افرادی که راهی برای زندگی بهتر نمی بینند، یا مهاجرت می کنند یا در داخل کشور اعتراض می کنند.
براین اساس باید به مجری صدا و سیما گفت که معترضان تفاله نیستند، مردمند. خس و خاشاک نیستند، ولی نعمت انقلاب و نظام و کشور هستند و آنها اگر اراده کنند که مدیریت بهتر شود، باید به حرف آنها گوش دهند و نباید در برابر حرف حساب مردم مقاومت کنند.
در نتیجه باید به قول یکی از نویسندگان؛ گوش کردن، آن هم گوش کردن واقعی، با حوصله و بدون سانسور را اجرا کرد. گوش دادن هنری است که مدت هاست از دست داده ایم. این مردم فهیم و صبور حتما دردی دارند. حتما زخمی اند. پس باید به حرف آنان گوش داد. این جامعه می گوید پس از آنکه دخترمان مهسا امینی را از دست دادیم پیش از آنکه نیازمند یک پدر مقتدر باشیم نیازمند مادری هستیم که به حرف هایمان گوش کند. لذا باید کسانی که بازداشت می شوند را بازجویی نکنیم. بلکه پای صحبت شان بنشینیم، ببینیم دردشان چیست؟ وقتی بخش بزرگی از مردم فقیر و کم درآمد هستند و برای معیشت خود مشکل دارند و از مسوولان می خواهند که فضای کسب وکار کشور را تغییر دهند. وقتی جوانان توان ازدواج و خرید خانه و تشکیل زندگی ندارند. وقتی امیدی به آینده ندارند، طبیعی است که اعتراض کنند و خواستار تغییر و تحول و اصلاحات باشند.
آقای رسایی؛ مصادره یعنی فرار سرمایه گذار و مهاجرت
آقای رسایی نیز باید توجه داشته باشد که براساس تجربه کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان، هر نوع مصادره اموال، به معنای بی توجهی به سرمایه گذاران، سرمایه های انسانی و نیروهای توانمند کشور است وقتی یک سرمایه گذار، یک مهندس، یک پزشک، یک فوتبالیست را تهدید می کنید به این معناست که باید شاهد موج مهاجرت و فرار سرمایه ها باشید. در سال های اخیر این همه تلاش شده که ایرانیان علاقه مند به کشور سرمایه گذاری کنند و به کشور باز گردند تا تجربه دهه های قبل را جبران کنند و حتی به مالکان برخی سرمایه ها گفته شده که بازگردید و خودتان مدیریت کنید… اما حرف شما به این معناست که همچنان سرمایه های انسانی را نادیده گرفته اید. برخورد با یک فوتبالیست یا معترض یا اغتشاش گر نباید منجر به مصادره اموال شود. زیرا پیام آن به مراتب خسارت بارتر از زندان و حبس و جریمه است.
در این زمینه لازم است که مسوولان قضایی کشور با موضع گیری مناسب در برابر این سخن آقای رسایی، به صورت شفاف مواضع مسوولان را روشن کنند. زیرا انعکاس این جملات به مراتب از گفته های طرف مقابل می تواند زیان آورتر باشد. براساس ضوابط و مواد قانونی، مصادره اموال نمی تواند در هر مورد و زمینه ای اعمال شود و در صورتی اعمال می شود که عملکرد مالک بسیار مخرب و زیان آور باشد. اما در شرایط کنونی، مصادره اموال علی کریمی، عملا به زیان کشور است و در شرایطی که 7 سال از 11 سال اخیر را با رشد منفی سرمایه گذاری مواجه بوده ایم، نباید سیگنال ها و پیام ها به سرمایه گذاران و نخبگان در هر رشته ای به گونه ای باشد که منجر به کاهش سرمایه گذاری ها و فرار سرمایه و مهاجرت و… شود. وقتی در برابر اعتراض یک فرد شاخص ورزشکار مورد حمایت مردم، چنین موضع گیری می کنیم و از آقایان رسایی و حسن عباسی در مورد آن موضع گیری خشن می کنند، طبیعی است که بر تصمیم سرمایه گذاران و نخبگان اثرگذار خواهد بود.
لذا لازم است که مسوولان بلافاصله نسبت به سخنان غیر مسوولانه، آقایان رسایی، نبویان، حسن عباسی و دیگران موضوع گیری کنند واجازه ندهند که فضای جامعه و کشور به سمت افراط و خشونت پیش برود. بلکه برعکس همه باید به گفت وگو مشغول شوند. باید مانند کافه های فرانسه که گفت وگو را پس از چند انقلاب انتخاب کردند، ما نیز در ایران باید در هر دور همی، مهمانی، پارک و دانشگاه و مکان عمومی، گفت وگوی ملی وعمومی را آغاز کنیم به سخنان یکدیگر گوش دهیم و تغییرات و اصلاحاتی را آغاز کنیم که کشور را به مسیر توسعه بازمی گرداند و مشکلات و چالش ها را کاهش می دهد.
مطمئن باشید که با بهبود شرایط، جایگاه اسلام و مسلمانان، رهبران مذهبی، روحانیت و مسوولان کشور تقویت خواهد شد و مردم قدرشناسی خواهند کرد. باید پرچم اصلاحات را خود مسوولان بردارند و به حرف مردم و فرزندان و خانواده و فامیل و همسایه های خود گوش کنند. این ها تفاله نیستند همسایه و همشهری و هم میهن شمایند!