جریان اصلاحات با حمله به دولت، تمام تلاش خود را کرده تا موفقیت احتمالی در آینده را ناشی از ادامه ی رویکرد خود، جلوه دهد و رقبای خود را ضدمذاکره تلقی نماید.
دولت سیزدهم از ابتدای شروع به فعالیت و حتی قبل از آن تکلیف خود را با بحث سیاست خارجی مشخص کرده و در مواضعی صریح و قطعی، رویکرد اتخاذشدهی متوازن خود در تعاملات با شرق و غرب را اعلام کرده است. آیت الله رئیسی اعلام کرده بود سیاست خارجی دولت وی نه از برجام آغاز میگردد و نه به آن منتهی خواهد شد. از نگاه دولت جدید پرونده برجام یک موضوع در کنار سایر مسائل مربوط به سیاست خارجی است که با قبول شروط ایران توسط کشور بدعهد در برجام یعنی آمریکا میتواند حل و فصل شود. با وجود مواضع صریح و عملگرایانهی متعدد، برخی جریان مخالف دولت تلاش دارد تا دولتمردان سیزدهم را به دو گانگی سیاست اعلامی و اعمالی متهم نماید.
اخیرا اصلاح طلبان در برنامه ای مشترک و از پیش طراحی شده قسمتی از صحبتها حسن روحانی در دوران ریاست جمهوریاش را بازنشر میدهند. آنها مدعی هستند دولت سیزدهم از دولت پیشین خود درس مذاکره گرفته و پیش از این به مساله مذاکره بی اعتقاد بوده است!
حسن روحانی در پیام نوروزی آخرین سال حضورش به عنوان رئیس دولت، ضمن بیان این مسئله، بر درست بودن روش و رویکرد دولت خود تاکید کرده و با طعنه گفته بود:«امروز همه از مذاکره بحث می کنند حتی بعضی ها می گویند ما بیاییم بهتر مذاکره می کنیم. الحمدلله، پس مذاکره را قبول کردید. برای ما آن مهم نیست، برای ما این مهم بود که بفهمید راه مذاکره است. این روزها بالاخره ضرورت مذاکره به عنوان ابزاری مهم برای تامین منافع ملی، مورد پذیرش همگان قرار گرفته است.»
این خط رسانهای البته مساله جدید نیست. قبلا صادق زیباکلام نیز در توییتی ضمن ادعای تغییر جبههی منتقدان دولت قبلی در قبال مذاکرات گفت :«آمریکا ستیزان همواره میگفتند که تا آمریکا عوض نشود، ما هیچ مذاکره و مصالحه ای با آن نخواهیم داشت. یک دلیل آنست که هزینه های آمریکا ستیزی به پای روحانی نوشته می شد. اما حالا که همه چیز دست خودشان است، صورتحساب آمریکا ستیزی را به حساب چه کسی بگذارند؟»
از منظر حامیان دولت قبل مذاکره از دیدگاه نیروهای انقلابی، همواره رد شده بوده و به هیچ وجه و در هیچ شرایطی با مذاکره موافق نیستند. در پاسخ به این ادعاها باید چند نکته مد نظر قرار بگیرد. ادعای حامیان دولت سابق در حالی است که ایران در دورههای مختلف در پای میز مذاکره حضور داشته است.
به عنوان نمونه در دهه ی هشتاد که دولت آمریکا در اوج تندروی قرار داشت، و ابتدا پیش شرط هایی نظیر تعلیق همه ی تجهیزات را برای شروع مذاکرات مطرح می کرد، نهایتا با چرخشی منفعلانه از مواضع خود، بدون هیچ پیش شرطی پای میز مذاکره نشست و تصویر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت با ویلیام برنز نماینده آمریکا در مذاکرات در رسانهها منتشر شد. این مساله به خوبی نشان میدهد که ایران هیچ گاه از میز مذاکره فرار نکرده است.
علاوه بر این مسئله، در شرایطی یک توافق متوازن نیز در دسترس قرار گرفته بود که بدعهدی آمریکا در لحظات آخر آن را منتفی کرد. در سال 89 ایران به منظور تولید رادیوداروهای مربوط به بیماران سرطانی، اعلام کرد که به سوخت هسته ای 20 درصد نیاز داشته و آژانس موظف است طبق تعهدات خود، آن را در اختیار ایران قرار دهد. درنهایت باراک اوباما طی نامه ای به روسای جمهور برزیل و ترکیه اعلام کرد که مذاکرات انتقال سوخت 3.5 درصد با 20 درصد را، انجام داده و نتیجه ی نهایی را اعلام کنند. در نهایت پس از حضور روسای این دو کشور در تهران توافقی ده بندی صورت گرفت و طی آن تهران پذیرفت که 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی شده خود را برای مدت یکسال به ترکیه تحویل داده و در ازای آن 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصد را برای رآکتور امیر آباد دریافت کند. اما آمریکا علی رغم موافقت اولیه به سان قبل درباره این توافق نیز بدعهدی کرده و به بهانه های مختلف زیر بار آن نرفت که این تصمیم آمریکا نارضایتی برزیل و ترکیه را به همراه داشت. لولا داسیلوا رئیس جمهور وقت برزیل ضمن تاکید بر صادق نبودن آمریکا درباره مبادله ی سوخت هسته ای گفت:«بیانيه تهران كه بين 3 كشور ايران، تركيه و برزيل امضا شد، خواستههاي اعلام شده باراك اوباما را تامين ميكرد اما او چون تصميم خودش را براي تحريم ايران گرفته بود به اين بيانيه اعتنا نكرد. پيش از سفر ماه مه 2010 به ايران نامهاي را از باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا دريافت كردم كه در آن به شروط واشنگتن براي لغو تحريمها عليه تهران اشاره شده بود. محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران اين شروط را پذيرفت. شروطي كه احمدينژاد آنها را پذيرفت دقيقاً همان شروطي بود كه اوباما پيشنهاد كرده بود اما به رغم آن كشورهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد تصميم گرفتند ايران را مجازات كنند»
در نهایت چند روز بعد از توافق تهران، قطعنامهی ضدایرانی 1929 شورای امنیت علیه ایران امضا شد و نشان داد آمریکاییها هستند که به تحریم و امتیازگیری بدون توجه به منافع تهران اعتیاد دارند.
