با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
بررسی وضعیت آموزش عالی کشور، شناسایی و اولویت بندی چالش ها، بحران ها و ظرفیت های موجود و ارائه راهکار برای برخورد با هر یک
آموزش عالی کشور با چالش ها، بحران ها و ظرفیت های گوناگونی روبهرو است که بیتوجهی به هریک از موارد می تواند چالش را به بحران، بحران را به معضل عمیقتر و فرصت های موجود در ظرفیتها را از بین برده و به چالش تبدیل کند. در این میان توجه و پرداختن به اهرمهای اصلی از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین نحوه برخورد با هر چالش یا ظرفیت باید متناسب با آن باشد تا حداکثر بهبود و بهرهوری حاصل شود. نحوه برخورد و واکنش میتواند در یکی از سه دسته شامل دستور کار اجرایی، سیاست پژوهی و گفتمان سازی قرار گیرد.
ضرورت و اهداف پژوهش
نظام آموزش عالی ایران با چالش ها و بحران های بسیاری روبهروست. داشتن رویکرد همه جانبه نسبت به آموزش عالی موجب خواهد شد تا در کنار توجه به دستاوردهای آموزش عالی، چالشها، بحران ها و ظرفیت های آن نیز شناسایی شوند. این شناسایی باعث میشود که برنامهریزان و سیاست گذاران آموزش عالی با بررسی و ارزیابی سیاست ها، خطمشی ها و راهبردهای آموزش عالی بتوانند نسبت به بازنگری، اصلاح یا تدوین برنامه های جدید اقدام کنند.
روششناسی پژوهش
در این پژوهش ابتدا دستاوردهای آموزش عالی با تأمل در گزارشات معتبر داخلی و خارجی بهدست آمد. سپس فرایند شناسایی و احصای چالش ها، بحران ها و ظرفیت های آموزش عالی، اولویت بندی و ارائه راهکارها برای هر کدام به ترتیب زیر بوده است:
۱- از بین پنج منبع ممکن شامل بیانات مقام معظم رهبری، اسناد و قوانین بالادستی، اظهارنظر مسئولان، مصاحبه با صاحب نظران، پژوهشها و سیاست پژوهی های انجامگرفته؛ چهار منبع انتخاب و چالشها، بحرانها و ظرفیت های آموزش عالی از درون آنها شناسایی میشوند.
۲- در این مرحله با استفاده از گروه کانونی (متشکل از ۵ نفر از محققان حوزه آموزش عالی) و برمبنای چهار معیار گلوگاهی بودن، فرصت سیاست گذاری، برتری و ناسازگاری و نظام ارزشی و سیاسی و با استفاده از محور مختصات تحلیلی دان اولویتبندی ها انجام میشود.
الف) برخی از مسائل از جنس دستورکار اجرایی هستند به عبارتی در اینجا سند و برنامه وجود دارد، فقط لازم است در دستور کار اجرایی قرار بگیرد؛
ب) برخی از مسائل از جنس سیاست پژوهی هستند، یعنی نیاز به پژوهش و بررسی دارند و هنوز ابعاد مسئله به خوبی شناسایی نشده که بتواند در دستور کار سیاستی قرار گیرد. این مورد میتواند انواعی داشته باشد: یکم: بعضی از مسائل در قالب گزارش سیاستی می توانند قرار گیرند، یعنی پژوهش های زیادی انجام گرفته و کافی است از درون این پژوهش ها گزارش های سیاستی تدوین کرد. دوم: طرح کلان پژوهشی که در این نوع هنوز مسئله مبهم و ابعاد آن به خوبی شناسایی نشده، بنابراین نیاز است تا پژوهشی عمیق و مدتدار انجام گیرد تا وارد فرایند سیاست گذاری شود. سوم: گاهی برگزاری نشست سیاستی درخصوص مسئله نیز میتواند مفید باشد؛ به ویژه زمانی که درخصوص مسئله، پژوهش ها و کارهایی صورت گرفته و برای تدوین گزاره سیاستی نیاز به اظهارنظر خبرگان حوزه باشد.
ج) یک شیوه دیگر که در میان دو شیوه فوق قرار میگیرد، بحث گفتمان سازی از طریق رسانه، انجمن ها، خبرگزاری ها و… است. این مورد به ویژه زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که طرح اولیه آماده شده و نیازمند ارزیابی واکنشهای عموم نسبت به آن است.
اولویتبندی چالش ها و ظرفیتهای آموزش عالی
چالش ها و ظرفیت های شناسایی شده برمبنای ۴ معیار مذکور و استفاده از محور مختصات تحلیلی دان با بهرهگیری از گروه کانونی، اولویت ها مشخص میشوند. پس از اشاره به اولویت ها و بحث در رابطه با اولویت اول، درخصوص سایر چالش ها نیز براساس ۳ نوع برخورد شامل قرارگیری در دستور کار اجرایی، سیاست پژوهی و گفتمان سازی، نکاتی مطرح خواهد شد. در ادامه به منظور اختصار، فقط سه اولویت اول ذکر شده است.
