واقعیت این است که دولت سیزدهم برخلاف ادعاهای گزاف هواداران رسانهای افراطی این دولت که بیشتر از سر نادوستی با دولت قبلی است در حوزه اقتصاد دستاوردی نداشتهاند. در چنین وضعیتی است که نهادهای خانواده و نهاد بنگاه در ایران باید با ایستادگی در برابر سیاستهای نادرست دولت به این نهاد یادآوری کنند راهی که در پیش گرفته است به سرسبزی و روزهای خوش نمیرسد.نهاد خانواده در ایران اما به لحاظ فقدان احزاب نیرومند و نیز فقدان نهادهای مدنی مثل انجمن مصرفکنندگان، توانایی ناچیزی برای اثربخشی بر دولت دارند. اما بنگاههای ایرانی فعال در بخش خصوصی ایران بهرغم همه بیمهریهای دولتها در ایران توانستهاند نهادهای خود را در هر فعالیت سازماندهی کنند و بر شمار نهادها به صورت تخصصی بیفزایند. این نهادهای تخصصی به اضافه اتاقهای بازرگانی ایران و شهرستانها کانون انباشت تجربه و تخصص و سرمایه فکری و مادی برای پیشرفت اقتصاد در سطح کلان شدهاند. به این ترتیب بخش خصوصی ایران در این وضعیت سرنوشتساز ایران وظیفه ملی- میهنی دارند که این تجربه و این میزان تخصص و تعهد به مرز و بوم را در خدمت شهروندان ایرانی قرار داده و راه بیرونرفت اقتصاد را به دولت سیزدهم نشان دهند.
شاید مدیران بخش خصوصی بگویند از دست ما چه برمیآید؟ شاید در نگاه نخست گفته شود با توجه به توزیع قدرت در ایران که نهاد دولت و سایر نهادها بخش اصلی آن را در اختیار گرفتهاند و سهم اندکی به بخش خصوصی دادهاند باید از همین میزان قدرت استفاده کرده و با ارائه کارشناسانهترین و علمیترین راههای برونرفت اقتصاد ایران از چاهی که برایش حفر شده از همه نیروی خود استفاده کنند. وظیفه ملی- میهنی بخش خصوصی ایران و نیز آیندهنگری درباره صیانت از دارایی و بنگاه خود حکم میکند بخش خصوصی با کنار گذاشتن تضاد منافع در میان خود و به عنوان نهاد خصوصی اقدامهای روشنگران بیشتری درباره ادامه راه سیاستهای فعلی اقتصاد و خطراتی که برای شهروندان و سرزمین دارند را در دستور کار قرار دهند. شجاعت بخش خصوصی در این مسیر یک عنصر اصلی است.