پنجشنبه ۱۷ شهریورماه، الیزابت دوم، ملکه سابق انگلستان در سن ۹۶ سالگی درگذشت. وی از سال ۱۹۵۲ میلادی به مدت ۷۰ سال سلطنت بریتانیا و قلمروهای مشترک المنافع را برعهده داشت.
پس از مرگ وی، رسانههای وابسته به خاندان سلطنتی انگلستان ازجمله بیبیسی فارسی، سعی داشتند او را به عنوان «ملکه خوش قلب» معرفی کنند؛ این درحالی است که تمامی صفحات اینستاگرامی وابسته به رسانه بیبیسی ازجمله صفحات انگلیسی و فارسی این رسانه، در پُستهای مربوط به مرگ ملکه، دسترسی کاربران برای ارسال نظرات و کامنت گذاشتن را مسدود کردند.
به باور کارشناسان، علیرغم تلاشهای رسانهای اخیر برای تطهیر چهره ملکه و فعالیتهای انگلستان در طی دهههای گذشته، نمیتوان کارنامه او و حکومت تحت سلطنتاش در داخل و خارج از خاکهای بریتانیا را از جنایتها و خیانتهای متعددی که مرتکب شده است سفید کرد.
در همین مورد گفتوگویی با عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران داشتیم که در زیر می خوانید:
پس از درگذشت ملکه انگلستان رسانههای معاند از جمله بیبیسی فارسی سعی دارند وی را به عنوان شخصیتی دلسوز و «ملکه خوش قلب» معرفی کند. نظر شما راجع به اقدام مشترک این رسانهها چیست و به طور کلی کارنامه ملکه سابق انگلیس را چطور ارزیابی میکنید؟
سلیمی نمین: قبل از اینکه بخواهیم به کارنامه انگلیسی ها که ملکه در آن نقش جدی دارد بپردازیم، به نظر من توجه به رسوایی که رسانههای وابسته به این کشور مثل بیبیسی و افتضاحی که در نوع خبررسانی از خودشان بروز میدهند، بسیار مهم است. جالبتر از کارنامه ملکه این کشور سلطهگر که در همه جهان جنایاتی مرتکب شده که بر همه محرز است، نوع عملکرد رسانههایی مانند بیبیسی است که در زمینه خبررسانی مدعی هستند.
* بستن کامنت پُستهای بیبیسی، نشان دهنده تنفر مردم نسبت به ملکه است
بیبیسی در برخی از بخش های خبری به طور کامل به تبلیغات در مورد ملکه پرداخت و به علاوه اجازه کامنتگذاری در صفحه اینستاگرام خود را برای کاربران مسدود کرد؛ این مسئله نشان میدهد تنفر افکار عمومی نسبت به ملکه بسیار زیاد است که بیبیسی فارسی و بیبیسی انگلیسی مجبور به چنین اقدامی شدهاند.
در روزهای گذشته این رسانه ها سعی کردند که ملکه را در داخل مرزهای بریتانیا و بین مردم این کشور محبوب نشان دهند. نظر شما راجع به این مسئله چیست؟
سلیمی نمین: ملکه در داخل مرزها و بین مردم انگلستان هم اصلا محبوب نبود و به عنوان سمبل اشرافیت و سرمایهداری شناخته میشد، اشرافیتی که امروز بسیاری از مردم انگلیس از آن متنفر هستند. ملکهای که در چندین نقطه آن کشور از جمله اسکاتلند و لندن کاخ های عجیب و غریب داشت و سمبل و نماد سرمایهداری بود، به هیچوجه نمیتواند در بین عموم مردم انگلستان محبوب باشد.
بر فرض که نظر مردم انگلستان همان طوری که این رسانهها تبلیغ میکنند باشد، پس برای چه کامنتهای صفحههای اینستاگرام بیبیسی را میبندند؟ قطعاً ملکه انگلستان پایگاه اجتماعی مورد قبولی ندارد که حتی بیبیسی انگلیسی نمیگذارد مردم این کشور و تمام نقاط جهان، کامنتها و نظرات خودشان را در پُستهای مربوط به مرگ وی ارسال کنند. این اقدام آنها نشان میدهد که افکار عمومی خوشایند بیبیسی نیست و اگر بود در اینجا باید استقبال میکردند و میگذاشتند نظرات مردم منتشر شود؛ این که چنین فرصتی را به مردم نمیدهند، نشان می دهد که افکار عمومی مخالف ملکه است.
