ضرورت و اهداف پژوهش
مطالعه تاریخ سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که همواره همه روسای جمهور آن کشور قبل و بعد از انقلاب بر موقعیت خاص ایران و تعامل و مداخله در تحولات داخلی ایران و نفوذ منطقه تاکید داشتند. ماهیت و آرمانهای داخلی، منطقه ای و جهانی انقلاب سبب روابط تنشآمیز میان ایران و آمریکا در جهان اسلام به ویژه غرب آسیا شده است.
روسای جمهور آمریکا برمبنای عدم درک صحیح و واقع بینانه از ایران و با این ادعا که به نتایج مطلوبتری دست یابند، مدتی پس از به قدرت رسیدن رویکرد اولیه خود در قبال ایران را تغییر داده اند. تحریم های اقتصادی و سیاسی ازجمله راهبردهای اساسی آمریکا علیه ایران بود که به طور اخص از دوران اوباما به بعد به صورت مستمر در حال افزایش و تشدید بوده و تمامی گلوگاه های حیاتی اقتصاد و برنامه های راهبردی ایران را مورد هدف قرار داده است. آمریکا با حمایت های مالی و معنوی از گروهک های تروریستی ازجمله طالبان، القاعده، جیش الاسلام، داعش، جبهه النصره و نیز شکل دهی به برخی ائتلاف های ضد ایرانی نقش مهمی در معادلات امنیت منطقه غرب آسیا و خلیج فارس ایفا می کند. در برابر چنین راهبردهای پیچیده و درعین حال بنیان برافکن ایالات متحده آمریکا برای ایران و برنامه ریزی مبتنی بر بودجه و زمان مشخص به نظر می رسد که نظام سیاسی ایران باید برای حفظ، بقا و رسیدن به دوره توسعه پایدار دارای راهکارهای متعدد، متفاوت ازلحاظ مدت و همچنین برنامه ریزی اقتضایی باشد.
بنیان ها و اقدامات راهبردی آمریکا در غرب آسیا
یکی از مناطقی که در برنامه های راهبردی روسای جمهور آمریکا جایگاه ویژه ای دارد، غرب آسیا است. این منطقه از دیرباز محل تنش میان آمریکا و دیگر رقبای آنها چون شوروی، چین و… بوده است. با انقلاب اسلامی در ایران اهمیت این منطقه در سیاست خارجی غرب دوچندان شد.
طی سالیان گذشته آمریکا سعی نمود از طریق جنگ، تروریسم، مذاکرات صلح، مبارزه با سلاح های کشتارجمعی و… فضای بحرانی در منطقه ایجاد کند و با دخالت هایش سلطه مشروعی دراین مناطق برای خود ایجاد و استمرار بخشد.
در حقیقت نظام سرمایه داری به رهبری آمریکا در قالب پروژه بحران سازی بر میانجی گری، حمله مسلحانه، مهار طرف های منازعه، تامین تسلیحات، ایجاد پایگاه های نظامی و… می خواهد حضور و مداخله خود را قانونی و مشروع جلوه دهد. وجود منابع نفت و گاز فراوان، تنوع قومی ـ مذهبی، اختلافات مرزی کشورها، استقرار رژیم صهیونیستی، گروه های تروریستی و تکفیری و… به امواج بحران این منطقه دامن زده است.
اهداف آمریکا در غرب آسیا
روسای جمهور آمریکا برمبنای اهداف سیاست خارجی، می کوشند منافع ملی آمریکا را در مناطق مختلف محقق سازند. در همین چارچوب اتاق فکری آمریکا اهداف مختلفی برای دخالت در غرب آسیا دارد. این اهداف شامل اهداف اقتصادی در قالب تسلط بر نفت جهان، تقابل یورو و دلار، از پای درآوردن کشورهای نفت خیز دنیا و تسلط بر سایر منابع موجود در منطقه، اهداف سیاسی در قالب مقابله با اسلام انقلابی و شیعی، تسلط سیاسی در خاورمیانه، تهدید و هشدار به گروه های سیاسی، جا انداختن پروسه نظام تک قطبی جهان، تامین امنیت و تحکیم منابع اقتصادی اسرائیل، کاهش نفوذ روسیه در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، جلوگیری از تکرار انقلاب ایران در کشورهای منطقه می شود.
همچنین آمریکا اهداف نظامی نظیر ایجاد پایگاه های نظامی و ارتشی نوین در منطقه، سپر قراردادن نیروهای پاسدار صلح در کشورهای عراق و افغانستان و سایر کشورهای غرب آسیا، توسعه فعالیت های جاسوسی و تهدید ایران، مقابله با جنبش های مردمی و حفاظت از حاکمان دست نشانده خود و اهداف فرهنگی ـ اجتماعی در قالب تهی کردن مردم منطقه از فرهنگ و تمدن هزارساله خود، ترمیم چهره آمریکا در نزد جوانان مسلمان به ویژه در خاورمیانه، جایگزینی حس مذهبی با نژادپرستی و رفاه طلبی و مصرف گرایی، گسترش فحشا و منکرات در کشورهای اسلامی به جای عدالت خواهی را در این منطقه دنبال می کند.
