هویتیابی در نوجوانان از جمله بحثهای مهم اجتماعی و فرهنگی است. تعریفی که افراد یک جامعه از خودشان ارائه میدهند بر پیشرفت و تعالی یک جامعه اثر میگذارد. در صورتی که افراد بتوانند به خودآگاهی برسند و خودشان را تعریف کنند، امکان بروز خلاقیت و استعدادهای آنان فراهم میشود. در نتیجه این فرایند نیز در وجوهات مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه تاثیر مثبت میگذارند.
در راستای بحث هویت، هویت جنسیتی به معنای جامعهپذیری و خودآگاهی افراد از مرد و زن بودن، نیز اهمیت زیادی دارد. در واقع کارکرد نهاد خانواده ذیل تعریف این هویت، معنا پیدا میکند. همچنین جامعهای مانند خانواده با شکوفایی استعدادهای مختص هر دو جنس، در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد. با وجود اهمیت این بعد از هویت، شاهد این هستیم که هویتیابی دختران در جامعه با معضلات و مشکلاتی روبهرو است. به صورتی که قرائتهای منسجم و درستی درباره هویت جنسیتی دختران وجود ندارد و ابعاد گوناگون وجودی آنان از جمله استعدادها و توانمندیهای دختران به درستی فهم نمیشود. در همین راستا برای بررسی این مسئله با دکتر آزاده نیاز، استاد دانشگاه تهران گفتوگویی انجام شد که در ادامه شرح آن آمدهاست.
خانم دکتر، برای شروع بحث شاید لازم باشد سراغ حلقه مفقوده این روزها یعنی «هویت» برویم. از نظر شما وضعیت هویت دختران در دهههای اخیر به چه صورتی پیش رفته است؟
نیاز: به نظر میرسد که دختران نسل جدید یا دخترانی که دنیا آنها را به عنوان نوجوانان نسل Z میشناسد چند موقعیتی هستند. به نوعی ساکنان شبکههای مجازی و عضو حلقههای دوستان مجازی هستند. دنیای آنان دنیای دیجیتال است. مواجهه آنان به صورتی است که اهل گفتوگو هستند. نسلی هستند که میخواهند خودشان را متفاوت از اطرافیانشان و با یک غیرتی خودشان را تعریف میکنند. یعنی میببینند بقیه چه هستند و میخواهند به گونهای باشند که دیگران نیستند. حتی معانی و ترکیبهای خیلی معمول و هنجارهای اجتماعی را سعی میکنند تغییر دهند و الفاظ را به گونهای دیگر ادا کنند.
شاید پشت هر مفهومی الزاما اعتقاد تغییر نکرده باشد اما سعی میکنند همان ارزش را با یک لفظ دیگر بیان کنند. به نظر میرسد که خیلی از الگوهای واحدی پیروی نمیکنند و سعی دارند ویژگیهای مختلفی را که میخواهند کسب کنند از الگوهای متکثری به دست بیاورند. زیرا مواجهه آنها با دنیای اطراف یک جور مواجهه سیال است. به صورت کلی حتی شاید بشود به نوعی گفت یک نگاه فرامرزی هم دارند که به آن میگویند جهان وطنی. خیلی مرز سرزمینهای مادری برایشان تعلق وابستگی خاصی را ایجاد نمیکند.
یکی از ویژگیهای دختران این نسل بحث انتخاب گری است. حتی اینکه ترجیح میدهند یک الگوی واحد را انتخاب نکنند. مواجهه آنان نیز با دنیا مواجهه انتخاب گرایانه است. یک عاملیت ویژهای در نسبت با دنیای اطرافشان دارند. این تفاسیر علاوه بر اینکه برای فرهنگ خودمان آن را مشاهده میکنیم دنیا نیز این مواجهه را تائید میکند
قرار گرفتن دختران در سنین جوانی در جامعه ما که مملو از ارزشهای مذهبی، خانوادگی، پیشاسنتی و مدرن است، بلاتکلیفی آنان را بیشتر میکند. همین صحنه آشفته اجتماع باعث یک جور از خودبیگانگی و ناهمگونی شناخت هویتی میشود. این توصیف فضای هویتی دختران است.