برخی تظاهراتها و مخالفتهایی که در گذشته، در خود انگلستان صورت گرفته، کاملاً نشاندهنده عدم محبوبیت ملکه در بین مردم این کشور است. به عنوان مثال در ماجرای طلاق و مرگ «دایانا»، همسر سابق پادشاه فعلی انگلستان که در آن زمان جانشین ملکه بود، مردم به شدت ضد ملکه شدند. دایانا مخالف با تشریفات سلطنتی بود و این مخالفت خودش را ابراز میکرد، متقابلاً خانواده سلطنتی نیز با او درگیری جدی داشتند و همه متوجه این موضوع شده بودند. در نهایت فشارهای خاندان سلطنتی باعث شد که او از کاخ بیرون رانده شده و مجبور به طلاق از همسرش یعنی چارلز، پسر بزرگ ملکه شود. دایانا پس از طلاق، با یک مرد مسلمان ازدواج کرد و مشغول به فعالیت های عامالمنفعه شد که اقبال عمومی نسبت به وی را همراه داشت.
از سوی دیگر قبول این مسئله که مادر فرزندان پادشاه آینده انگلستان با یک فرد مسلمان ازدواج کند، برای خانواده سلطنتی بسیار سخت بود و در نهایت با یک حادثه ساختگی که نتیجه همکاری سرویسهای اطلاعاتی فرانسه و انگلیس بود، او را کشتند؛ در آن موقع برای همه روشن بود که دربار انگلیس دایانا را حذف کرد. پس از این حادثه مردم به شدت از دایانا طرفداری کردند که این یک نوع ابراز تنفر از ملکه بود زیرا همه از اختلاف بین دایانا و ملکه اطلاع داشتند و او را در این جنایت سهیم میدانستند؛ در اینجا افکار عمومی انگلیس دایانا را انتخاب کرد و برای او عزاداری بسیار گستردهای را انجام داد.
رسانه های وابسته به خاندان سلطنتی از جمله بیبیسی سعی میکنند با سانسور نظرات مردم انگلستان، ملکه را در بین مردم این کشور محبوب نشان دهند، درحالی که خود آنها نیز میدانند که بخش قابل توجهی از افکار عمومی انگلیس از او متنفر است. البته بعضی از نسلهای اشرافی و نژادپرستهای انگلیسی، اشرافیت ملکه را نشان افتخار می دانند اما نسل جدید انگلیس اصلاً چنین چیزی را قبول ندارند که ملکه بتواند در مجلس لردها نقش اساسی را داشته باشد.
در انگلستان مجلس لردها قدرت بسیار بالاتری نسبت به مجلس عوام دارد و میتواند هر کاری که خواست را در ارتباط با مصوبات مجلس عوام انجام دهد؛ با این حال سالهاست که اعضای مجلس لردها توسط ملکه انتخاب میشوند و در سالهای اخیر با فشارهای افکار عمومی، انتخاب تعدادی از اعضا به دولت واگذار شد؛ قطعا اگر افکار عمومی با ملکه همراه بود، هرگز او را به محدودکردن قدرت خود در این زمینه مجبور نمیکردند.
اقدامات ملکه در دوران سلطنتشاش در خارج از مرزهای انگلستان را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما مردم جهان چه نظری راجع به وی دارند؟
* دموکراسی در انگلیس با وجود سلطنت کاملاً نقض میشود
سلیمی نمین: اقدامات انگلستان و نظرات مردم نسبت به ملکه در سطح جهانی بسیار روشن است. ملکه یا پادشاه، بخش همیشگی و غیر قابل تغییر نظام سیاسی انگلستان هستند؛ در انگلستان یک بخش متغیر وجود دارد که دولت ها هستند ولی ریاست نظام سیاسی انگلستان و ساختار اداری این کشور با ملکه یا پادشاه است، یعنی اوست که ساختار را هدایت میکند و دولت ها نمیتواند نظام اداری این کشور را دستخوش تغییرات جدی کنند و دموکراسی نیز در این کشور با وجود سلطنت، کاملاً نقض میشود.