اکنون نیز دولت ضمن بررسی گزینه های مختلف ذیل دیپلماسی متوازن، سعی دارد تا نسبت به رفع تحریم و همچنین خنثی سازی آن به انحاء مختلف، عمل کرده و مصیبت وارده از سوی دولت روحانی به مردم را، تعدیل و وضعیت معیشتی و اقتصادی آنها را بهبود دهد. آنچه که این دولت را متمایز می کند و ادعاهای اصلح طلبان را باطل، شیوهی مذاکره و محدود نشدن به غرب بوده که امکان رو کردن کارت های مختلف در این زمین بازی بی رحم را به ایران می دهد. ایران همزمان با تقویت قدرت هسته ای خود دیپلماسی را به مانند دولت پیشین در مذاکره با غرب محدود نکرده است و سایر ظرفیت ها را نیز فعال نموده است و توانسته در پیش نویس اخیر به اذعان رسانه های اصلاح طلب مانند روزنامه اعتماد و خبرگزاری جماران امتیازاتی بیش از برجام را بدست آورد.
همچنین در کنار این موضوع دولت تلاش دارد بابت هزینه ای که غرب در دولت روحانی به کشور تحمیل کرد و به تعهدات خود عمل نکرد، اقدام کرده و از آسیب ها و مشکلات ساختاری برجام بکاهد.
انتقام شهید سلیمانی فراموش شدنی نیست
این جریان برای ضربه زدن به این رویه تلاش دارند برخی از نیروهای انقلابی را نیز در دام خود، گرفتار کنند. اخیرا یکی از این افراد در توییتر خود ضمن تحریف وقایع مربوط به مذاکرات، با طرح قیاسی مع الفارق نوشت: «روحانی با آمریکایی مذاکره می کرد که قاتل سردار سلیمانی نبود؛ رئیسی می گفت با قاتل سردار سلیمانی مذاکره نمی کنیم؛ روحانی: برای ما مهم این بود که بفهمید راه فقط مذاکره است!»
این درحالی است که تیم مذاکره کننده هسته ای با طرفین حاضر در برجام که شامل سه کشور اروپایی و نماینده اتحادیه اروپا بعلاوهی چین و روسیه است، در حال مذاکره بوده، نه آمریکایی که از برجام خارج شده و از هیچ تقلایی برای مذاکره ی مستقیم با ایران دریغ نکرده اند. همچنین انتقام حاج قاسم سلیمانی فراموش نشده و ایران هم در مقابل تلاشهای مداوم غربیها برای تحمیل این نظر و دخالت دادن این موضوع در مذاکرات هیچ گونه نرمشی از خود نشان نداده است.
موضع ایران در قبال تروریستی خواندن سنتکام به عنوان ارتشی تروریستی در منطقه که جنگ عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ افغانستان را فرماندهی کرده و همچنان اهداف متعددی را در خاورمیانه آسیای مرکزی و شرق آفریقا دنبال می کند، تصمیمی بود که در واکنش به اقدام خصمانهی آمریکا علیه فرمانده سپاه قدس انجام شده است، که با وجود تلاش وافر طرف غربی در مذاکرات اخیر برای ابطال آن، ایران از این موضع کوتاه نیامده. اخیرا نیز وزیر امورخارجه ی کشورمان درباره اظهارات اخیر «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، با توجه به مصوبه مجلس شورای اسلامی در زمینه تروریستی خواندن سنتکام، تأکید کرد که این مصوبه از جایگاه قانونی لازم برخوردار است و حمایت علنی دولت را اعلام کرد.
به هر روی می توان گفت که مذاکره از سوی جریان انقلابی تنها ابزاری برای رسیدن به منافع ایرانیان است. اگر در دولت سابق خود مذاکره اصالت داشت و برای اهداف سیاسی و جناحی انجام میشد، دولت سیزدهم مذاکره را تنها در خدمت منافع مردم میبیند. ادعاهای جریان اصلاحات نیز در این باره، هدفی جز عصبانیت از مسیر درست طی شده در دیپلماسی متوازن و احتمالا تلاش برای هرگونه موفقیت احتمالی در مذاکره است. هر چند کارنامه یک ساله دولت نیز به خوبی نشان داده که دولت سیزدهم تنها زمانی پای یک توافق را امضا خواهد کرد که خطوط قرمز در آن رعایت شود.