محمد رستم پور فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: «جامعه کوتاهمدت» یا «جامعه کلنگی» جامعهای است که ثبات و آیندهنگری ندارد، فاقد الگو و روند است؛ از گذشته درس نمیگیرد، انباشت تجربه برایش مفهومی ندارد و مرتباً در حال آغاز از نقطه صفر است. چنین جامعهای، دورهای اداره میشود، برای پرسشهای ساده، پاسخهای پیچیده ردیف میکند و سؤالات پیچیده را با پاسخهای ساده و دمدستی پاسخ میدهد. یکی از توصیفات جامعه ایرانی، فارغ از شماره دولتهایی که سر کار آورده و صرف نظر از الگوهای ادعایی حکمرانی، یک جامعه کوتاهمدت است. پیشرفت روزافزون و شگفتانگیز فناوری نیز سبب شده دولت در ایران با تزاید بحرانها روبرو باشد. با این نگاه، موضوع اساساً گرانی کالاهای اساسی و کمیاب شدن یکی دو قلم کالا، حذف یا ادامه ارز ترجیحی، تناسب تأمین کالاها و حمایت از دهکهای پایین جامعه نیست؛ بحث بر سر این است که دولت باید بپذیرد بهرغم تغییرات سیاسی نو به نو، تغییرات اجتماعی چندان آشکار و سریع نیست و از این روست که تدبیر اجتماعی، اهمیت مییابد.
یکی از وزرای دولت سیزدهم در تبیین چرایی موفقیت طرح سهیمهبندی بنزین به دو نکته اشاره داشت: اولاً استفاده نگاه کارشناسی و منظر تخصصی، صرف نظر از زاویه سیاسی و ثانیاً توضیح ساده و بی غل و غش طرح به زبانهای مختلف قبل از هر گونه اقدام. از این جهت بود که با دعوت مرحوم ترکان و استفاده از تجربه او و علاوه بر این، به مدد حضور مکرر و مستمر شخص رئیسجمهور و مسئولان دولت در رسانههای عمومیتر، توانست یکی از دشوارترین و عجیبترین طرحهای اقتصادی جهان را با کمترین آسیب و عوارضی به سرانجام برساند. این روزها که همه میپرسند «چرا دولت با مردم حرف نمیزند» و «چرا دولت پیش از تصمیم و اجرا، تبعات و پیامدها را با مردم در میان نمیگذارد»، باید از همو که اینک اتفاقاً بر یکی از مهمترین کرسیهای اداره کشور تکیه زده، پرسید آیا حذف ارز ترجیحی، از حیث اهمیت با سهمیهبندی بنزین یا هدفمندسازی یارانهها برابری نمیکند؟ چرا آن دانش و آن تجربه به کار گرفته نمیشود و چرا دولت سیزدهم که حداقل از نظر نما، تخالف صریحی با دولت دوازدهم دارد؛ به همان راه گرانی بنزین در آبان ۹۸ میرود؟
شاید بتوان چهار احتمال لکنت زبان دولت به ترتیب قوت را این گونه فهرست کرد:
بلد نیست: احتمال اول به شکلی اساسی روی ناکارآمدی رسانهای دست میگذارد و تصریح میکند فعالیت رسانهای در دوره بحران با فعالیت رسانهای در دوره معمول تفاوت دارد. نمیتوان مرتباً از دوره دفاع مقدس شاهد مثال آورد و بدان افتخار کرد اما متناسب با دوره غیرجنگی ساز و برگ کرد. «قرارگاه» نباید فقط لفظ باشد، «عملیات» نباید فقط نمایش باشد. دولت سیزدهم باید یاد بگیرد که فعالیت رسانهای آن هم در دوره جنگ اقتصادی و در دورانی که سرمایه اجتماعی رو به کاهش و نزول است، به تولیدپرشمار برنامه و ویدئو نیست، «تخصص»، «تنوع» و «تکرار» لازم است تا تبیین رخ دهد.
یکپارچه نیست: احتمال دوم، احتمال نخست را زیر سؤال میبرد و معتقد است نمیتوان از قدرت نسبی تیمها و گروههای شکلدهنده کلیت دولت در روابط عمومیها، سازمانها و نهادها صرف نظر کرد. اما طراحان این احتمال بر این باورند که رقابت و تنازعی در میان ارکان رسمی و اضلاع غیررسمی رسانهای دولت در جریان است که اتفاقاً اگر به روند لکنت و توقف دولت در طرحها و برنامههایی خطیر مانند حذف ارز ترجیحی کمک نکنند، حداقل با حفظ ظاهر و در پارهای اوقات با تشخصنمایی، تقصیر را به گردن یکدیگر میاندازند. این رقابت و تنازع غیر از اختلافاتی است که قوا به ویژه دولت و مجلس با یکدیگر دارند و هر کدام میخواهند خود را همچنان وجیه و منزه نشان دهند. در نتیجه باید گفت در نظر معتقدان به این احتمال، اطلاعرسانی وجود دارد، بیان صورت میگیرد، اما تقسیم کار و طراحی و جبههبندی اتفاق نمیافتاد و سازه ساخته نمیشود.
میترسد: دولت در هشت ماه گذشته زیر ضرب مکرر اصلاحطلبان بهانهجو و همراهان کمطاقت بوده است. برخی گسستهای کلاسیک جمهوری اسلامی با دوقطبیهای نوین چند سال اخیر و به ویژه سازوکار معیوب انتخابات و همچنین پیروزی کمفروغ سید ابراهیم رئیسی سبب شده پایگاه اجتماعی دولت سیزدهم به یک سال نرسیده، نحیف و لاغر شود. علاوه بر این، بوروکراسی سنگین، کند و بیمار نهاد دولت، بیش و پیش از آنکه نیروی جهنده و جسور و جهادگر جوانان وارد شده را در کالبد خسته و سنگین دولت تزریق کند، آنان را محتاط، منفعل و درگیر اجرا ساخته و به نوعی محافظهکاری و احتیاط انداخته. فهم نادرست از شبکههای اجتماعی و پتانسیل ترندسازی و مرجعیتزدایی نیز سبب شده دولت در بیان دستاوردهای آشکارش نیز ترس و تردید داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز، برایش مهم نیست: خطرناکترین احتمال لکنت زبان دولت این است که دولت خود را ناچار از اعمال سیاست شوکدرمانی بداند و له شدن عدهای زیر چرخهای توسعه را طبیعت این شکل از عدالتورزی ببیند که بیشتر به یک کلانبرنامه تعدیل شباهت دارد. همان که ایران پس از انقلاب در دهه ۷۰ تجربه کرد. این احتمال، دولت را دچار یک لکنت نمیداند، بلکه به دولت هشدار میدهد هر گونه گفتگویی و تبادل و ارتباطی، ممکن است موفقیت جراحی وخیم اقتصادی را زیر سؤال ببرد. این احتمال تا جایی پیش میرود که آبان خونین ۹۸ را نیز توجیه میکند.
پزشکان و متخصصان میگویند افرادی که لکنت زبان دارند، ممکن است هجاها یا کلمات را تکرار کنند اما در انتقال پیام اختلال دارند، اما بیشتر آنها طی چند ماه بر این اختلال غلبه میکند، به شرط تمرین، برنامهریزی و البته پذیرش. آیا دولت سیزدهم این سه شرط را رعایت خواهد کرد؟