یکی از ویژگیهای دختران این نسل بحث انتخاب گری است. حتی اینکه ترجیح میدهند یک الگوی واحد را انتخاب نکنند. مواجهه آنان نیز با دنیا مواجهه انتخاب گرایانه است. یک عاملیت ویژهای در نسبت با دنیای اطرافشان دارند. این تفاسیر علاوه بر اینکه برای فرهنگ خودمان آن را مشاهده میکنیم دنیا نیز این مواجهه را تائید میکند. نوجوانان امروز با فضای مدرن انتخابگر و خلاقانه مواجه میشوند. به دور از ذهنیتهای قالب یافته و معمول روتین هستند.
اینها دخترانی هستند که در این فضای گذار و سیالیت و متکثر بودن از طرف خانوادههای خود مسئولیتهای همسری و مادری و آینده زنانگی به آنها واگذار میشود. خانوادهها نیز به نوعی در مواجهه با هنجارهای سنتی بلاتکلیف هستند. ما با پدیدهای مواجه هستیم که احتیاج به یک توصیف نوین دارد. حتما باید ابعاد ساخت این هویت را و مدلهای مواجهه با این هویت را کاملا مشخص کنیم و روایتهایی که از نحوه ساخته شدن خود و هویت آنان در زیست جهان اتفاق میافتد را دقیق و مواضعش را مشخص کنیم. شرایط موجود باعث میشود که دختران روایت منسجمی از خود نداشته باشند.
هویت، زمانی میتواند ثبات پیدا کند که فرد به یک تعریف منسجم از خودش برسد. در این صورت است که میتواند مهمترین پلههای رشد روانی را طی کند. فرد در اینجا به شدت به دنبال ارزشها و باورها و اهدافش در زندگی میگردد و وقتی که نتواند اینها را به درستی و به طور صحیحی دنبال کند دچار بحران هویت میشود. البته که شخصا فکر میکنم با چیزی که در حال حاضر مواجه هستیم، فراتر از بحران هویت است.
علت وضعیت موجود و آسیبهایی که پیرامون هویت دختران جامعه وجود دارد چه میباشد؟
دختران خودشان را به در و دیوار میزنند برای اینکه توصیفی از خودشان ارائه دهند. همین مسئله را ضرب در مواجهه انتخاب گر و خلاقانه اگر بکنیم میبینیم که ماحصل آن هویت آشفته و بلاتکلیف نسبت به خود میشود. ما با کثرت خودآگاهی و تعریف از خود مواجه خواهیم شد
نیاز: در واقع خانوادهها، محیط اجتماعی و سیاستگذار فرهنگی و اجتماعی ما نتوانسته روایتی از دختران ارائه دهد. خود دختران نیز نتوانستند روایتی از خودشان ارائه دهند. دیگران نیز توانستند از اینکه اینها چه هستند و که هستند و چه خواهند کرد و مواجهشان به چه صورت است را توصیف کنند. این مسئله به معضلات هویتی دختران دامن میزند. به همین دلیل است که وفتی میخواهیم این نسل را روایت کنیم دچار قضاوتهای افراط و تفریطی میشویم. یا سعی میکنیم آنان را خیلی همراه و همگام توصیف کنیم. هنجارهایی که برای نسل گذشته تعریف شده بود پیش ببریم و با همان ادبیات با آنها رفتار کنیم. یا اینکه آنها را خیلی بیرون زده از فرهنگ سنتی میبینیم و سعی میکنیم آنها را نمونهای بیرون زده از ارزشها توصیف کنیم که دیگر قابل کنترل نیستند و ما را به یاس و ناامیدی میرسانند.