اولویت بندی چالش ها
اولویت اول، عدم ابتنای آموزش عالی به برنامه آمایش سرزمینی: با توجه به اینکه آمایش با بحث مأموریتگرایی دانشگاهها، ارتباط دانشگاه با صنعت، هدایت پژوهشها به سمت حل مسائل کشور، تناسب برنامههای درسی با نیازهای بازار کار و مشاغل، اشتغال فارغ التحصیلان، تعادل عرضه و تقاضا و نظام ارتقای اعضای هیئت علمی ارتباط مستقیمی دارد؛ در اولویت اول چالش های نظام آموزش عالی قرار گرفته است. برای مثال در صورت اجرای سند آمایش (البته این سند نیاز به سیاست پژوهی دارد، زیرا هنوز ابعاد مغفولی در این سند وجود دارد) پیوند بین دانشگاه و صنعت برقرار می شود. در لایه بعدی دانشگاه ها متناسب با ظرفیت های منطقهای، مأموریت های ویژه می یایند. در ادامه آیین نامه ارتقای اعضای هیئت علمی متناسب با مأموریت های هر دانشگاه تعریف و بازنگری میشود و از حالت یکنواختی که هم اکنون دارد؛ خارج خواهد شد. هنگامی که آییننامه ارتقا بر مبنای مأموریت ها بازنگری شود؛ پژوهش های دانشگاهی سمت و سوی مشخص خواهند یافت و از این منظر ارتباط پژوهشها با مشاغل و نیازها نیز بیشتر خواهد شد و همین امر بعد اشتغال پذیری دانش آموختگان را تقویت خواهد نمود. از منظری دیگر این امر موجب بهبود مهارت آموزی دانش آموختگان خواهد شد.
اولویت دوم، مأموریتگرا نبودن دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی: این مورد نیاز به سیاست پژوهی دارد تا متناسب با ظرفیتها و شرایط محیطی و مسائل کشور برای هر دانشگاه مأموریت های ویژهای تعریف شود.
اولویت سوم، ناکارآمدی نظام ارتقای اعضای هیئت علمی: با توجه به وجود آییننامه ارتقا باید در این زمینه سیاست پژوهی صورت گیرد تا این نظام متناسب با مأموریت دانشگاه ها و پژوهش های مسئله محور ناظر به مسائل کشور مورد بازبینی قرار گیرد.
اولویت بندی ظرفیتها
اولویت اول، شکلگیری نهاد اعتبارسنجی و تضمین کیفیت آموزش عالی: تلاش در جهت شکلگیری و یکپارچهسازی نظام ارزشیابی و تضمین کیفیت آموزش عالی، راهبردی برای استقرار نهاد ملی متولی کیفیت آموزش عالی است. اگر چه ساختاری تحت همین عنوان در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری وجود دارد، اما این امر کارساز نبوده و نیازمند نهادینه شدن امر اعتبارسنجی و تضمین کیفیت در نظام آموزش عالی ذیل نهادی مستقل و فرا وزارتی است. بنابراین سیاست پژوهی برای رسیدن به مدل عملیاتی جهت تأسیس چنین نهادی مورد تأکید است. این موضوع با توجه به اهمیت آن و ارتباط تنگاتنگ آن با بحث هدایت و راهبری فضای رقابتی بین دانشگاه ها، بین المللی سازی آموزش عالی و جلب مشارکت بخش خصوصی از اهمیت و اولویت ویژهای برخوردار است. همچنین، یکی از ابعاد این نهاد پیوستن به نهادهای بین المللی کیفیت است. این موضوع خود نیز در بین المللی شدن و ارتقای کیفیت دانشگاهها بسیار مفید خواهد بود.
اولویت دوم به صورت هم ارز، ظرفیت بالای منابع انسانی تحصیلکرده/ هدایت و راهبری فضای رقابتی موجود بین دانشگاه ها و دانشگاهیان به سمت حل مسئله: هر دو مورد نیازمند سیاست پژوهی هستند تا ابعاد و چگونگی بهرهگیری از آنها روشنتر شود.
اولویت سوم، وجود ظرفیت های قانونی در اسناد بالادستی جهت توسعه کیفی: این مورد نیازمند نشست های تخصصی و پس از آن گفتمان سازی است.
جمعبندی
با شناسایی چالش ها، بحران ها و ظرفیت های موجود در بخش آموزش عالی، اولویت بندی موارد مذکور بر اساس چهار معیار شامل گلوگاهی بودن؛ فرصت سیاست گذاری؛ برتری و ناسازگاری و نظام ارزشی و سیاسی، انجام شد. در بخش چالشها مهمترین چالش عدم ابتنای آموزش عالی بر برنامه آمایش سرزمینی شناسایی شد. در بخش ظرفیتها نیز از بین موارد شناسایی شده، شکلگیری و نهادینه سازی اعتبارسنجی و تضمین کیفیت آموزش عالی از اولویت بالاتری نسبت به سایران قرار گرفت. از این منظر که با پیگیری و تمرکز بر آن می توان برای نظام آموزش عالی کیفیت، کارایی، عملکرد بهینه، رقابت، اعتبار داخلی و بین المللی و… متصور شد.
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.