با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
«واقعا دردناک است که می بینیم اسرائیل به یک قطبنما برای برخی سیاستمداران و حکام عرب تبدیل شده است. عجیب و ناراحت کننده است که مشاهده می کنیم آن دسته از سیاستمدارانی که سودای به دست گرفتن قدرت را دارند نیز به اسرائیل چشم می دوزند.
به نفوذ قابل توجه اسرائیل در میان حکام عرب و تبدیل شدن آن به یک قطبنمای سیاسی برای برخی رهبران و سیاستمداران عربی پرداخته و این مساله را فاجعه ای برای اعراب و ملت های عربی ارزیابی کرده است. میدل ایست مانیتور به طور خاص گرایشِ برخی رهبران عرب به عادی سازی روابط با اسرائیل را نمودی از خیانت آن ها به ملت های عرب و بوسیدنِ دست یک رژیم اشغالگر و ستمگر که جنایات زیادی را به ویژه علیه اعراب مرتکب شده، دانسته است.
میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد:
«ملت عرب در بدترین و سیاه ترین دوران خود زندگی می کنند. آنها در شرایط کنونی، سطحی بی سابقه و قابل توجه از تحقیر و بی احترامی را تجربه می کنند. حکام عرب در شرایط کنونی با تحقیر هر چه تمام تر به اسرائیل به عنوان دشمن اصلی اعراب نزدیک شده و از آن تقاضای کمک و بخشش می کنند و در عین حال به این رژیمِ ستمگر، به نوعی اعلام وفاداری نیز می کنند. رهبران عرب اکنون با اسرائیل که رژیمی قاتل است و خونِ ملت عرب را بر دستان خود دارد، به دنبال تنش زدایی و عادی سازی روابط هستند. در این نقطه باید پرسید که واقعا چه بر سر ملت عرب آمده است؟
آنچه اکنون بر سر اعراب می آید تا حد زیادی ریشه در رویه ها و اقداماتِ رهبرانی دارد که از خودِ ملت عرب نیستند و عمدتا توسط قدرت های استعماری به عنوان نماینده ملت های عربی و در جایگاه رهبران آن ها قرار گرفته اند. رهبرانی که به جای اعلام وفاداری به مردمِ خود، به اشغالگران و استعمارگران اعلام وفاداری می کنند. این حکام ملت های خود را شکنجه می کنند، آن ها را تحقیر می کنند، و قواعد ستمگرانه و فاشیستی را بر آنها تحمیل می کنند. حکام عرب با ملت های خود به نحوی وحشیانه رفتار می کنند، تا شاید از این طریق، قدرتهای خارجی را خوشحال و خوشنود کنند. آن ها با ترساندنِ ملت های خود، از آن ها اطاعت می گیرند. این حکام به هیچ عنوان قادر به دادنِ آزادی و عزت به ملت های خود نیستند از این رو، حتی با دادن پول نیز به ملت هایشان، نمی توانند به طور تمام و کمال وفاداری آن ها را به خود جلب کنند.
در این چهارچوب، شاید استعمارگران از سرزمین های عربی خارج شده باشند، با این حال افرادی را بر سر کار آورده اند که به خوبی از منافع آن ها حراست می کنند. افرادی که به دینِ اعراب، عربیتِ آن ها، و همچنین شرافت و عزت عرب ها خیانت می کنند. اکنون نیز برخی حکام عربی به خوبی فهمیده اند که تنها راهِ بقای آن ها در قدرت، از مسیرِ اسرائیل می گذرد. رژیمی که به صریح ترین شکل ممکن، خاک فلسطین را اشغال کرده و ملت این کشور را استعمار و سرکوب می کند.
در این رابطه، برخی حکام عربی که مشتاقانه به دنبال عادی سازی روابط کشورهای تحت حاکمیت خود با اسرائیل هستند، از جمله مهمترین عوامل و نیروهای رژیم اشغالگر اسرائیل محسوب می شوند. خنده دار است که رژیم اسرائیل اکنون برای عادی سازی روابط خود با برخی رژیم های عربی، حتی شرط هم تعیین می کند و ملاک عادی سازی را حُسن رفتار آن ها(مطابق با استانداردهای اسرائیلی) می داند.