در کشور ما دولت جدیدی که سر کار میآید، می تواند نظام اداری را کاملاً دستخوش تغییرات اساسی کند درحالی که در انگلیس، بخش ثابتی که زیر نظر پادشاه یا ملکه است، اجازه چنین کاری را نمیدهد و به احزابی که پیروز انتخابات میشوند، صرفاً اجازه تغییر یک معاونت حزبی را میدهند. در کشور ما دولت های جدیدی که سرکار میآیند، میتوانند صدر تا ذیل وزارتخانهها را عوض کنند ولی در نظام سیاسی انگلیس بخش ثابت به هیچ وجه اجازه چنین کاری را به بخش متغیر یعنی دولتها نمیدهد.
نظر شما در مورد فعالیتهای برون مرزی خاندان سلطنتی انگلستان و شخص ملکه به ویژه اقدامات آنها در ایران چیست؟
سلیمی نمین: جنایت های برون مرزی انگلستان زیاد است و آنها در نقاط مختلف جهان مانند آفریقا جنایتهای عظیمی را انجام دادند. این قضیه در طول چندصدسال اخیر رخ داده و به عنوان مثال خاندان سلطنتی انگلستان در ماجرای به اسارت گرفتن افراد آزاد در آفریقا و انتقال آنها به انگلیس و بعد آمریکا، نقش اساسی داشتند. در طول تاریخ، سرمایهداران بزرگ که مورد حمایت ملکه یا پادشاه انگلیس بودند و از آنها عنوانهایی مانند (سِر) دریافت میکردند، تحت حمایت نظام پادشاهی انگلیس جنایاتی را در اقصی نقاط جهان انجام دادند.
* جنایات انگلیسیها در طول تاریخ شرمآور است
جنایاتی که انگلیسیها در آفریقا مرتکب شدهاند، فاجعه است؛ به عنوان مثال تاجران برده برای اینکه سود بیشتری داشته باشند، بردهها را در راه آفریقا تا انگلیس در انبار کشتیها نگه میداشتند که در طول مسیر بسیاری از آنها تلف میشدند و آنها را به دریا میانداختند. وقتی که انسان این موارد را مطالعه میکند معلوم میشود که جنایات انگلیسیها در طول تاریخ شرمآور است و خود دنیایی از مطالب را در بر میگیرد.
* بیبیسی به دلیل وابستگی مجبور به سانسور حقایق تاریخی درباره جنایات انگلیس است
در مثالی دیگر جنایات انگلیسیها در هند و غارت منابع و کشتار مردم این کشور نیز بسیار عجیب و غریب است. انگلیسیها مردان هندی را به اسارت میگرفتند و در هر جایی که میخواستند سلطهگری کنند، این سربازان هندی را پیش قراول قرار می دادند و حتی در حمله به ایران نیز سربازان هندی را در جاهای پرخطر به کار میگرفتند. طبیعتاً رسانههای مانند بیبیسی که ساختارش تحت نظر نظام پادشاهی انگلیس و شخص ملکه یا پادشاه است و خیلی به دولت این کشور مربوط نیست، مجبور به سانسور این حقایق هستند.
نظر شما درباره شبکهسازی و تاثیر گذاری انگلستان در ایران چیست؟
سلیمی نمین: انگلستان شبکههای مختلفی برای فعالیتهای مخفی و جاسوسی دارد؛ به عنوان مثال شبکه فراماسونری انگلیس خیلی وسیعتر از MI6 است اما شبکه سرویس اطلاعاتی انگلیس در ایران، در ۲ کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ نقش اساسی داشت.