راهکارهای تقابلی جمهوری اسلامی ایران علیه اهداف آمریکا در منطقه
پس از انقلاب در ایران، مدل حکمرانی جدیدی در غرب آسیا و جهان اسلام شکل گرفت. جمهوری اسلامی ایران در مقابل اهداف مدنظر آمریکا می بایست راهبردها و ضرورت های خاصی را در پیش گیرد. در زیر به مهم ترین آنها اشاره می شود:
هدف استراتژی آمریکا سیاست نظامی گری و تهاجم جهان به اسلام و ایران به عنوان اصلی ترین عضو «محور شرارت» یادشده است، در چنین شرایطی طبیعتاً نمی تواند خود را از صحنه کنار کشانده و نسبت به حوادث و وقایعی که دراین راستا اتفاق می افتد نقش فعال نداشته باشد. تنها دو راه در پیش روی ایران قرار دارد. یا اینکه تسلیم خواسته های زورگویانه و سلطه طلبانه شود یا اینکه باقوت و قدرت در مقابل زیاده خواهی ها و سلطه جویی ها مقاومت نماید؛ ازاین رو بهترین رویکرد، اتخاذ سیاست مقاومت و ایستادگی است.
با توجه به بدعهدی های آمریکا که نمود عینی آن را در خروج از برجام مشاهده شد، ایران نیز باید اقدامات متقابل را در دستور کار خود قرار دهد. با بها دادن به پارامترها و نهادهای امنیت ساز همچون نیروهای مسلح، وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی در حوزه راهبردی غرب آسیا و تقویت نمودن آنها از تمامی لحاظ برای مقابله با تهدیدات و هرگونه اقدام نامتوازن و غیر عرفی ایالات متحده استفاده کرد.
میان ارگان های مختلف و مهم ایران در حوزه های امنیتی، سیاسی و نظامی برای انجام یک تصمیم راهبردی و متقابل وحدت رویه و عزم ملی واحد صورت گیرد. در جهت ناکارآمدسازی تحریم های اقتصادی و جنگ عملیات روانی آمریکا از ظرفیت همسایگان و منابع درونی استفاده گسترده کند.
باید در سیاست خارجی ایران تجدیدنظر صورت پذیرد و با به وجود آوردن الزاماتی که برای پیشبرد اصلاحات عمیق در جهت توسعه سیاسی و اقتصادی، تامین حقوق شهروندی، پیش گرفتن سیاست های ضد آمریکاستیزی در جهت پیوستن به جامعه جهانی تلاش کرد.
نباید میان سیاست ها و راهبردهای دستگاه دیپلماسی کشور و خطوط اصلی دکترین انقلاب اسلامی فاصله و شکافی ایجاد نشود. سرمایه گذاری بر قدرت موشکی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در داخل و منطقه به عنوان ابزارهای اصلی قدرت بازدارنده کشور در داخل و منطقه در دستور کار جدی قرار گیرد.
سپاه قدس در منطقه تمام نقشه های آمریکا با خرج هزینه های گزاف را نقش برآب کرده است، آنها برای مقابله بانفوذ و قدرت سپاه در منطقه اقدام به معرفی این نهاد به عنوان نهادی تروریستی کردند؛ ازاین رو از نمایندگان مجلس انتظار می رود ضمن طرح حمایت معنوی از این نهاد بودجه مناسبی در اختیار آن قرار دهند.
جمع بندی
پس از انقلاب اسلامی در ایران، تقابل و تنش جدی میان ایران و آمریکا در جهان اسلام و منطقه غرب آسیا شکل گرفت. منطقه غرب آسیا از جمله مناطق مهم در جهان است که رئیس جمهوری های آمریکا در قالب سند راهبردی و سیاست خارجی خود اهداف فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی ـ نظامی و اقتصادی را در آن دنبال میکنند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم ترین مانع تحقق مطلوب اهداف آمریکا دراین مناطق مطرح است. از این رو دولت های آمریکا کوشیده اند با ابزارهای مختلف چون تحریم های شدید مالی، حمایت از گروه های تکفیری و تروریستی به مقابله بانفوذ و دخالت های ایران در سطح منطقه دست بزنند. ضروری است جمهوری اسلامی ایران نیز اقدامات متقابل و بازدارنده علیه اقدامات و سیاست های آمریکا در پیش گیرد. از جمله این اقدامات بها دادن به پارامترها و نهادهای امنیت ساز همچون نیروهای مسلح، وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی در حوزه راهبردی غرب آسیا و تقویت نمودن آن ها از تمامی لحاظ برای مقابله با تهدیدات و هرگونه اقدام نامتوازن و غیر عرفی ایالات متحده است.