ایران یکی از برزگترین قربانیان تروریسم در جهان است. اقدامات تروریستی مختلفی که مردم بیگناه بسیاری را به خاک و خون کشیده، بیش از ۱۷ هزار شهید را در تاریخ ایران ثبت کرده است.
شهدای ترور از مظلومترین شهدای پس از انقلاب محسوب میشوند اما همین مظلومیت و خون به ناحق ریخته آنها سند محکمی در حقانیت انقلاب اسلامی است. درست زمانی که نهال نوپای انقلاب از یک سو درگیر جنگ با دشمن خارجی بود، از سوی دیگر در داخل مرزها، منافقین کشور را به صحنه جنگ داخلی تبدیل کرده بودند.
یکی از وقایع تلخ روزهای جنگ، ترورهایی بود که تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شدند. در حالی که صدام با حمایت کشورهای عربی و البته سایر کشورهای جهان به ویژه آمریکا به مرزهای ایران هجوم آورده بود، این اقدامات در داخل کشور باعث ایجاد رعب و نا امنی شده بودند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حدود ۳۵ گروهک تروریستی در کشور فعالیت داشتند؛ منافقین، کومله، رزگاری، دمکرات، پیکار، چریکهای فدایی خلق (اقلیت) و اتحادیه کمونیستهای ایران از جمله این گروهکها بودند که شاخصترین آنها یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، با اقدام به ترور ۸۴۱ تن، رتبه نخست را در خیانت به مردم و کشورش کسب کرده است.
ترورهای هدفمند و برنامهریزی شده، اقدامات تروریستی مسلحانه کور، بمبگذاریها و … تنها بخشی از عقدهگشایی گروهکهای تروریستی علیه مردم ایران از پیر و جوان و زن و مرد و کودک است.
البته برخی از این ترورها هدفمند و به منظور تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میشد، مانند بمبگذاری دفتر حزب جمهوری و یا ترور شهید مطهری، اما بخش اعظم دیگری از این ترورها به صورت کور بودند و در آنها مردم عادی کوچه و خیابان هدف قرار میگرفتند.
سال شصت را میتوان پرالتهابترین سال از نظر بحرانها و چالشهای مختلف انقلاب و خونینترین سال از جهت شدت اقدامات تروریستی در کشور قلمداد کرد. در این سال خون شهدای بسیاری در کوچه و خیابانها به پای انقلاب ریخته شد، آن هم تنها به جرم نفرت بیپایان منافقان به انقلاب اسلامی که تبدیل به عقده این کوردلان شده بود.
کینه و نفرت منافقین به قدری از انقلاب زیاد بود که این ترورها به طور عموم علیه افرادی که دلبستگی به نظام اسلامی داشته و یا حتی ظاهر و لباسی شبیه به نیروهای انقلابی داشتهاند، صورت میگرفت.
با یک حساب سرانگشتی میتوان اقدامات تروریستی پس از انقلاب را در سه گروه تقسیمبندی کرد: اول شخصیتهای کلیدی نظام مانند شهیدان بهشتی، رجایی و مطهری، دوم شخصیتهای شناخته شده ولی رده پایینتر مانند شهدای محراب و ائمه جمعه نقاط مختلف کشور و سوم ترورهای کور و کشتار عمومی مردم بیگناه.
ترور شخصیتهای برجسته نظام و مردم کوچه و بازار در قالب ۱۷ هزار شهید ترور، گواه مظلومیت ایران در مواجهه با جنایات تروریسم بینالملل به سرکردگی آمریکا است. دست آمریکا در تمام این ترورها مشهود است، چرا که اسناد و مدارک ثابت میکند منافقین با آمریکا در ارتباط بوده و از حمایت آنها برخوردار بوده و هستند.
بر این اساس بیشتر ترورها توسط فرقه ضاله منافقین اتفاق افتاده که امروز در آغوش امن کشورهای غربی به راحتی آرمیدهاند و علیه جمهوری اسلامی توطئه میکنند و برخی دیگر از این حرکات تروریستی با حمایت آمریکاییها و برخی دیگر مانند سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط خود آمریکاییها انجام شدهاند.
همین فرقه منافقین که در حقوق بشر آمریکایی یک گروه سیاسی قلمداد میشود و نامش از لیست گروههای تروریستی خارج شده، در جنگ عراق علیه ایران با خیانت علیه مردم خود، به دشمن بعثی کمک میکردند.
جالب اینجاست که آمریکا از مهمترین و بزرگترین ناقضان حقوق بشر در جهان، با نفوذی که در سازمان ملل و مجامع حقوق بشری دارد، با کمترین محکومیتهای حقوق بشری در صحنه بینالمللی مواجه است.
این درحالی است که مدعیترین حکومت در حقوق بشر خودِ آمریکاست و بسیاری از کشورهای آزادیخواه را به جرم عدم رعایت حقوق بشر در مجامع بینالمللی محکوم میکند. مردم ایران طی سالیان عزیزان و برجستهترین شخصیتهای خود را تقدیم اسلام و انقلاب کردند در حالی که مسببان و کسانی که دستشان به خون شهدا آغشته است، یعنی مجاهدین با وجود جنایات بیشمارشان با آزادی و در امنیت کامل فعالیت میکنند، بدون اینکه از مجازات شدن هراسی داشته باشند و همچنان در پی توطئهگری برای ایران اسلامی و مشغول فعالیتهای ضد حقوق بشری خود هستند.
جمهوری اسلامی هیچگاه عقدهگشایی تروریستهای وطنی را فراموش نمیکند، دشمنی ملت ایران با منافقین، دیرینه است و به پاس خون ۱۷ هزار شهید ترور این دشمنی خونی الیالابد میماند.