جانشین سردبیر روزنامه فرهیختگان نوشت: این چند ثانیه را ببینید، مرد مصیبت زده مزدارانی که سیل زندگیاش را نابود کرده و مصیبت دیده بر سر رئیس جمهور فریاد می کشد،او را قسم می دهد که ولمان نکن، عصبانی است و گلایه دارد حق هم دارد می گوید دفعات قبل سر قولشان نبودند، آنقدر عصبانی است که اجازه نمی دهد حرف سید تمام شود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، این لحظات و این قاب تلخ است، خیلی تلخ اما همانقدر هم امیدوار کننده است، برخی امید را در آرامش دبستانی معنی می کنند،در یک نظم پادگانی،در یک سکوت دلهره آور، وقتی کسی چیزی نگوید،وقتی ظاهر همه چیز مرتب باشد،وقتی آشغال ها را زیر فرش زده ایم و شکل کار تمیز است، وقتی می خواهیم مشکلات را نبینیم تا چند لحظه وجدانمان راحت باشد،حالا بعد هر چه شد شد،اما این امید نیست، امید فهم درست مسئله است و حرکت در مسیر حلش،امید این است که اول عمق ماجرا را با پوست و گوشت و استخوانمان لمس کنیم و بعد برای حلش حرکت کنیم،امید همین فریاد های مرد فیروزکوهی است، امید همین به دل مشکل زدن رئیسی است و سعه صدرش برای شنیدن که این یک کار را انصافا خوب بلد است، امید این است که مردم بتوانند از حاکمانشان مطالبه کنند، امید این است که مناسبات ارباب رعیتی بهم بخورد.
البته این شرط لازم است، کار رئیسی و دولتش و همه ما خیلی سخت است، خاموش شدن این جرقه امید کاری ندارد، کمی تعلل و بی برنامگی می خواهد که دولت و همه مستعدش هستیم.
پ ن: مرز پوپولیسم و نمایش با مردم گرایی خیلی باریک است، اما توضیحش سخت نیست، شنیدن این داد و فریاد ها را مقایسه کنید با بعضی عکس های آتلیه ای در گِل افرادی که ربطی به ماجرا نداشتند اما آنجا بودند.
پ ن۲: درباره تصویری که از رئیس جمهور ساخته شده و تصویری که ساخته نشده مفصل نقد دارم انشالله بماند برای بعد.