نکته بعدی این است که این بلاتکلیفی برای دختران شدت بیشتری دارد. زیرا دختران همواره به دنبال سهم تاثیر خودشان بر محیط اطراف هستند اما قالبها و فضای فرهنگ موجود در حال حفظ سقف شیشهای برای تحلیل آنها از خودشان ایجاد کرده و نمیتواند قرائت درستی از حضور و نقش آفرینی آنان داشته باشد. به همین دلیل دختران خودشان را به در و دیوار میزنند برای اینکه توصیفی از خودشان ارائه دهند. همین مسئله را ضرب در مواجهه انتخاب گر و خلاقانه اگر بکنیم میبینیم که ماحصل آن هویت آشفته و بلاتکلیف نسبت به خود میشود. ما با کثرت خودآگاهی و تعریف از خود مواجه خواهیم شد.
آسیبهای این فضای بلاتکلیف چیست؟
نیاز: اولین آسیب گمگشتگی هویتی این است که در فضایی قرار نمیگیرند که به موضوع خودآگاهیشان دقت و توجه بیشتری شود. در ضمن نمیتوانند روایت منسجمی از خودشان داشته باشند و از طرفی اینها در دوره جوانی و نوجوانی دنبال هویتی هستند که خودشان را در قبالش متعهد کنند. آگاهانه یا ناآگاهانه خودشان را برای انتخابهای دوران بزرگسالی آماده کنند. وقتی این آشفتگی وجود داشته باشد بلاتکلیفی امتداد پیدا میکند و در موضع پذیرش نقشهای زنانه آنها هم این عدم ثبات را شاهد خواهیم بود. تسلط بر شناخت هویت و ارزشهای وجودی و بلوغ روانی شخصیت دختران است که میتواند آنها را برای پذیرش جدیتر نقشهای زنانه و عرصه فعالیت اجتماعی آتی آنها آماده کند. به نظر میرسد ما اگر بخواهیم نگاه آیندهنگرانه به هویت دختران داشته باشیم میدانیم که با پیامدهای جدی برای آینده دختران و نقش آفرینی آنان در وقایع اجتماعی و پیامدهایی مثل کاهش تاب آوری اجتماعی، همیاری اجتماعی مواجه هستیم.
التهاباتی که جامعه امروز دچارش هست نیاز به مدیریتهای جدی زنانه دارد. اما اگر این ثبات هویتی شکل نگرفته باشد و تعریف درستی از ظرفیتهایش نداشته باشد نمیتوان شاهد این اثرگذاری و مدیریت زنانه باشیم
زنان پیشران حل مسائل اجتماعی و موثر در بزنگاههای تاریخی کشور بودند. در صورتی که این بلاتکلیفی ادامه دار باشد نمیتوان توقع اثرگذاری از زنان و دختران در آینده کشور داشت. درحالیکه التهاباتی که جامعه امروز دچارش هست نیاز به مدیریتهای جدی زنانه دارد. اما اگر این ثبات هویتی شکل نگرفته باشد و تعریف درستی از ظرفیتهایش نداشته باشد نمیتوان شاهد این اثرگذاری و مدیریت زنانه باشیم.
در وقایعی مثل انقلاب و جنگ شاهد حضور زنان و تکیه ویژه به زنان برای حل مسائل و حرکتهای اجتماعی بودیم. این حضور و اثرگذاری تجربه شدهای است که ما برای آینده نیازمند حضور زنانه هستیم. عدم شناخت و درک تعریف درست دختران و همگون نبودن تعریف دخترانگی در خانوادهها، مشخص نبودن مواضع روشن برای سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی از هویت دختران به این فضای آشفتگی دامن میزند.