در شرایط کنونی، حکام عرب، دیگر همچون گذشته، روابط پنهانی خود با اسرائیل را مخفی نمی کنند و به صراحت به دنبال عادی سازی روابط با تل آویو هستند. اکنون این رویکرد کاملا آشکار است و حتی رهبران عربی از این مساله نزد جهانیان، مغرور و خشنود هم می شوند و در این رابطه، دشمنان به آن ها هدایایی نیز می دهند. اسرائیل در شرایط کنونی آن هایی را که به سمت عادی سازی روابط با آن حرکت می کنند، پاداش می دهد و در نقطه مقابل، آن دسته از دولت هایی را که راهِ عادی سازی روابط با اسرائیل را در پیش نمی گیرند نیز قویا تهدید میکند.
بازیِ عادی سازی روابط با اسرائیل، تا حد زیادی شبیه به معادله “هویج و چماغ” است. نمونه واضح آن را میتوان در عادی سازی روابط اسرائیل با سودان دید. وزارت خارجه آمریکا اخیرا در مورد تحولات سودان و وقوع کودتا در این کشور اعلام کرده: “ما باید صبر کنیم و تحولات سودان را ارزیابی کنیم. ما و اسرائیل با دقت آنچه در سودان می گذرد را زیر نظر داریم”.
هفته گذشته یک هواپیما از لیبی در اسرائیل به زمین نشست که ماموریت ویژه ای را دنبال می کرد. این هواپیما حاملِ پسر ژنرال “خلیفه حفتر” بود که خون بسیاری از مردم لیبی از دستان او می چکد و در سال های اخیر کارهای زیادی را علیه ملت خود انجام داده است. پسر خلیفه حفتر با این پیام عازم اسرائیل شده بود که اگر تلآویو به پدرش کمک کند تا در انتخابات ریاست جمهوری لیبی، قدرتمندانه حاضر شود و زمینه برای پیروزی آن فراهم شود، در نقطه مقابل، هنگامی که خلیفه حفتر رئیس جمهور لیبی شد، او عادی سازیِ روابط لیبی با اسرائیل را اعلام خواهد کرد.
از طرفی، در شرایط فعلی، امارات متحده عربی که پیشروی عادی سازیِ روابط کشورهای عرب با اسرائیل بود، اکنون عملا به عامل منطقه ای پیشبرد دستورکارهای اسرائیل نیز تبدیل شده و سعی دارد به هر نحو ممکن که شده، موجب گسترش عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل شود. حتی گفته شده که در جریان سفر اخیر وزیر خارجه امارات به سوریه، وی از بشار اسد رئیس جمهور سوریه درخواست کرده تا عادی سازی روابط با اسرائیل را در دستورکار قرار دهد.
نباید فراموش کرد که عربستان سعودی نیز روابط قابل توجهی با اسرائیل دارد. سال 2017 که وزیر دادگستری وقت اسرائیل، دولت سوریه را تهدید کرد که “اگر می خواهد همچنان پابرجا باشد، باید هر چه سریع تر زمینه را جهت خروج نیروهای ایرانی از خاک سوریه فراهم کند”، تل آویو میزبانِ یک مهمان ویژه بود: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی. بن سلمان به صورت پنهانی به اسرائیل سفر کرده بود. نَه عربستان سعودی و نَه اسرائیل، وقوع این دیدار را انکار نکردند با این حال طبق معمول، این اسرائیل بود که انجام این دیدار را فاش کرد تا بنسلمان را در معذوریت قرار دهد.
واقعا دردناک است که می بینیم اسرائیل به یک قطبنما برای سیاستمداران عرب تبدیل شده است. عجیب و ناراحت کننده است که مشاهده می کنیم آن دسته از سیاستمدارانی که سودای به دست گرفتن قدرت را دارند نیز به اسرائیل چشم می دوزند و آن را به مثابه عاملی که می تواند مسیرشان جهت قبضه قدرت را هموار کند، ارزیابی می کنند. این دسته از افراد، در ازای جلب توجه رژیم اشغالگر اسرائیل، بایستی بهای سنگین که همان اطاعات و وفاداری از/به تل آویو است را بپردازند. این واقعا غم انگیز و البته یک تراژدی هولناک است».
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.