ماجرای مهسا امینی، با هر شکل و نگاهی مورد کنکاش قرار گیرد کلافی است که سر و ته آن متوجه دیدگاه و نظریات جامعه شناختی می باشد. در واقع آنچه این روزها در وسعت مختصات جغرافیایی – اجتماعی با مطالبات سیاسی خشن و وندالیسم شهری – شورشی می بینیم آتش زیر خاکستری بوده است که تلنبار شده و با یک بهانه یا سوژه ملی علیه حاکمیت نمایان شده است. در واقع اتفاق مذکور نه نماد اعتراضات بلکه نمود مطالبات در عرصه واقعیات از زبان اجتماع با انواع قهریست. اینکه این غلیان را علیه حاکمیت و یا ارزش های تبلیغی آن بدانیم جای بحث دارد و یا اینکه آن را هدایت شده بدانیم آن هم جای بحث دارد اما آنچه ثقل اصلی تحلیل این وضعیت ناامن ساز می باشد وقوع شرایطی است که با نام تفاوت ها و تمایزها میان گفتمان حاکمیتی با گفتمان اجتماعی بروز پیدا کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، آنچه قابل توجه می باشد این است که حادث شدن این تفاوت و بکارگیری قوه قهریه از هر دو سمت در وهله اول متوجه خساراتی می شود که دو سوی ماجرا متضرر آن هستند. بطوریکه اگر در این بازی که پایانش مشخص است هر طرف یا هر سمت مغلوب طرف غالب گردد آنچه دستاورد آن خواهد بود زیانیست که دامن همه را خواهد گرفت.
اما راه حل چیست؟ تغییر در شیوه حکمرانی؟ شنیدن و دیدن تفاوت و قائل به پذیرش آنها؟ سرکوب آنها، تداوم و فریسایشی سازی آن؟ قرار گیری آن در شمولیت زمان و…؟ واقعیت این است که این گونه پرسش ها آنقدر زیاد هستند که ما را از بحث اصلی دور خواهد کرد. با این حال آنچه نیاز امروز ماست تساهل و تسامح میان طرفین و شنیدن صدای یکدیگر بدون وجود هرگونه فاصله و علامت گذاری و …؛ اگر چه این اصل در گام اول متوجه دستگاه سیاسی و حاکمیت می باشد اما رعایت آن از سوی اقشار اجتماعی معترض نیز یک واقعیت انکارنشدنیست.
شرایط امروز نشان می دهد که نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی با پشتوانه مردمی و مقبولیت اکثریت آن، این روزها با چالشی روبرو شده است که انباشته شده سال ها و یا حتی دهه ها عدم توجه به آن از ناحیه سیاستگذاری های فرهنگی و تعاملی است که می بایست وجود داشت اما وجود ندارد. اینکه نسل ها عوض شده و ذائقه ها هم تغییر پیدا کرده و ساختار نتوانسته خود را با تغییر پیش ببرد موضوعی که اگر دلسوز بود باید آن را همه جار زد. چونکه اگر این مسئله مهم سال ها پیش با صدای بلند جار زده می شد امروز شاهد این حوادث تلخ نبودیم.
بهره سخن اینکه، اگر یک نگاه تبار شناسانه به روند اعتراضات و رویکرد رونده آنها به سمت خشونت اجتماعی با هدف قرار دادن رویکرد سیاسی حاکم داشته باشیم به راحتی خواهیم فهمید کشور و مردم، متضرر عقده گشایی هایی خواهد بود که با بی مبالاتی گشت ارشاد شروع شد و ماجرا تا به اینجا ادامه پیدا کرد.