چه راهکارهایی برای حل این مسئله وجود دارد؟
نیاز: برای حل موضوع باید به یک توصیف درست از دنیایی که دختران امروز در آن دارند سپری میکنند، برسیم. یعنی درک درستی از دخترانگی و فضایی که آنان هستند به دست بیاوریم تا شدت قضاوتهایی که یا خیلی هنجار میبینیم و یا خیلی ناهنجار توصیف میکنیم، تعدیل شود. خلاقیت این دختران را در مواجه با مسائل گوناگون لحاظ کنیم. نکته بعدی اینکه در مواجهه آموزشی و تربیتی که ارتباط مستقیم با آنان داریم، خودشان را در حل مسائل شریک کنیم واقعا مواجهه خلاقانه با موضوع دارند. مسائلشان را وسط بگذاریم. فضای گفتوگو را فراهم کنیم. دختران به صورت جدی به دنبال ایجاد نقش آفرینی به ویژه در فضای خانوادگی و اجتماعی هستند. باید در هر دو محیط موقعیت ابراز وجود، نقش آفرینی و شرایط استفاده از ظرفیتهای ذاتی آنان را به وجود آورد. در واقع باید استعدادها و توانمندیهایشان و قدرتهای ویژه زنانه که در وجود آنان است را شناسایی کنیم.
در مواجهه آموزشی و تربیتی که ارتباط مستقیم با آنان داریم، خودشان را در حل مسائل شریک کنیم واقعا مواجهه خلاقانه با موضوع دارند. مسائلشان را وسط بگذاریم. فضای گفتوگو را فراهم کنیم. دختران به صورت جدی به دنبال ایجاد نقش آفرینی به ویژه در فضای خانوادگی و اجتماعی هستند
باید بتوانیم شاخصها و تعاریف متفاوتی از استعدادهای زنان داشته باشیم. از قدرت استقلال عاطفی دختران، توانمندی دختران در انس و مواجههای معنوی، تجزیه و تحلیل فضاهای مختلف موضوعی در فضای کاری و علمی نوع نگاه دختران که موضوعات را از زوایای مختلف بررسی میکند میتوان استفاده کرد.
توانمندیهایی که پیش از این نشانه ضعف دختران درنظر گرفته میشد. به نظرم میتوان به بخش جدی از نقاط قوت دختران توجه داشت. تعریفهای جدیدی از آن شود. نگاهها و تعریفهای دختران را نسبت به مواضع هنجارهای سنتی بشنویم که تعریف آنان چه هست. شاید مفهوم در ذهن آنان تغییر نکرده و فقط لفظ تغییر پیدا کرده باشد. در این صورت خدای نکرده تنها به دلیل اختلاف لفظ و معنا آنان را در جبهه مقابل قرار داده باشیم.
از دختران بخواهیم مسائلشان را شناسایی کنند و راه حل ارائه بدهند. شاید گامهای بعدی این است که وارد راههایی شویم که به خودآگاهی و خودشناسی آنان کمک کند. چرا که رشد خودآگاهی به آنان کمک میکند که هویت منسجم خود را بشناسند. روابط موثر بین خود و اجتماعشان و با خانوادهشان دقیقتر و بهتر تعریف بکنند. بتوانند با قوت بیشتری به مسئلهها و مشکلاتشان فکر کنند. در ضمن تسلط بر تعریف خودآگاهی و خودشناسی، بحث ارزشمندی فردی نیز به وجود میآید. وقتی فرد خود را ارزشمند یافت، نگرانی از قضاوت دیگران ندارند. نقشآفرینی و تاثیرگذاری اجتماعی خواهند داشت. وقتی این ارزشمندی قوت و قدرت ظهور کند میتوان انتظار نسلی را داشت که پیشران جدیتری برای حرکت نظام و انقلاب باشند.
دخترانی که در ظاهر به عنوان افرادی خارج از ساختارها و هنجارها تلقی میشوند و در ذهن ما موجودات سرکشی به حساب میآیند، در نگاه جدید و با توجه به ظرفیتهای درونی و مدل خلاقانه میتوان نگاه بهتری به ظرفیت آنان داشت. آنان را بهتر بشناسیم و با تقویت ارزشمندی و تعریفهای هویتی نسلی را پیش رو داشته باشیم که مادرانی موفق در فضاهای تاب آوری و نقش آفرینی اجتماعی باشند. همسرانی باشند که در مدیریت خانواده بهتر عمل میکنند و در حرکتهای اجتماعی بهتر ظاهر میشوند.