* انگلیسها با کودتای ۱۲۹۹ توانستند شبکه اطلاعاتی خود را در ایران بسط دهند
قبل از کودتای ۱۲۹۹ انگلیسیها بحث تجزیه ایران و تقسیم آن به دو قسمت را دنبال میکردند ولی بعد از انقلاب داخلی روسیه و سرکار آمدن بلشویکها، حکومت جدید روسیه سربازان خود را از ایران خارج کرد که این اقدام فرصتی استثنایی برای انگلستان فراهم ساخت؛ انگلستان قبل از خروج روسیه از ایران به تقسیم ایران بر اساس قرارداد ۱۹۰۷ راضی بودند ولی با خروج روسیه و کودتای ۱۲۹۹، به تمام ایران تسلط پیدا کردند و از این طریق توانستند شبکه اطلاعاتی خود را در ایران بسط دهند.
* انگلیسیها علیه بشریت جنایت انجام دادند
قبل از این تاریخ، انگلیسیها به بهانه هند، موقعیت خودشان را در ایران تثبیت میکردند و طبیعتاً در این دوران سرکوب مخالفان که علاوه بر کودتا صورت می گرفت، توسط سرویسهای اطلاعاتی این کشور انجام شد. این دو کودتا به معنای نقض حاکمیت ملی ایران بود و جنایاتی که در بین این دو کودتا توسط انگلیسیها در کشور ما انجام شده، حدیث مفصلی دارد ولی به طور کلی جنایات آنها محدود به ایران نیست و انگلیسیها علیه بشریت جنایت انجام دادند.
در حال حاضر نیز سیستم پادشاهی انگلیس هنوز در بسیاری از کشورها مانند استرالیا و کانادا حضور دارد و نماینده پادشاهی انگلیس در آنجا، مافوق تمام سیستمهای آن کشورهاست؛ در جنایت های برون مرزی انگلستان، طبعاً نقش اساسی با پادشاه یا ملکه است و بخش متغیر نظام سیاسی این کشور یعنی دولتها، صرفا عامل اجرایی هستند و سیاستگذار و تصمیمساز این جنایتها، بخش ثابت یعنی سیستم پادشاهی است؛ به عنوان مثال در آفریقای جنوبی سیستم ثابت نظام سیاسی انگلیس، سالها از رژیم آپارتایدی این کشور که بر اساس برتری نژادی بود، حمایت میکرد که مربوط به دوران همین الیزابت دوم بود و در نهایت با فشار افکار عمومی مجبور به عقب نشینی در این زمینه شد.
در دورانی که خود من در انگلستان دانشجو بودم، تشکل های دانشجویی و سیاسی این کشور تظاهراتهای بسیار گستردهای علیه اقدامات بخش ثابت نظام سیاسی انگلیس یعنی نظام پادشاهی، برگزار میکردند؛ این یک فکت تاریخی است که نشان میدهد مردم انگلستان علیه سیاستهای ملکه به میدان آمدند و صراحتاً مخالفت خودشان را ابراز کردند.
به نظر شما با مرگ ملکه الیزابت دوم، در سیاستهای کلی انگلستان و اختیارات و ثروتهای ملکه یا پادشاه این کشور، تغییری ایجاد میشود؟
سلیمی نمین: خیر، به عقیده من تغییری در این زمینه ایجاد نمیشود مگر اینکه در آنجا حرکتهای اجتماعی گسترده صورت بگیرد. قطعاً نظام سلطنتی انگلیس تلاش میکند که این واقعیت ها پنهان بماند و ملکه را به عنوان یک شخصیت بسیار رئوف نشان دهند؛ علت عمدهای اینکه در حال حاضر بیبیسی این رسوایی را برای خود رقم میزند این است که نگذارد چنین تغییری صورت بگیرد.
* بیبیسی مقاومت میکند تا سلطنت را در انگلیس حفظ کند
این سانسورها برای بیبیسی بسیار پر هزینه است ولی مجبور هستند که جلوی ابراز نظرات مخالف را بگیرند که به معنی شکننده بودن آنها در این زمینه است؛ آنها مقاومت میکنند تا ساختار ثابت نظام سیاسی انگلیسی یعنی پادشاه و ملکه که مسئول سیاستگذاری این کشور است را حفظ کنند.