به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه صبح نو نوشت: حرفهای وزیر ارشاد در برنامه جهانآرا و در هفته دولت بازتاب زیادی داشت. حرفهایی که بخشی از آن به فرار مالیاتی هنرمندان مربوط بود و اسماعیلی دراینباره موضعش را اعلام کرد و گفت سلبریتیها هم باید مالیات بدهند. او گفت که معتقد است نظام مالیاتی، نظامی عادلانه است و نباید تبعیضی در آن رخ دهد. همچنین، مالیات را یک حقوق عمومی خواند که بهواسطه آن اداره جامعه صورت میگیرد. این اولین باری نیست که مسوولان درباره مالیات هنرمندان اظهارنظر میکنند؛ مالیاتی که معافیت از آن به سال۱۳۶۶ بازمیگردد. سالهایی که آثار هنرمندان طرفدار چندانی نداشت و پای ارقام چندصدمیلیون تومانی هنوز به ماجرا باز نشده بود.
کلاف سردرگم مالیات در ایران
معافیت مالیاتی بازیگران، اجرای صحنه خوانندگی (کنسرت) و تهیهکنندگی، نشر و تکثیر و پخش آثار موسیقیایی و حراجی آثار هنری موضوع قانون مالیاتهای مستقیم است که تا سقف ۲۶۰میلیون تومان در سال قابل اعمال است و بعد از آن برحسب مورد به نرخ قانون مالیاتهای مستقیم (ضریب ۲۵درصد) مشمول مالیات است. این تازهترین تصمیم مجلس برای اخذ مالیات از هنرمندان در سال۱۴۰۱ است. درحالیکه در بیش تر کشورهای پیشرفته دنیا، هزینههای دولت از محل مالیات تأمین میشود، دخلوخرج کشور ما همچنان به درآمدهای نفتی وابسته است. درآمد ناچیز ایران از مالیات بهخوبی بیانگر قوانین ناکارآمد و ضعفهای جدی است و بنا بر تازهترین گزارش صندوق جهانی پول، مالیات در ایران فقط ۵درصد تولید ناخالص ایران را تشکیل میدهد. همه اینها درحالی است که در کشورهای پیشرفته دنیا، سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی تا ۶۰درصد هم میرسد و دولتها به پشتوانه مالیات میتوانند اسباب رفاه و آسایش بیش تری برای شهروندان خود فراهم کنند. پدیده پزشک مالیاتگریز، فوتبالیست مالیاتگریز، خواننده مالیاتگریز، وکیل مالیاتگریز و… در ایران پدیده جدیدی نیست اما عجیب است، چراکه اصلاح سازوکار آن میتواند به بهبود کیفیت زندگی شهروندان منجر شود. با وجود این، سالهاست که کلاف سردرگم مالیات بهنوبه خودش باقی مانده است و هنوز هم سیستم شفاف مالی در ایران وجود ندارد که از تخلفات ریزودرشت مالی جلوگیری کند.
مخالفان دریافت مالیات از هنرمندان چه میگویند؟
وقتی بحث پرداخت مالیات هنرمندان میشود، قطاری از دلایل مخالفت با آن مطرح میشود که هیچکدام توجیهی بر معافیات مالیاتی نیست و صرفا نیازمند اصلاحات جزئی در سیستم اخذ مالیات است. بهعقیده مخالفان دریافت مالیات از هنرمندان، درآمد هنرمند هیچگاه ثابت نیست. برخی هنرمندان ممکن است ماهها درآمدی نداشته باشند و فشار اقتصادی زیادی را متحمل شوند. این گروه، معتقدند نباید هنرمندان را در کنار سلبریتیهایی قرار داد که درآمدهای میلیارد تومانی دارند و بیش تر نامونشان آنها را میشنویم. بعضی هنرپیشگان ممکن است هرچند سال یکبار شانس حضور در پروژههای تلویزیونی و سینمایی را داشته باشند و رقم زیادی دریافت نکنند. از طرفی، آنان دولت را موظف میدانند از این قشر آسیبپذیر حمایت کند و در راستای توسعه فرهنگ و هنر کشور، از هیچگونه تبعیض مثبتی صرفنظر نکنند. آنان دریافت مالیات را باری مضاعف بر دوش هنرمند به حساب میآورند و معتقدند این فشار درحالی بر هنرمندان وارد میشود که خروجی آن بهقدری اندک است که تأثیری بر درآمدهای دولت ندارد و رقم چشمگیری نخواهد بود. در کنار همه اینها، مسأله قوانین متفاوت حاکم بر صنف خود را پیش میکشند که از حقوقی مانند حق اولاد و مسکن بهرهمند نیستند و به همین علت، دلیلی هم ندارد مشمول پرداخت مالیات شوند. هنرمندان در سالهای گذشته بارها از حق معافیت مالی خود دفاع کردهاند و این روند درحالی ادامه دارد که کارمندان، معلمان و… با درآمدهای متوسط و گاه ضعیف، مشمول پرداخت مالیات میشوند.
معافیت، بدون منفعت عمومی
نبود شفافیت مالی در حوزه فعالیتهای هنری و بسیاری از حوزههای دیگر، همانچیزی است که موجب گریز از مالیات میشود. در بسیاری از کشورهای دنیا، ضمانت اجرای کیفری و مدنی قاعدهمندی وجود دارد که از هرگونه تخلف مالی جلوگیری میکند و سیستمهای مالی شفاف بهخوبی سازوکارهای مالی کشور را در سطح کلان و خرد به نمایش میگذارد. در ایران و بهواسطه نبود سیستم نظارتی جامع و مانع، تخلفات مالی گسترده ممکن شده است و عدهای با سوءاستفاده از این موضوع، به حقوق عمومی متعرض میشوند. هنرمندان در کشورهای پیشرفته دنیا در خط مقدم پرداخت مالیات قرار دارند و بهعنوان الگوهای مردم عادی معرفی میشوند؛ اما اینجا و در ایران، قشر هنرمند نهتنها تأثیر مثبتی دراینزمینه ندارد، بلکه بیقیدوشرط از پرداخت مالیات خودداری میکند. پیشبینی میشود رقم مالیات هنرمندان در صورت پرداخت، بیش از ۵۰۰۰میلیارد تومان باشد که در کنار سایر فرارهای مالیاتی از جامعه وکلا، پزشکان، معاملهگران املاک، بانکداران و… این رقم میتواند چشمگیر باشد. در ایران معافیتهای مالیاتی بسیاری وجود دارد، مدارس غیرانتفاعی، صادرات برخی مواد خام، سود سپردههای بانکی و… از جمله آناناند. معافیتهایی که بهنظر نمیرسند منفعت عمومی داشته باشند و هدفمند به حساب بیایند.